مسافر نیکوتین زهرا:
هدف از آموزش و آموختن، دستیابی به قدرت در زندگی است تا در نهایت به آرامش مطلق برسیم. باید بیاموزیم که زندگی چه قبل و چه بعد از ورود به مسیر آموزش هرگز خالی از مشکل، مانع، فراز و نشیب و سختی نیست. این موانع بخش جداییناپذیر از مسیر رشد انسان هستند. اکنون در وادی یازدهم قدم برمیدارم و به مسیر رهایی از دام اعتیاد به نیکوتین، سفر خود را در کنگره۶۰ ادامه میدهم. هرچه در این مسیر پیش میروم، نیرو و انرژی بیشتری دریافت میکنم.
نیرویی که تمامی حرکات مرا به سوی مقصد نهایی؛ یعنی بالاترین نقطه رهایی هدایت میکند. هدف اصلی من آموزش مداوم، عمیق و کاربردی است؛ چراکه آموزش تنها راه رسیدن به آرامش و آسایش حقیقی در زندگی میباشد. باید صادقانه اعتراف کرد که هیچ زندگی نه پیش از ورود به کنگره۶۰ و نه پس از آن، عاری از مشکل و سختی نبوده و نخواهد بود. در حقیقت این موانع همان کورههای آزمایشی هستند که ما را به سمت ارتقا سوق میدهند. خروج از تاریکی و ورود به روشنایی که معنای تولدی دوباره را در خود دارد.
مسیر تفکر من در کنگره۶۰ از وادی اول آغاز شد؛ اما هسته اصلی تحول من، درک عمیق وادی یازدهم بود. این وادی به من آموخت که عشق واقعی، خالصانه و بلاعوض است و مبتنی بر معامله نیست. با آموختن و بهکارگیری این مفاهیم، حرکت من از قهر به مهر و از تاریکی به سمت روشنایی ممکن شد. پیش از آن من همچون آبی راکد در گودالی بسته بودم که بهتدریج فاسد شده بود.
تفکر من تقریباً بهطور کامل درگیر مصرف قلیان شده بود. در انزوا زندگی میکردم و از هرگونه فعالیت اجتماعی جز مصرف قلیان، فاصله گرفته بودم. فرزندان من نیز در این فضا حضور داشتند و متأسفانه در معرض دودی قرار میگرفتند که محیطی سنگین و آسیبزا ایجاد میکرد. نه فرصتی برای رفتن به پارک وجود داشت و نه توانی برای سفر یا تفریح خارج از خانه داشتم. حتی زمانی که اطرافیان با دلسوزی و احترام نسبت به سلامت فرزندانم تذکر میدادند، واکنش من اغلب غیرمحترمانه و همراه با بیتوجهی کامل بود.
ورود من به کنگره۶۰ و غرق شدن در آموزشهای ارزشمند و فاخر آن، نقطه بیداریام شد. در آنجا بهدرستی درک کردم که چه رفتارهای ضدارزشی را ناآگاهانه انجام میدادم. پس از احساس خستگی عمیق روحی به این نتیجه رسیدم که برای رهایی باید بهای آن را بپردازم؛ بنابراین با آگاهی و تعهد، وارد لژیون درمانی سفر ویلیاموایت شدم.
امیدوارم با استمرار در این مسیر از آن آب راکد و آلوده به آبی زلال، جاری و ثمربخش تبدیل بشوم و به تعالی دست یابم. بینهایت شکرگزارم که با جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ آشنا شدم. این سفر ارزشمند ادامه دارد و من متعهد هستم که آن را به بهترین شکل ممکن به پایان برسانم.
مسافر نیکوتین الهه:
وادی یازدهم، چنان چشمهای است که سرچشمهاش در جوشش آغاز میشود و رودهای خروشانش، بیوقفه در مسیر رسیدن به بحر و اقیانوس در حرکتاند. در این سفر وجودی، همه انسانها کم و بیش بار مشکلاتی را بر دوش میکشند. مشکلاتی که ریشه در دوری از آگاهی دارد و گاه حاصل انتخابها و عملکردهای ناآگاهانه خود ماست. یکی از دامهایی که انسان ناآگاهانه در مسیر زندگی خویش میگستراند، بازگو کردن اسرار نهان زندگی برای دیگران در قالب درد دل است.
این گشودگی بیمحابا همچون بذرافشانی بر باد است؛ چراکه همان سخنان خصوصی ممکن است روزی همچون تیری در کمان علیه خودمان به کار گرفته شوند. در سایه غفلت و کمعمقی تفکر، گاه دست به اعمالی میزنیم که در آیندهای نهچندان دور چه با گفتاری نسنجیده و چه با رفتاری بیتدبیر، قامت ما را زیر بار سنگین پشیمانی خم میکند. ذات هستی بر این اصل استوار است که خداوند به انسان اختیار کامل عطا کرده است تا خود، مهر نهایی مسیر را بر سرنوشت خویش بزند.
انسان خود مختار است که در صراط ارزشها قدم بگذارد و نور را برگزیند یا به سوی ضدارزشها متمایل شود. آنکس که در مسیر ارزشها حرکت میکند، طعم شیرین رضایت درونی و خوشزمانی را میچشد و این حال نیکو را به اطرافیان خود نیز منتقل میکند. در مقابل، فردی که به حوزهی ضدارزشها وارد میشود ناگزیر در انبوهی از مشکلات گرفتار میگردد. جایی که روشناییهای پیشین بهتدریج در تاریکی دل رنگ میبازند و سپیدی جای خود را به تیرگی میدهد.
قانون حاکم بر هستی افراط و تفریط نیست؛ بلکه تعادل است. چنانچه قوانین الهی را با دقت رعایت کنیم در مسیر ارزشها باقی خواهیم ماند؛ اما کافی است اندکی از این مسیر منحرف شویم تا ناخودآگاه به سمت ضدارزشها کشیده شویم. همانگونه که سقوط در تاریکی تدریجی است، رهایی نیز تنها با حرکتی آرام، پیوسته و گامبهگام به سوی ارزشها امکانپذیر خواهد بود. نمونه روشن آن مصرف تدریجی سیگار یا قلیان است.
جایی که فرد آرامآرام با نیکوتین آشنا میشود و ناگهان خود را در چنگال عادتی مییابد که رهایی از آن جسم و روان را با چالشهای جدی روبهرو میسازد. این سموم قدرت ادراک را کاهش میدهند و در زمان کمبود نیکوتین، فرد بدون آگاهی از علت دچار اضطراب، پرخاشگری و ناآرامی میشود و ناخواسته به خود و اطرافیانش آسیب میرساند. در کنگره۶۰ آموختیم که رهایی، همان درمان دریجیو اصولی است. با بهرهگیری از روش DST میتوان ذرهذره به مقصد رسید.
من با ورود به این کانون آگاهی و عشق به این باور رسیدم که تنها از طریق متد DST است که میتوان بر این وابستگیها غلبه کرد و مسیر صحیح زندگی را آموخت. اکنون با دیدگاهی عمیقتر و آگاهیای نو، مسیر خود را با اطمینان ادامه میدهم و بیکران سپاسگزارم از آقای مهندس دژاکام که این جاده سرشار از نور، عشق و آگاهی را برای همگان هموار ساختند.
مسافر نیکوتین سمانه:
چشمههای جوشان و رودهای خروشان سرانجام به بحر اقیانوس واصل میگردند. این مضمون عمیق از وادی یازدهم بیانگر آن است که هر موجودی برای رسیدن به سرچشمه حقیقت و کمال، نیازمند جوشش و حرکت درونی است. من در جایگاه مسافر نیکوتین با تأمل در این کلام به این درک رسیدم که برای دستیابی به هدف ابتدا باید خود منشأ این جوشش درونی باشم.
مسئولیتپذیری در برابر خداوند هرگز به معنای سلب مسئولیت از خویشتن نیست. واگذاری مسئولیتهای فردی به ذات لایزال الهی در حقیقت سلب اختیار از خود انسان است. باید بپذیریم که در مدیریت حیات خویش، تنهاوتنها خود پاسخگو هستیم. اگر به هر دلیلی در مسیر تاریکیها و ضدارزشها قدم گذاشتهایم، این انتخاب خود ما بوده است، انتخابی که میتواند ما را به خروج از ظلمت و حرکت به سوی روشنایی رهنمون سازد یا در صورت تداوم ما را بیش از پیش در آن فرو برد.
ذات اقدس الهی به انسان قوه اختیار عطا فرموده است و انسان بر اساس همین اختیار توان حرکت به سوی ارزشها یا انحراف به سمت ضد ارزشها، مسیر فسق و فجور را داراست. تمامی انبیای الهی با پیام هدایت به سوی بشر مبعوث شدند تا مرز میان نیکی و پلیدی را روشن سازند. اصلی که در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان جاری است.
برای نمونه هنگامی که فرد با مصرف مواد مخرب به جسم خویش آسیب وارد میکند؛ اگر به این آگاهی برسد و مسیر اصلاح را انتخاب نماید، میتواند میزان تخریب وارده به اعضای حیاتی بدن را به حداقل برساند؛ اما در صورتی که آگاهانه بر مسیر نادرست خود اصرار ورزد، عمق آسیب و تخریب را بهطور چشمگیری افزایش خواهد داد. در دوران مصرف قلیان، سیستم ایکس بدن من دچار اختلالات قابل توجهی شد.
من با قرار گرفتن در مسیر صحیح درمان و استفاده از جایگزین آدامس نیکوتیندار خوراکی که در کنگره۶۰ فراهم گردید، این سیستم به تدریج بازسازی شد. به عملکرد طبیعی خود بازگشت و ترشح مواد حیاتی مورد نیاز بدن از سر گرفته شد. امروز از صمیم قلب شکرگزارم که مسیر کنگره۶۰ تغییر بنیادینی در زندگی من ایجاد کرد. این فرصت را فراهم ساخت تا با بهرهگیری از آموزشهای صحیح و بهکارگیری آنها در زندگی روزمره، از جادهای که سالها به اشتباه در آن حرکت میکردم، بازگردم و افتخار حضور در لژیون درمان ویلیاموایت را به دست آورم.
باید به ارزش ذاتی سلامتی که موهبتی الهی است آگاه باشیم؛ چرا که این جسم، امانتی از سوی خالق است، حفظ و مراقبت از آن بر عهده ماست. در پایان مراتب سپاس و قدردانی بیکران خود را از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان به پاس این تفکر ناب، عمیق و روشنگر ابراز میدارم.
مسافر نیکوتین فاطمه:
وادی یازدهم، حرکت، پویایی و رسیدن به رهایی است. این وادی برای من به معنای حرکت، رشد، پویایی و در نهایت رسیدن به آرامش و رهایی است. از نگاه من پیام اصلی این وادی آن است که اگر انسان درست تفکر کند و واقع بینانه به زندگی بنگرد، کمتر دچار سردرگمی و مشکل میشود؛ اما اگر هم در مسیر زندگی با گرفتاری روبهرو شد، باید بداند که ریشه اصلی مشکلات در درون خودش است نه در عوامل بیرونی.
زمانی که در زندگی دچار اشتباه یا بنبست میشویم، نباید فرار کنیم یا دیگران را مقصر بدانیم؛ بلکه لازم است از اشتباهات خود بیاموزیم تا قویتر و آگاهتر شویم. وادی یازدهم به من آموخت که انسان در برابر مشکلات ناتوان نیست؛ بلکه اگر با تفکر سالم و اندیشه صحیح حرکت کند، میتواند از دل سختیها عبور کرده و به رشد و شکوفایی برسد.
پیش از آشنایی با جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ من همچون برکهای راکد بودم، نه حرکتی داشتم و نه جوششی در درون من جریان داشت. آموزشی دریافت نمیکردم، دانایی نداشتم و ظرف وجودیام مملو از ضد ارزشها شده بود؛ اما زمانی که خداوند راه کنگره۶۰ را بر من گشود، زندگی من مسیر تازهای یافت. با آموزشها به چشمهای جوشان تبدیل شدم که از درون میجوشد و نیرو میسازد.
اکنون درک کردهام که معنای چشمه جوشان، حرکت مداوم است حتی اگر مسیر سخت و ناهموار باشد. رودهای خروشان هرگز متوقف نمیشوند و آرام نمیگیرند تا به اقیانوس برسند. آنها هر جا که عبور میکنند، زندگی و سرسبزی به همراه میآورند. انسان نیز اگر به چشمه درون خود متصل شود نه تنها زندگی بهتری را تجربه میکند؛ بلکه اطرافیانش نیز در کنار او به آرامش و امید دست مییابند.
من سالها با مصرف قلیان به جسم و روح خود آسیب زدم. در بند نیکوتین گرفتار شده بودم و تصور میکردم راهی برای رهایی وجود ندارد؛ اما با ورود به لژیون ویلیاموایت متوجه شدم که این مسیر، همان راه رود خروشان است. در آن جا آموختم که خروج از تاریکی، تنها با حرکت، آموزش و صبر امکانپذیر است.
امروز احساس میکنم که بهتدریج از ظلمت فاصله میگیرم و به سمت نور حرکت میکنم. هر روز حضور در کنگره۶۰، برای من به معنای جوشش دوباره چشمه درون من است. میآموزم، تجربه میکنم و به جای سرزنش گذشته، از آن برای رشد امروز و ساختن آینده بهره میبرم. خوشحالم که دیگر آن انسان بیتحرک و ناامید گذشته نیستم.
امروز فردی پرانرژی، امیدوار و در مسیر تغییر هستم. هزاران بار خدا را شکر میکنم که درب کنگره۶۰ به روی من باز شد. کنگره۶۰ برای من همان سرچشمهای است که از دل آن دانایی، عشق و ایمان جاری میشود. وقتی با دل به آموزشهای کنگره۶۰ نگاه میکنم به این باور میرسم که همه چیز در نهایت به خود ما باز میگردد. هیچکس جز خودمان نمیتواند ما را از تاریکی به روشنایی برساند. ما خود چشمه هستیم اگر بخواهیم، میجوشیم و جاری میشویم.
امروز در مسیر رهایی از نیکوتین قرار دارم و هر روز ایمان من به قدرت درون خود بیشتر میشود. میدانم اگر حرکت را متوقف نکنم، بیتردید به اقیانوس آرامش و رهایی خواهم رسید. وادی یازدهم به من آموخت که ایستایی برابر با مرگ است و حرکت، معنای واقعی زندگی است. من انتخاب کردهام که زنده باشم، بجوشم و جاری بشوم.
من در پایان باور دارم هر انسانی میتواند چشمه جوشان درون خود را پیدا کند، تنها کافی است بخواهد، بیندیشد و در مسیر آموزش گام بردارد. اکنون با قلبی آرام و ذهنی روشن، این راه را ادامه میدهم و به لطف خدا و کنگره۶۰ در مسیری قدم گذاشتهام که پایان آن نور و رهایی است.
مسافر نیکوتین امالبنین:
کنگره۶۰ با بیان شاعرانه یکی از عمیقترین مفاهیم بقا، پویایی و حرکت مستمر را آموزش میدهد. این اصل نهتنها قانونی حاکم بر طبیعت هستی است؛ بلکه شالوده اصلی موفقیت در هر مسیر تحولآفرین بهویژه در فرآیند درمان اعتیاد به شمار میآید. این نوشتار به کاربرد عملی وادی یازدهم در تجربه شخصی درمان مصرف نیکوتین قلیان میپردازد و نقش بنیادین صبر آگاهانه را برجسته میسازد.
نخستین برداشت من از این وادی، اطمینان به بیثمر نماندن هیچ تلاشی است که در مسیر درست انجام میشود. هر قدم سالم، هر اندیشه سازنده و هر تصمیم اخلاقمدار همچون قطرهای است که در مسیر رسیدن به مقصد نهایی خود در حرکت است. این نگرش، نیروی محرکهای قدرتمند برای مقابله با یأس ناشی از تأخیر در مشاهده نتایج به شمار میآید. در گذشته، تمایل به دستیابی سریع به نتیجه، عامل اصلی ناامیدی و بازگشت به عقب من بود.
وادی یازدهم به من آموخت که باید جریان حرکت را به مقصد نهایی؛ یعنی دریا سپرد؛ چراکه توقف در میانه راه به معنای قطع کامل جریان است. اگر حرکتی صورت نگیرد حتی کوچکترین امید به رسیدن نیز از میان خواهد رفت. این وادی، ایمان به حرکت را بهعنوان باوری فعال در انسان تقویت میکند. حتی در تاریکترین لحظات این باور اطمینان میدهد که هیچ عمل صحیحی بیپاسخ نمیماند و پاداش آن، در زمان و مکانی مناسب به فرد بازخواهد گشت.
پیام اصلی این آموزه آن است که حرکت اگر بسیار آهسته باشد بهمراتب ارزشمندتر از توقف مطلق است. سفر درمان اعتیاد، سفری از ظلمت به نور و از آشفتگی به آرامش است. در این مسیر، صبر یک فضیلت صرف نیست؛ بلکه صبر آگاهانه است، آگاهی از درست بودن مسیر حتی زمانی که موانع بزرگ و بازدارنده به نظر میرسند. تجربه درمان مصرف دهساله قلیان، نمونهای روشن از تأثیر این آموزشها است.
مصرف قلیان اغلب با انکار و نادیده گرفتن مضرات آن همراه است و همین بیتوجهی، خود نوعی توقف در حرکت رو به جلو محسوب میشود. ورود به کنگره۶۰ و لژیون درمانی، آغاز جریانسازی مجدد در زندگی من بود. انتخاب متد درمانی صحیح؛ یعنی استفاده از آدامس نیکوتیندار خوراکی بهجای قلیان، مصداق حرکت درست بود. این انتخاب، پذیرش یک ساختار علمی و پیروی از رهنمودهای عقلانی را به همراه داشت. همین تغییر کوچک در رفتار، جرقهای شد که رود جاری درمان را دوباره به حرکت درآورد.
درمان، نتیجهای یکشبه نبود؛ بلکه حاصل تداوم گامهای کوچک، سنجیده و پیوسته بود. هر بار که آدامس نیکوتیندار جایگزین قلیان شد، قطرهای دیگر به اقیانوس درمان افزوده گردید. وادی یازدهم امید را از خیالپردازی جدا کرده و آن را به عمل گره میزند. امیدی که بر پایه مشاهده پیشرفتهای کوچک اما مستمر شکل میگیرد. دستیابی به درمان کامل مصرف قلیان اثبات عملی و تجربی این اصل بود. این موفقیت حاصل قدردانی از نعمت سلامتی و بازتعریف ارزش حیات در نگاه من است.
ترک کامل قلیان و رسیدن به این نقطه، تجلی قدرت آموزشهای کنگره۶۰ است؛ چراکه بدون آموزش، حرکتها کورکورانه، ناپایدار و مقطعی خواهند بود. آموزش همان قطبنمایی است که مسیر رود را به سوی اقیانوس هدایت میکند. نتیجهگیری این سفر، تأکیدی دوباره بر فرمایش بنیادین کنگره است. با آموزش و حرکت راه پیدا میشود. وادی یازدهم فرد را نسبت به فرآیند متعهد میسازد نه صرفاً به نتیجه نهایی.
صبر در مسیر درمان در حقیقت حفظ پیوستگی این جریان است. اگر حرکت صحیح باشد، بیتردید نتیجهای صحیح هرچند با تأخیر زمانی محقق خواهد شد. رسیدن به آرامش و درمان قطعی پاداشی است که نصیب جویندگان واقعی میشود. این مسیر به تمامی مسافران اعتیاد یادآوری میکند که باید چشمه وجود خود را همواره جوشان نگه دارند. تداوم حرکت و حفظ این جریان شرط اساسی رسیدن به بحر آرامش و تعادل است.
این تجربه گواهی روشن بر این حقیقت است که رهجویی و رهایی در سایه فرمانبرداری از ساختارهای صحیح و علمی میسر میشود. سپاسگزار فراهمکنندگان این بستر امن، آگاهانه و علمی هستم. این مشارکت ادای احترامی است به آموزههایی که مسیر را روشن ساختند. امروز آرامش نصیب کسی شده است که جریان را رها نکرد. موفقیت در درمان نمودی از پیروزی اراده آگاه بر وابستگی است. به امید رسیدن همه مسافران به دریای آرامش و تعادل.
رابط خبری: راهنمای ویلیاموایت همسفر زهرا (نمایندگی رضا مشهد)
ارسال: نگهبان سایت راهنمای ویلیاموایت همسفر هایده (نمایندگی فردوسی مشهد)
گروه همسفران ویلیاموایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
169