دستور جلسه این هفته با عنوان «چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند» به ما میآموزد که هر حرکت زلال و هر خدمت صادقانه، اگر در مسیر درست و با استمرار ادامه پیدا کند، بیتردید به آرامش و اثربخشی میرسد.
زوجهای راهنما، نمونه عینی همین جریان هستند؛ حرکتی که از خودسازی آغاز میشود، در مسیر خدمت عمق میگیرد و در نهایت، به تعادل و تأثیرگذاری جمعی ختم میشود.
امروز فرصتی فراهم شده تا در کنار این زوج راهنما، از تجربهها و نگاهشان نسبت به این مسیر ارزشمند بشنویم.
همسفر فلورا
۱. از نگاه شما بهعنوان همسفر، نقش حمایتهای پنهان و آرام در تبدیل یک چشمه کوچک به یک رود خروشان چقدر پررنگ است؟
سلام دوستان فلورا هستم همسفر، در ابتدا سپاسگزارم از شما برای انجام این گفتوگو.
به نظر من، همسفر اولین و مؤثرترین نقش را در سفر هر مسافری میتواند ایفا کند و به همین دلیل همسفر بودن باید انقدر دقیق و کامل باشد که همانند خانم آنی بزرگ، همسفر جناب مهندس باشیم که توانستند ستون کنگره را با فداکاریهایشان محکم نمایند و کنگره را به یک رود خروشان تبدیل کنند که به اقیانوسی به این عظمت و بزرگی تبدیل شود که در سراسر کشور شعبههای زیادی داشته باشد به طوری که کارش از درمان اعتیاد گذشته و به درمان بسیاری از بیماریها تبدیل شده است. به نظر من رود خروشانی که تبدیل به چشمه جوشان شد از طرف اولین همسفر کنگره ۶۰ به وجود آمده و این همراهی در کنگره تکثیر شده و این تکثیر شدن به قدری زیبا انجام گرفته است که هم اکنون همه همسفرها به نوعی عامل به وجود آمدن همان رود خروشان و اتصال همین رودهای به بحر و اقیانوس اصلی کنگره ۶۰ هستند.
۲.در مسیر رشد و خدمت، شما چه رفتار یا نگرشی را عامل اصلی اتصال این جریان خانوادگی به یک «بحر» بزرگتر میدانید؟
همانطور که در سوال قبلی خدمت شما عرض کردم به نظر من همسفر در ابتدای مسیر، راهش فقط با همراهی خودش است که میتواند باعث شود که از چشمه جوشان تبدیل به یک رود خروشان شود و در انتها به بحر و اقیانوس متصل شود. من در کنگره فهمیدم که مسافر و همسفر مکمل یکدیگر هستند و به همان اندازه که همسفر در سفر مسافر خود نقش اساسی دارد مسافر نیز در حضور همسفرش در کنگره نقش بینظیری را میتواند ایفا نماید. و به نوعی مسافر و همسفر یکدیگر را در این مسیر زیبا تکمیل میکنند.
۳.اگر بخواهید پیام این دستور جلسه را به همسفرانی که تازه وارد مسیر خدمت شدهاند منتقل کنید، مهمترین نکتهای که از تجربه خودتان آموختهاید چیست؟
پیام این دستور جلسه برای من زمانی آشکار شد که متوجه شدم در کنگره فقط خدمت کردن باعث میشود که بتوانم در این جریان به مسیر خودم ادامه دهم و رشد کنم و از چشمه جوشان به رود خروشان تبدیل شوم وگرنه از این گردونه به سرعت به بیرون پرتاب میشوم و مسلماً کنگره بعد از من نیز به راه خودش ادامه خواهد داد و کسانی هستند که جایگزین من خواهند شد و با عملکرد خوبشان در این جریان قرار میگیرند تا بتوانند در تکثیر کنگره نقش مهمی را ایفا نمایند.

مسافر محسن
سلام دوستان محسن هستم مسافر، من با بیش از ۲۰ سال تخریب وارد کنگره شدم آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و متادون، ۱۰ ماه و یک روز به روش DST با داروی OT در لژیون سوم با راهنمایی استاد عزیزم آقای علی نصیری سفر کردم در حال حاضر ۵سال و ۱ماه است که آزاد و رها هستم.
در ضمن سفر سیگار داشتم زیر نظر استاد عزيزم آقا دانیال در حال حاضر ۴سال و ۳ماه است که آزاد و رها هستم.
۱. اگر بخواهید مسیر درمان و خدمت خودتان را به «چشمهای جوشان» تشبیه کنید، به نظر شما چه عاملی باعث شد این چشمه در شما خشک نشود و به یک جریان مداوم تبدیل شود؟
من زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم، همسفرم هیچ اطلاعی از اعتیاد من نداشت. این مسیر را ابتدا به تنهایی آغاز کردم، اما پس از پایان سفر اولم، حقیقت را با همسفرم در میان گذاشتم و از او خواستم که به کنگره بیاید. حضور همسفرم در کنار من، نقطهی عطفی در زندگیام شد؛ چرا که باعث شد چشمههای جوشان درونم جان بگیرد و امید و انگیزهای تازه در وجودم شکل گرفت.
همین انرژی و همراهی، مرا به سمت خدمت در کنگره ۶۰ سوق داد و این توفیق را پیدا کردم که در شعبه ارتش وارد مسیر خدمت شوم و در جایگاههای خدمتی کنگره فعالیت کنم. در این مسیر، با تمام وجود تلاش کردم تا درست بیاموزم و درست راهنمایی کنم. امروز اگر در جایگاه راهنما قرار گرفتهام، آن را حاصل لطف خداوند، آموزشهای کنگره ۶۰ و حضور مؤثر همسفرم میدانم؛ حضوری که مسیر رشد و خدمت را برایم هموارتر کرد.
۲.در مسیر راهنمایی، چه زمانی احساس کردید که حرکتهای کوچک شما کمکم اثر جمعی پیدا کرده و شبیه یک «رود خروشان» شده است؟
این سؤال برای من برمیگردد به قبل از آنکه اصلاً تصمیمی برای راهنما شدن داشته باشم. زمانی که فقط از سرِ درد و دلسوزی، دوستانم را که درگیر اعتیاد بودند با کنگره ۶۰ آشنا میکردم؛ بدون هیچ جایگاهی، بدون هیچ عنوانی، فقط با یک باور ساده که این راه میتواند نجاتبخش باشد.
بعدها کمکم متوجه شدم همین حرکتهای بهظاهر کوچک، همین معرفی ساده و از روی عشق، میتواند پایه و تمرینی برای مسیر راهنمایی من باشد. دیدن تغییر حال دوستانم و ماندن آنها در مسیر و زنده شدن امید در نگاهشان، به من نشان داد که اگر این قطرهها ادامه پیدا کند، میتواند به جریانی بزرگتری تبدیل شود.
آنجا بود که فهمیدم راهنمایی، از خیلی قبلتر از گرفتن شال و جایگاه شروع میشود؛ از همان لحظهای که انسان، درد دیگری را درد خودش میداند و قدمی هرچند کوچک، اما از دل برمیدارد. همین قدمها بودند که بعدها در مسیر راهنمایی، برای من معنا پیدا کردند و به یک رود خروشان تبدیل شدند.
۳.به نظر شما رسیدن به «بحر و اقیانوس» در این دستور جلسه بیشتر به چه معناست؛ جایگاه، تأثیرگذاری یا مسئولیت؟ و چرا؟
به نظر من «بحر و اقیانوس» شدن یعنی اثر عمیق گذاشتن همراه با تعهد است. نه فقط حرف زدن یا دیده شدن؛ این که بدون خسته شدن، ادامه بدهی و حواست به آدمها باشد .هر چه دایره تأثیرت بزرگتر میشود مسئولیتت هم بزرگتر میشود. اقیانوس یعنی ثبات، صبوری و اینکه حتی وقتی کسی نمیبیند باز هم درست حرکت کنی.
سپاسگزاریم از شما که با بیان تجربهها و نگاه ارزشمندتان، به ما یادآوری کردید هیچ جریان سالمی یکشبه به اقیانوس نمیرسد؛ بلکه چشمههایی زلال، با صبر، استمرار و همدلی، راه خود را پیدا میکنند. امیدواریم این گفتوگو انگیزهای باشد برای همه ما تا سهم خودمان را در جاری ماندن این مسیر بهدرستی ایفا کنیم.

طراح سؤال، مصاحبه کننده و تایپیست: همسفر شیرین رهجوی راهنما همسفر آتنا (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر نگار (راهنمای تازهواردین)
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
225