English Version
This Site Is Available In English

ما در کنگره اول قدردانی را آموزش می‌گیریم

ما در کنگره اول قدردانی را آموزش می‌گیریم

ششمین جلسه از دوره دوازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهان‌بین شهرکرد؛ به استادی راهنما مسافر حسین، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر صابر، با دستور جلسه «چگونه در کنگره۶۰ قدردانی می‌کنیم؟» و «تولد اولین سال رهایی مسافر ناصر» پنج‌شنبه ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان، حسین هستم یک مسافر.  

در ابتدا خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر اجازه داد در جمع شما عزیزان حضور داشته باشم و آموزش و انرژی بگیرم. امیدوارم حال همه‌ی شما خوب و روزگار بر وفق مرادتان باشد.  

امروز دو دستور جلسه داریم؛ دستور جلسه‌ی اول با عنوان «در کنگره چگونه قدردانی می‌کنیم؟» که مثل همه‌ی دستور جلسات هفتگی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف همه‌ی دستور جلسات، فراگیری علم درست زندگی کردن است و این بسیار مهم است؛ چرا که من خودم علم درست زندگی کردن را نمی‌دانستم و اسیر مشکلات و تاریکی‌ها شدم. خدا را شکر که به برکت وجود کنگره و جناب مهندس، در حال کسب آموزش‌ها هستیم. انسان‌های ناسپاس و ناشکر اسیر تاریکی‌ها می‌شوند، ولی انسان‌های سپاسگزار همیشه در حال دریافت کردن هستند.

طبق فرمایش جناب مهندس، ما در هستی سه دسته انسان داریم: ۱-انسان‌های ناسپاس و ناشکر که رفوزه‌های درس زندگی‌اند. ۲-انسان‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان صبر می‌کنند؛ اینان در درس زندگی قبول می‌شوند. ۳-انسان‌هایی که شاکر و سپاسگزار هستند و همیشه نیمه‌ی پر لیوان را می‌بینند؛ اینان شاگردان ممتاز درس زندگانی‌اند، همیشه حالشان خوب است و می‌توانند دریافت داشته باشند.  

هنگام نگارش سی‌دی هفتگی «نقاش»، پیام خیلی قشنگی دریافت کردم که به دستور جلسه‌ی امروز مربوط می‌شود:  «میان این همه انسان، چرا برخی اوقات انتخاب باری‌تعالی شما را به تعجب وا نمی‌دارد، که چرا و چگونه به کسی مرتبه‌ای داده می‌شود و بارگاهی می‌یابد؟ زیرا خداوند می‌داند که چگونه رفتار نماید، ما هم باید بدانیم که چگونه عمل کنیم.» در هستی، کسی که قدر داشته‌هایش را دانسته، جایگاه و مرتبه‌ای بالا یافته؛ چرا که همیشه شاکر و سپاسگزار خداوند بوده است. بر اساس پیام خداوند: «شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ کفر، نعمت از کفت بیرون کند.» انسان‌هایی هم بوده‌اند که جایگاه بالایی داشته‌اند ولی به خاطر ناسپاسی جایگاه خود را از دست داده‌اند. لذا بر ماست که الگو برداری کنیم؛ وقتی می‌بینیم کسی حال خوب و جایگاهی بالا دارد، صفت شکرگزاری در وجودش زیاد است.  

هر کدام از ما در جامعه شغلی داریم و به نحوی با مردم در ارتباط هستیم. وقتی کسی شاکر و سپاسگزار خدمتی باشد که برای او انجام شده، انسان دوست دارد با تمام وجود به او خدمت کند. خداوند هم اینگونه است؛ وقتی کسی شاکر و سپاسگزار خداوند باشد، خداوند هم دوست دارد بیشتر به او عطا کند و برعکس، اگر کسی ناسپاس باشد، آنچه را که به دست آورده نیز از دست خواهد داد. حال آیا ما از کنگره، جناب مهندس، روش DST، داروی OT و همسفرانمان قدردان هستیم؟ آیا قدر و اندازه‌ی خود را می‌شناسیم؟ ما باید آموزش‌های کنگره را در زندگی عملیاتی کنیم تا بتوانیم حال خوب را تجربه کنیم. در کنگره به سه صورت باید قدردانی کنیم: زبانی، قلبی و عملی.  

جناب مهندس می‌فرمایند: «پاکت یکی از قشنگ‌ترین اختراعات کنگره جهت قدردانی بوده که ارزش آن کمتر از روش DST نیست.» ما در کنگره اول قدردانی را آموزش می‌گیریم و بعد به آن عمل می‌کنیم. دو هفته‌ی دیگر جشن همسفر را در نمایندگی‌ها داریم؛ آیا ما قدرشناس و سپاسگزار ولی‌نعمتانمان هستیم؟ این در عمل مشخص می‌شود. اگر سپاسگزار باشیم، آرامش به زندگی‌مان وارد می‌شود. همسفری که بچه‌ها را تربیت می‌کند، خانه را مدیریت می‌کند و ما را در زمانی که خودمان هم قادر به تحمل خود نبودیم تحمل کرده است، آیا ما سپاسگزار ایشان هستیم؟ این در عمل مشخص خواهد شد، چرا که عمل است که دانسته‌ها را زیبنده می‌کند.  

ان‌شاءالله بتوانیم آموزش‌های کنگره را که علم درست زندگی را به ما می‌آموزند، به مرحله‌ی اجرا بگذاریم تا همیشه در حال دریافت کردن بوده و بتوانیم حال خوب را تجربه نماییم. ان‌شاءالله همه‌ی مسافران عزیز جشن همسفر را با تمام توانشان برگزار کنند و هر کس با نهایت تلاش خود بهترین نقش را در تجلیل از همسفر خود ایفا نماید.  

اما دستور جلسه‌ی دوم، جشن تولد یکمین سال رهایی مسافر ناصر است. اگر تولدی برای شخصی در کنگره برگزار می‌گردد، قطعاً آن شخص فردی قدرشناس و سپاسگزار است؛ در درجه‌ی اول سپاسگزار روش DST و آقای مهندس و در ادامه قدرشناس تمامی کسانی که به نوعی به او خدمت کرده‌اند. وقتی قدرشناس باشیم، خداوند هم اجازه‌ی داشتن جایگاه را به ما می‌دهد. این ویژگی در وجود مسافر ناصر نیز فوق‌العاده پررنگ است.  

ایشان چند ماهی در لژیون آقا وحید سفر کرد و به واسطه‌ی انتقال آقا وحید به نمایندگی دیگر، لیاقت خدمت ایشان به من داده شد. مسافر ناصر با حالی خیلی بد وارد لژیون من شد؛ مصرف مواد داشت و حدود ۳۰ سی‌دی هم هنوز مکتوب نکرده بود. ولی وقتی با او صحبت کردم، مجاب شد که هر ۱۰ روز حداقل دو سی‌دی مکتوب نماید. ایشان کاملاً فرمان‌برداری کرد و تا آخر سفر تمامی سی‌دی‌ها را نوشت و توانست رهایی بگیرد. در ادامه سفر وایت داشت و از نیکوتین نیز کاملاً رها شد و امروز هم خدمت‌گزار نمایندگی است.  

من واقعاً برای ایشان خوشحالم؛ زیرا قبلاً معلم بوده‌اند ولی به واسطه‌ی ناسپاسی و عدم شکرگزاری (البته جسارت نباشد، خودم را عرض می‌کنم) به تاریکی‌ها وارد شدند. برای انسان‌های ناسپاس تنها وقتی تکرار اتفاق می‌افتد که خداوند واقعاً دوستشان داشته باشد؛ یعنی تکرار برای ایشان فقط نشانه‌ی لطف خداوند است. اما انسان‌های شکرگزار قطعاً دریافت دارند. ناصر هم در زندگی به احتمال زیاد ناسپاس بوده و محکوم به تجربه‌ی تاریکی‌ها شده است، ولی با آمدن به کنگره و دریافت آموزش‌های لازم، صفت شکرگزاری را در خودش احیا نمود و امروز شاهد تولد رهایی یک‌سالگی ایشان هستیم. رسیدن به تولد یک‌سالگی در کنگره و خدمت کردن، لیاقت زیادی می‌خواهد و خداوند این لیاقت را به ناصر عطا کرد.

چیزی که خیلی در این مسیر به ناصر کمک کرد، وجود همسفر ایشان در کنار وی بود؛ چرا که وجود همسفر در مسیر به عنوان بال پرواز است. لذا من این تولد را به همسفرش، راهنمای همسفرشان، در رأس به آقای مهندس و خانواده‌ی گرانقدر ایشان تبریک عرض می‌کنم؛ چرا که هرچه حال خوب هست، از برکت وجود ایشان است. همچنین به آقا کامران، خانم مرجان و ایجنت محترم تبریک عرض می‌کنم. بارها با خود آقا ناصر این مطلب را مطرح کرده‌ام که به واسطه‌ی معلم بودنشان، قطعاً می‌تواند به مقام راهنمایی در کنگره برسد. امیدوارم خداوند لیاقت خدمت‌گذاری در کنگره در مقام راهنمایی را به ایشان و همسفرشان عطا نماید. ضمن تبریک مجدد، تشویق‌شان بفرمایید.  

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، از همه‌ی شما سپاسگزارم.

سخنان مسافر ناصر :

سلام دوستان، ناصر هستم یک مسافر.  

قبل از همه از آقای مهندس، خانم ایشان، آقا کامران و خانم مرجان، آقا محمدجواد و آقا اسکندر، راهنمای خودم، همه‌ی مرزبانان و خانم شکیبا تشکر می‌کنم.  

در مورد قدردانی در کنگره مطالبی را عنوان می‌کنم که امیدوارم مفید واقع شود. اکثر ما دستگاه‌های ارائه‌دهنده‌ی قهوه یا نوشابه را دیده‌ایم که با سکه کار می‌کنند. قطعاً برای این دستگاه‌ها فرقی نمی‌کند چه کسی پول را در آن بیندازد؛ رنگ پوست، نژاد و زبان برای دستگاه مهم نیست، مهم فقط پرداخت بها (پول) است. حال اگر از صبح تا شب در کنار این دستگاه بنشینیم و به دعا و راز و نیاز بپردازیم، به هیچ وجه قهوه یا نوشابه‌ای دریافت نخواهیم کرد. کنگره هم به همین صورت است؛ ما باید حتماً بهای رهایی شش‌دانگی که می‌خواهیم به دست آوریم را پرداخت نماییم، که اگر پرداخت نکنیم، به رهایی کامل نخواهیم رسید. بهای این رهایی عبارت است از: فرمان‌برداری، حرکت در مسیر، نظم و انضباط و مهم‌ترین بهای آن، قدردانی است. عدم پرداخت هر یک از موارد ذکرشده منجر به عدم تعلق رهایی کامل برای ماست. برای سیستم فرقی ندارد که چه کسی باشی، چه سطح سوادی داشته باشی، چه مقدار پول داشته باشی، پسر چه کسی باشی یا پدرت چه مقامی داشته باشد. رهایی کامل فقط بسته به بهای پرداختی و تلاش ماست و هیچ تفاوتی برایش ندارد.

سخنان راهنمای همسفر سرکار خانم شکیبا:

سلام دوستان، شکیبا هستم یک همسفر.  

اولاً خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز در این جایگاه هستم. در ادامه باید بگویم قبل از ورود به کنگره در چه آشوبی بودم و آرزوی داشتن زندگی خوب را داشتم. در نظر دیگران خوار و خفیف بودم و چه ترکش‌هایی که از اطرافیان به من برخورد نمی‌کرد. آیا کسانی که به کنگره آمدند و آموزش‌ها را دریافت نمودند و زندگی‌شان از آشوب خارج شد، نباید از آقای مهندس و سیستم کنگره قدردانی کنند؟ آیا من نباید از رب و راهنمای خودم که بهترین مسیر را برای من روشن نمود و مرا از تاریکی‌ها به سمت روشنایی‌ها هدایت کرد، سپاسگزار باشم؟ حال من با آموزش‌هایی که دریافت نمودم، چگونه قدردانی می‌کنم؟ آیا این آموزش‌ها را فقط در سطح تئوری دریافت کرده‌ام یا آن‌ها را در زندگی خود عملیاتی نموده‌ام؟ آیا نشان می‌دهم که تغییر کرده‌ام و زندگی‌ام زیر و رو شده است؟ حداقل چیزهایی را آموزش گرفته‌ام و سطح‌ام بالاتر رفته است؛ آیا از سیستم، ایجنت و راهنما تشکر می‌کنم؟ امیدوارم قدردان آموزش‌هایی باشم که کنگره به من آموخت.  

در سفر اول، مسافر با درست سفر کردن و سی‌دی نوشتن قدردانی می‌کند و در سفر دوم با خدمت کردن. خانواده‌ی محترم آقا ناصر، خانواده‌ای بودند که در سفر اول واقعاً فرمان‌بردار و مطیع بودند و قوانین را یک به یک اجرا می‌کردند. من به عنوان راهنمای یک همسفر باید اعتراف کنم که هر راهنمایی دوست دارد رهجویی مانند خانم توران در لژیون خودش داشته باشد؛ چرا که مطیع و فرمان‌بردار بود. زمانی که برای رهایی رفته بودیم، هم ۳۰ سی‌دی و هم ۴۰ سی‌دی را کاملاً نوشته بود. ایشان کاملاً مقید به قوانین کنگره است؛ سروقت می‌آید، مشارکت می‌کند، خدمت‌گزار است، همیشه در پارک حضور دارد و همیشه هم جزو نفرات اول آزمون‌هاست. من از ایشان راضی‌ام، امیدوارم خدا هم از ایشان راضی باشد. بهترین‌ها را برایشان آرزو دارم و این تولد را به آقای مهندس و راهنمای ایشان تبریک عرض می‌کنم.  

در ادامه باید بگویم وجود همسفر در کنار مسافر نقش خیلی مهمی دارد. اگر خانم توران در کنار مسافر نبود، شاید مسافرش بعد از رهایی کنگره را ترک می‌کرد؛ ولی چون همسفرش به کنگره می‌آمد، مسافر هم به دلیل حضور و فشار همسفر در کنگره باقی ماند و جزو خدمت‌گزاران شد. مبارکتان باشد، با آرزوی بهترین‌ها و آرزوی دیدن آقا ناصر و خانم توران با شال نارنجی در ادامه‌ی راه.

سخنان همسفر خانم توران:

سلام دوستان، توران هستم یک همسفر.  

خدا را شکر می‌کنم که عمری باقی داشتم و توانستم در کنگره حضور داشته باشم و آموزش بگیرم. خوشحالم که توانستم به عنوان همسفر این جایگاه را تجربه کنم؛ جایگاهی که خیلی آرزویش را داشتم و به واسطه‌ی کنگره به آن رسیدم. خیلی خوشحالم که دیگر سایه‌ی اعتیاد از زندگی‌مان برداشته شد و خوشحالم که پایم به کنگره باز شد. واژه‌ای که در کنگره آموختم و بسیار به دردم خورد، واژه‌ی «پذیرش» بود. وقتی به کنگره آمدم، پذیرش برایم به وجود آمد و متوجه شدم که اعتیاد نوعی بیماری است و به درمان نیاز دارد؛ درمانی که زمان‌بر است و در طی این زمان وظیفه‌ی من است که همراه همسفرم باشم و در این راه صبور باشم. باید بپذیرم که مسئولیت زندگی خودم را خود بر عهده بگیرم؛ پذیرش اینکه مقصر همه‌ی اشتباهات فقط مسافرم نیست و من هم قطعاً اشتباهاتی در زندگی داشته‌ام. کنگره به من آموخت که می‌توانم زندگی را از نو شروع کنم؛ لذا دیدگاهم به زندگی و مشکلات تغییر کرد و دانستم باید از مشکلات به عنوان فرصتی برای پیشرفت استفاده کنم.  

مسافر من در سال ۹۷ سفری داشت که به رهایی منجر شد، ولی در ادامه سفرش خراب شد و بی‌نتیجه ماند. در سال ۱۴۰۰ مجدداً سفری داشت که به دلیل تفکرات غلط و ترس از قضاوت دیگران، من با ایشان همراه نشدم و این اشتباه باعث شد هم خودم از آموزش‌های کنگره محروم شوم و هم سفر مسافرم بی‌نتیجه بماند. اما در این سفر سعی کردم همسفر شش‌دانگی باشم و همه‌جوره حمایتش کردم. با هر مشکل و مسئله‌ای که بود، سعی کردم در کنگره حضور داشته باشم و خدا را شکر که با آموزش‌های کنگره تغییر کردم؛ تغییری که مثل معجزه در زندگی ما تأثیر گذاشت. قدرت تحملم بالا رفت و مسافرم هم به رهایی کامل رسید.  

من حال خوب خودم، مسافرم و خانواده‌ام را مدیون جناب مهندس و دو عزیز بزرگواری هستم که در طول این سفر همراه ما بودند. از آقای مهندس که معلم همه‌ی ما هستند تقدیر و تشکر می‌کنم و برای ایشان و خانواده‌ی محترمشان آرزوی سلامتی دارم. همچنین از آقا کامران و خانم مرجان، راهنمای مسافرم، راهنمای خودم و دختر عزیزم تشکر می‌کنم. در آخر آرزو می‌کنم که بتوانیم قدردان کسانی باشیم که درست اندیشیدن و درست زندگی کردن را به ما آموزش دادند. قدردان باشیم تا در سیستم کنگره باقی بمانیم و خدمت‌گزار باشیم.

سخنان همسفر خانم مونا:

سلام دوستان، مونا هستم یک همسفر.

من هم خیلی خوشحالم که در چنین روزی، در این مکان حضور دارم. از آقای مهندس و خانواده‌ی محترم ایشان بسیار تشکر می‌کنم. همچنین از راهنمایان عزیز مادرم و پدرم سپاسگزارم. اولین چیزی که با آمدن به کنگره نظر من را جلب کرد، وادی هشتم بود: «با حرکت راه نمایان می‌شود». این وادی فقط در مورد مصرف مواد مخدر نیست؛ ما برای انجام هر کاری در ابتدا باید شروعی داشته باشیم و حرکت کنیم تا بدانیم مسیر زندگی‌مان از کدام جهت است. هنگام استفاده از گوگل‌مپ، این نرم‌افزار هیچ‌گاه به ما نمی‌گوید که مسیر را اشتباه می‌رویم؛ وقتی مسیر را اشتباه می‌رویم، فقط مسیر جدید را به ما اعلام می‌کند و می‌گوید در ادامه باید به کدام سمت برویم. زندگی هم همین‌گونه است؛ ما هیچ‌گاه گم نمی‌شویم، فقط مسیرهایمان تغییر می‌کند که بعضی وقت‌ها کوتاه‌تر و گاهی طولانی‌تر است.  

نکته‌ی مهم این است که ما همیشه باید در حال حرکت باشیم، چرا که اتومبیل خاموش به هیچ جایی نخواهد رسید. نکته‌ی دیگر، ترس از شکست است. همه‌ی ما در زندگی شکست می‌خوریم و این تقصیر ما نیست، چون هیچ موفقیتی بدون شکست حاصل نمی‌شود. ولی اگر همان‌جا درجا بزنیم و بمانیم و از ترس اینکه دوباره زمین بخوریم حرکت نکنیم، آن‌گاه مقصر خود ما هستیم. نکته‌ی آخر اینکه اگر کسی بخواهد واقعاً پیشرفت کند، برای رسیدن به هدف حتی کوه‌ها را جابه‌جا می‌کند؛ ولی کسی که نخواهد، مدام بهانه می‌گیرد و از کاه کوه می‌سازد.

نگارنده: مسافر حامد لژیون ۱۱

عکاس: مسافر عارف لژیون ۱۰

تنظیم: مسافر مهدی لژیون ۶

ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید

نمایندگی جهانبین شهرکرد مسافران/همسفران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .