جلسه پنجم از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی صالحی۲ با استادی راهنمای تازهواردین مسافر وحید، نگهبانی راهنما مسافر ذبیح اله و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه: وادی یازدهم؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند، روز شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۲۹ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان وحید هستم یک مسافر ابتدا خدا را شکر میکنم که توفیق خدمت به من دست داد تا از شما عزیزان آموزش بگیرم. امروز رفتم پیش آقا ولیالله در مورد روز جمعه با ایشان صحبت کنم که امر فرمودند که استادی جلسه را بر عهده بگیرم و من هم پذیرفتم. به عزیزانی که امروز در نمایندگی ورامین در مراسم افتتاحیه شرکت کردند خداقوت عرض میکنم. اگر میبینید نمایندگی خلوت است به خاطر حضور این عزیزان در آنجاست. به همین سبب فرصت مشارکت و آموزش به همه حضار خواهد رسید.
در مورد وادی یا راه یازدهم؛ چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند، در مبحث فیزیک ما دو تا انرژی داریم یکی انرژی جنبشی و دیگری انرژی پتانسیل. انرژی جنبشی چیست؟ انرژی ای که ما به سهولت با چشم میبینیم، حرکت میکند مثل حرکت ماشین، مثل حرکت هواپیما، مثل راه رفتن خودمان. اما انرژی پتانسیل چیست؟ انرژی که اولش قابل رؤیت نیست که با مثال فنر برایتان بیشتر توضیح میدهم؛ فنری که ما فشارش میدهیم، این فنر داخلش یک انرژی هست، ولی چون در فشار است، حرکت نمیکند. ما انرژی آن را نمیبینیم، ولی وقتی که فنر را رها میکنیم، در آن لحظه انرژی اش را به ما نشان میدهد، این انرژی پتانسیل است.
حال اگر یک چشمه قرار باشد به جوشش درآید و حرکت کند، اگر قرار است از کوهها سرازیر شود، یک انرژی پتانسیلی باید داشته باشد، یک منبع آب عظیمی باید پشت آن باشد تا این چشمه بتواند جاری شود وگرنه یک مدت کوتاهی این چشمه خودش را به نمایش میگذارد و سریع خشک میشود.
حالا این داستان اصلا چه ربطی به اعتیاد دارد! چه ربطی به ما دارد! چه ربطی به یک مصرف کننده مواد مخدر دارد!؟ که من بدانم چشمه چگونه به جوشش درمیآید! ما مصرف کنندهها انرژی پتانسیل فوق العادهای داریم، همه ما یک روزی بچه زرنگ خانواده بودیم، بچه زرنگ محل بودیم، قادر بودیم به تنهایی یک شهر را به هم بریزیم، الان آن انرژی که ما داشتیم خاموش شده است. یعنی آن منبع عظیم رو به خشکی رفته است.
به واسطه اعتیاد ما آن را خشک کردهایم، حالا میخواهیم اینجا آن انرژی که ما داشتیم را تبدیل کنیم به انرژی جنبشی. تبدیل کنیم به یک چشمه جوشان. یک سفر اولی میپرسد من چگونه این انرژی پتانسیل را به نمایش بگذارم؟ چگونه انرژی ام را زیاد کنم؟ اولش من نمیتوانم روز اول بیایم مثل یک راهنما هر هفته مرتب سی دی بنویسم هر هفته سر ساعت بیایم سر ساعت بروم، درست است. اوایل سخت است. موقع نوشتن سی دی موقع خوردن دارو این زمانبندی درست اجرا نمیشود. اصلا کار سختی نیست. چه کاری بایدانجام بدهم؟

اگر قرار است تغییر کنم این کار ذره ذره اتفاق میافتد. یعنی من اول تصمیم بگیرم که سر ساعت بیایم شعبه سر ساعت تصمیم بگیرم دارو بخورم، سر ساعت تصمیم بگیرم سی دی بنویسم. بله_ روز اول من شاید نتوانم سی دی بنویسم، ولی یواش یواش که تمرین کنم، ذره ذره این تغییرات که در من ایجاد شود، من میتوانم راحت هر هفته با سی دی بیایم، هر روز سر ساعت بیایم، سر ساعت بروم، سر ساعت بخوابم. این تغییر و تبدیل و ترخیص برای اینکه من تبدیل شوم به یک چشمه جوشان و رود خروشان و برای اینکه من برسم به بک رود خروشان باید این تغییرات حتما در من انجام شود.
امکان ندارد من بیهوده بیایم و بروم بعد از یک سال بگویم من رها شدم _نه_ حتما برگشت می خورم. من به حال خوش نرسیدم خب مشکل چیست؟ مشکل از آنجاست که من نتوانستم آن انرژی پتانسیل را در خودم ایجاد کنم. حالا چه عاملی باعث میشود که من اصلا تبدیل نشوم به این چشمه جوشان و رود خروشان؟ یک مسئله ای هست بنام نیروی منفی! نیروی منفی روی ما مصرف کننده ها تسلط کامل دارد. نیروی منفی دو ویژگی دارد. ویژگی اولش این است که آن کاری که از شما میخواهد را شما طوری انجام میدهی که خودت هم متوجه نمیشوی، مثلا من یک لحظه به خودم می آیم که دارم مواد میکشم.
بعد از اینکه مصرف کردم از خودم میپرسم که چه شد که من مواد کشیدم؟! این نیروی منفی اینقدر با من بازی میکند و بهانههایی برای من میتراشد که وقتی به خودم میآیم میبینم با هزار توجیه دارم موادم را مصرف میکنم. خیلی باید مواظب نیروی منفی باشیم. ویژگی دوم این است که نیروی منفی خیلی زود ناامید میشود. مثلا من تصمیم میگیرم به شعبه بیایم، ساعت چهار است و میخواهم به شعبه بروم، همه امتحان کردید، در روزهای اول خیلی کار جلوی پای آدم سبز میشود یک سری اتفاقها پیش میآید. مهمان میآید، ماشین پنچر میشود، اگر از این اتفاقات کوچک گذر کردم، دفعه بعد نیروی منفی سریع ناامید میشود و دیگر کاری با من ندارد. بهترین حالت این است که در مسائل کوچک پا پس نکشیم و ادامه بدهیم. ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.
تهیه، تنظیم و بارگذاری: خدمتگزاران سایت نمایندگی صالحی۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
111