وادی یازدهم برای منِ همسفر، وادی حرکت صحیح و اطمینان به نتیجه است. این وادی به من میآموزد که هیچ تلاشی در مسیر درست، از بین نمیرود و بیاثر نخواهد ماند. همانگونه که چشمههای جوشان و رودهای خروشان، با وجود تفاوت در اندازه، قدرت و مسیر، همگی در نهایت به بحر اقیانوس میرسند، انسانها نیز اگر در مسیر صحیح آموزش و دانایی حرکت کنند، به مقصد خواهند رسید.
درک این وادی باعث شد نگاه من نسبت به نقش همسفر تغییر کند. پیش از این، گاهی تصور میکردم نقش من در مسیر درمان چندان تأثیرگذار نیست یا اگر نتیجهای سریع مشاهده نمیکنم، دچار ناامیدی میشدم. اما وادی یازدهم به من آموخت که نتیجه حرکت سالم، لزوماً فوری و قابل مشاهده نیست. همانطور که کسی مسیر یک چشمه را لحظهبهلحظه دنبال نمیکند، اما به رسیدن آن به اقیانوس اطمینان دارد، من نیز باید به آموزشها اعتماد داشته باشم.
بهعنوان همسفر، متوجه شدم که رفتار، گفتار و نگرش من در خانواده، نقش مهمی در ایجاد یا برهم زدن تعادل دارد. اگر من آرامش، صبر و احترام را در پیش بگیرم، مانند چشمهای زلال عمل میکنم که بهتدریج فضای سالم ایجاد مینماید. اما اگر دچار عجله، ترس، قضاوت یا دخالت شوم، این جریان میتواند آلوده شود و مسیر درمان را دشوارتر کند.
وادی یازدهم به من میآموزد که مقایسه کردن، مانعی جدی در مسیر رشد است. همانطور که هیچ دو رودخانهای مسیر کاملاً یکسانی ندارند، انسانها نیز شرایط، ظرفیتها و سرعتهای متفاوتی دارند. مقایسه خود یا خانوادهام با دیگران، تنها باعث ایجاد فشار و ناامیدی میشود. آنچه اهمیت دارد، باقی ماندن در مسیر و ادامه حرکت است.
این وادی به من صبر آگاهانه را آموزش میدهد؛ صبری که همراه با شناخت، آموزشپذیری و اجرای صحیح است. صبری که میداند تغییر واقعی، تدریجی است و با عجله، کنترل یا توقع بیشازحد حاصل نمیشود. همانطور که رودخانه برای رسیدن به اقیانوس، از موانع و پیچوخمها عبور میکند، من نیز باید سختیهای مسیر را بپذیرم و از آنها آموزش بگیرم.
در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که حمایت واقعی همسفر، به معنای دخالت در مسیر مسافر نیست. حمایت یعنی همراهی آگاهانه، ایجاد امنیت روانی و حفظ تعادل. من نمیتوانم مسیر درمان را بهجای مسافر طی کنم، اما میتوانم با رفتار صحیح، مسیر را ناهموارتر نکنم. این نگاه، مسئولیتپذیری بیشتری به من آموخت.
وادی یازدهم به من یاد داد که ناامیدی، نتیجه نگاه کوتاهمدت است. وقتی فقط امروز را میبینم، ممکن است دچار خستگی شوم؛ اما وقتی مسیر را در بلندمدت نگاه میکنم، امید در من زنده میشود. همانطور که هیچ چشمهای یکشبه به اقیانوس نمیرسد، من نیز نباید انتظار تغییرات سریع و غیرواقعی داشته باشم.
در مسیر کنگره ۶۰ درک کردم که حرکت جمعی، قدرتی بزرگ ایجاد میکند. چشمههای کوچک وقتی در کنار هم قرار میگیرند، رود خروشان را میسازند. حضور منِ همسفر، مشارکت در جلسات، گوش دادن به آموزشها و اجرای آنها، هرچند ساده، اما در کنار دیگران، جریانساز است و ما را به سمت دانایی و آرامش هدایت میکند.
امروز با درک وادی یازدهم، به این باور رسیدهام که اگر در مسیر آموزش باقی بمانم، نقش خود را درست ایفا کنم و از حرکت باز نایستم، من نیز بخشی از این جریان سالم خواهم بود؛ جریانی که از چشمههای کوچک آغاز میشود، به رودهای خروشان میپیوندد و در نهایت، به اقیانوس تعادل، آرامش و رهایی ختم میشود.
نویسنده:همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر یگانه (لژیون دوم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی قشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
22