چشمههای جوشان و رودهای خروشان نمادی از انسانهایی هستند که با تفکر، ایمان و عمل صالح مسیر زندگی خود را پرانرژی و روشن میسازند. انسان در جهان همواره با نیروهای اهریمنی و وسوسههای مادی روبهرو است که تلاش میکنند او را از مسیر صحیح منحرف کنند. این نیروها با القاء، لذتهای زودگذر و مادیات انسان را به سمت افکار و رفتارهای ضدارزشی سوق میدهند؛ اما اختیار و انتخاب انسان محفوظ است و او میتواند با استفاده از عقل، تدبیر و عمل سالم بر این نیروها غلبه کند.
خداوند وجود نیروهای منفی و مشکلات را بهعنوان نیرویی مکمل قرار داده تا انسان از طریق تجربه و تدبیر، رشد کند و توانایی تشخیص درست از غلط را بیاموزد. تنها راه عبور از تاریکیها و رسیدن به نور، پیروی از قوانین الهی و اخلاقی مانند: صداقت، عدالت، مهربانی، احترام به دیگران، ترک مواد مخدر و رفتارهای مخرب، تلاش و آموزش مداوم است. انسان برای تبدیل شدن به چشمه جوشان به دو عامل نیاز دارد.
ابتدا منابع اطلاعات و آگاهی درست (دانش و تجربه) داشته باشد، بعد اختلاف پتانسیل یا انرژی درونی و بیرونی (تلاش، تغییر جایگاه، کسب ارزشها) پیدا کند. این انرژی با اعمال سالم، خدمت به دیگران، تلاش و رشد مداوم ایجاد میشود. اگر انسان در مسیر ضدارزشها حرکت کند، انرژی منفی تولید میکند که او را به باتلاق و نابودی میکشاند.
چشمه جوشان باید به رود خروشان تبدیل شود؛ یعنی جریان زندگی انسان باید مستمر باشد. با حرکت و تلاش بر موانع غلبه کند و به سوی اهداف بزرگ پیش رود. توقف در رشد و یکنواختی باعث خالی شدن انرژی و کاهش اثرگذاری انسان میشود. با حرکت سالم، آموزش و اعمال صالح انسان به صراط مستقیم هدایت میشود و زندگی او سرشار از معنا، انرژی و تاثیر مثبت میگردد.
من با این توضیحات باید متذکر بشوم که وادی یازدهم به من آموخت رسیدن، حاصل شدن است نه صرفاً خواستن. آموختم که اگر در مسیر بمانم و جاری باشم، حتی کوچکترین چشمه نیز میتواند سهمی از عظمت اقیانوس باشد. در کنگره۶۰ یاد گرفتم که توقف، مرگ جریان است و حرکت؛ یعنی زندگی است. زندگی که نه شتابزده و نه ایستا؛ بلکه پیوسته و آگاهانه و امروز میدانم اگر درست حرکت کنم، قوانین را بپذیرم و آموزشها را جدی بگیرم حتماً روزی به آرامش بحر میرسم چرا که چشمههای جوشان سرانجام به اقیانوس میپیوندند.
وادی یازدهم به من یاد میدهد حرکت؛ یعنی آگاهانه زندگی کردن نه با عجله، نه با ترس؛ بلکه با فهم زندگی کردن. متوجه میشوم هر قدمی که برمیدارم باید دلیل داشته باشد. دیگر فقط جلو رفتن مهم نیست، مهم این است که بدانم چرا میروم. این وادی به من یاد میدهد که آرامش، نتیجه تعادل خواهد بود مانند: تعادل میان فکر، احساس و عمل است. وقتی یکی از اینها عقب بماند، مسیر بههم میریزد.
یاد میگیرم صادق باشم، توان خود را بشناسم و بیشتر از آن نخواهم. حرکت آرام؛ اما پیوسته عمیقتر اثر میگذارد. عجله، فهم را از من میگیرد. در این مسیر گاهی باید بایستم و فکر کنم. این ایستادن، عقبگرد نیست؛ بلکه بخشی از حرکت است. متوجه میشوم مقایسه خود با دیگران تعادل من را میشکند. هر کسی مسیر مخصوص خودش را دارد و من مسئول مسیر خود هستم. مسئول انتخابها و نتایج آنها هستم و دیگر نمیتوانم تقصیرها را به گردن شرایط بیندازم.
وادی یازدهم به من یاد میدهد از سختیها فرار نکنم و سختیها معلم مسیر هستند. اگر با شناخت جلو بروم زمین خوردن هم آموزنده میشود. آرامش واقعی از فرار نمیآید؛ بلکه از فهمیدن و پذیرفتن حاصل میشود. وقتی ذهن من آرام است، تصمیمها درستتر میشوند و تصمیم درست مسیر را روشن میکند. در این وادی خواهم فهمید که درست حرکت کردن مهمتر از زود رسیدن است. حرکت آگاهانه، مرا به خود نزدیکتر میکند و این، آغاز رسیدن به خود واقعی من است.
نویسنده: مسافر نیکوتین ماهنظر رهجوی راهنمای ویلیاموایت همسفر سیما (نمایندگی صبا)
رابط خبری: راهنمای ویلیاموایت همسفر سیما (نمایندگی صبا)
ارسال: نگهبان سایت راهنمای ویلیاموایت همسفر هایده (نمایندگی فردوسی مشهد)
گروه همسفران ویلیاموایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
134