در سفر دوم مسئله تسخیرشدن قابل رویت نیست و سختترین قسمت همین مسئله است.
ترس، منیت و ناامیدی باعث میشود که انسان توقف کند و نشان میدهد که باید سنت های الهی را اجرا کنیم. درکلامالله اشاره شده است که نسبتهای ما غیرقابل تغییر هستند و داستانهای ائمه همان نسبتهای الهی هستند که مثال از صبر ایوب میزند و از میگويد که همه داراییهایش را از آن گرفتیم و او در جواب گفت: خدایا به من رنج رسیده است، این رنج را از من برگردان. در واقع آزمایش ایمانش بود، به خدا پناه برد و از آن مرحله عبور کرد.
هرکدام از این پیامبران نمونهای از این سنتهای الهی هستند که به مرحله بالایی می رسند و آزمایش خاص برایشان طراحی میشود.
مخاطب خدا فقط پیامبران نیستند بلکه مخاطبش ما نیز هستیم یعنی میگوید شما حواستان باشد وقتی به توانایی رسیدید اینچنین آزمایشهایی برایتان اتفاق می افتد.
اغلب ما خیلی از مسائل آگاهی نداریم و فقط مقطعی را که زندگی میکنیم میبینیم و خارج از آن را نمیبینیم بنابراین تلاشی که خودمان انجام دادیم دائما با تلاش دیگران مقایسه میکنیم و اگر تلاشی که ما کردیم بیشتر از تلاش آنها باشد و جواب کمتری گرفته باشیم حسادت می کنیم درصورتی که خیلی از تلاشهایی که آنها کردند را شاید ما نمیبینیم و صرفا این حیات نیست چون انسانها برای خودشان پیشینهای دارند و چه سختیهایی را کشیدند که ما از آن بیخبریم.
این قیاسها بهانهای هست که نفس اماره قدرت وجودش را به دست بگیرد مثل ننشستن بر روی این صندلیها یا نیامدن به کنگره.
نفس، عقل را در پرتگاه سقوط می خواهد قرار بدهد و عقل هم این دادههای غلط و خراب را برمیدارد و کیشومات میشود و از این کیشومات عقل استفاده میکند و نفس چیزی را بیهوده به ذهن نمی اندازد، آن می داند که دارد چیکار می کند و ما خبر نداریم.
در تمام قسمتهایی که انسان لغزش می کند این دوراهی انتخاب وجود دارد. با گذشت زمان خیلی از مسائل، ماهیت واقعیشان را نشان میدهند. قیاسی که ما انجام میدهیم بر اساس اطلاعات غلط و بسیار ناقص است، ازگذشته خودمان و آن شخص اطلاع نداریم و از فرمانهای او وخودمان نیز اطلاع نداریم، من آمدهام به زمین قرار است به چه نقطهای برسم و او کجا برود، شاید او زودتر برسد شاید قرار است به کرج برود ولی تو دیرتر میرسی و میخواهی بروی مشهد، او نیم ساعته می رسد ولی تو ۵ ساعته هنوز تو راهی، این دیگه حسادت کردن ندارد و اینکه اصلا نمیدانیم او از کجا آمده و شروع کرده.
قیاس در انسان یکی از ابزارهای اصلی و مهم و کاربردی نفساماره هست، برای اینکه انسان را به طورکلی از مسیر حیات خودش گمراه میکند چون به ظاهر ما میبینیم که عدالت برقرار نشده است ولی میخواهیم به خیال خودمان عدالت را برقرار کنیم و از راههای میانبر حرکت کنیم و فاز نقشه را پیش میگیریم که چیکار کنیم او را بکشیم کنار و خودمان بریم جلو.
اینجاست که نیروهای تخریبی و اهریمنی وارد عمل میشوند و راه را نشان میدهند و فکر میکنی هر موقع بخواهی میتوانی توبه کنی ولی این نیروها میآیند و برای خودشان لانه می کنند.
کالبد انسان که دیگر امن نیست و نمی گذارند از زندگی لذت ببری و کنترل عقل و حس دیگر دست تو نیست و تمام صورپنهان و دروازههای شهر وجودی باز شده است و کالبد انسان دیگر امن نیست. برای اینکه بتوانند قطبهای منفی در کائنات در سرزمینی و یا جایگاهی رشد کنند، یک شرط اساسی دارد و آن این است که آن سرزمین و جایگاه آگاهی و رشد نکند، اگر این اتفاق بیفتد آنها می توانند به فعالیت خودشان ادامه بدهند.
منبع: سیدی قیاس
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر شرمینه(لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
39