English Version
This Site Is Available In English

شکرگزاری و قدرشناسی باعث می‌شود درِ رحمت خداوند همیشه به روی انسان باز باشد

شکرگزاری و قدرشناسی باعث می‌شود درِ رحمت خداوند همیشه به روی انسان باز باشد

پنجمین جلسه از دوره سیزدهم سری جلسات کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی شوشتر با استادی راهنمای محترم مسافر کیوان، نگهبانی مسافر منصور و دبیری مسافر امین در روز پنجشنبه مورخ ۲۷/آذرماه/ ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان کیوان هستم مسافر، خدا را شکر می‌کنم که این فرصت دوباره نصیبم شد تا در کنگره ۶۰ حضور داشته باشم و تجربه استادی جلسه را داشته باشم.  این هفته، هفته‌ی شکرگزاری و قدرشناسی می باشد. خیلی از مسائل بیرون از خودمان را می‌بینیم، اما خیلی راحت از کنارشان عبور می‌کنیم؛ نعمت‌ها و اتفاقات بزرگی که خداوند به ما داده را می‌بینیم، ولی به‌سادگی از کنار آن‌ها رد می‌شویم. خیلی وقت‌ها وقتی چیزی برخلاف میل یا تفکر ما پیش می‌آید، یا به چیزی که می‌خواهیم نمی‌رسیم، شروع می‌کنیم به نق زدن، غر زدن، گلایه و شکایت؛ این‌که چرا من؟ چرا این اتفاق برای من افتاد؟ چرا همه‌ی مشکلات برای من است؟ اما با آموزش‌های کنگره به این نقطه می‌رسیم که اگر مشکلی یا اتفاقی در زندگی‌مان رخ می‌دهد، قطعاً حکمتی پشت آن است و حتماً درسی برای ما دارد.

این سختی‌ها، رنج‌ها و اتفاقات اگرچه بزرگ و مهم هستند، اما وقتی انسان آن‌ها را پشت سر می‌گذارد، به دستاورد مهمی می‌رسد. آموزش‌های کنگره به ما یاد می‌دهد که شاکر و قدرشناس باشیم؛ هر مسئله‌ای که پیش می‌آید، قطعاً حکمتی در آن نهفته است، حتی اگر در همان لحظه درک و فهمش را نداشته باشیم. کنگره و آقای مهندس به ما یاد داده‌اند که صبر و استقامت باعث می‌شود این گذرگاه‌ها و مسائل را پشت سر بگذاریم. خیلی از دستور جلسات کنگره به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع قدرشناسی در ارتباط است. همان‌طور که گفته شده: «شکر نعمت، نعمت افزون کند کفر نعمت از کف ات بیرون کند»

 افرادی که با کمترین امکانات رفاهی همیشه حال دلشان خوب است، چون شاکر نعمت های خداوند هستند و از داشته‌هایشان لذت می‌برند. آقای مهندس این را به ما یاد می‌دهند که از چیزی که الان داریم لذت ببریم، قصه و افسوس گذشته را نخوریم و نگران آینده نباشیم. استرس آینده و حسرت گذشته، انسان را لحظه‌به‌لحظه از خودش دور می‌کند. شکرگزاری و قدرشناسی باعث می‌شود درِ رحمت خداوند همیشه به روی انسان باز باشد؛ باعث می‌شود صدای درون و ندای روح شنیده شود، الهامات تقوا دریافت شود و فرکانس انسان به سمت خوبی‌ها و انرژی مثبت تنظیم می شود شکرگزاری باعث می‌شود بدی‌ها کمتر دیده شوند و انسان قدر خدمت و خدمتگزار را بداند. بنیان و اساس آموزش‌های کنگره، شکرگزاری است. اگر این صفت را در درون خودمان رشد دهیم، می‌توانیم گره‌های زیادی از مشکلاتمان را باز کنیم. انسان زمانی به شناخت واقعی می‌رسد که شکرگزاری را در وجودش تقویت کند؛ این یعنی حرکت به سمت الهامات تقوا، خوبی‌ها و رشد. در کنگره یاد گرفتیم که شکرگزاری فقط زبانی نیست، بلکه باید در عملکرد ما دیده شود. انسان با عملکردش نشان می‌دهد که شاکر است یا نه. هستی و سیستم، باورها را زمانی می‌پذیرد که به عمل تبدیل شوند. اگر می‌گوییم به چیزی باور داریم، باید در رفتارمان هم نمود داشته باشد.

امروز باید از خودم بپرسم: آیا به‌عنوان یک رهجو، فرمانبردار بوده‌ام؟ آیا فرامین را اجرا کرده‌ام؟ آیا در ساختار و قوانین کنگره حرکت کرده‌ام؟ این‌هاست که فرق بین قدرشناسی و قدرنشناسی را مشخص می‌کند و جایگاه انسان را نشان می‌دهد.

مسئله مهمی که در کنگره اتفاق می‌افتد این است که انسان را با خودش روبه‌رو می‌کند. امیدوارم این هفته، نقطه‌ تفکری در ذهن من ایجاد شود تا با شکرگزاری، زمینه رشد و تغییر را برای خودم فراهم کنم. گاهی انسان می‌بیند، اما نمی‌بیند؛ می‌شنود، اما نمی‌شنود، چون شکرگزاری را در عمل اجرا نمی‌کند. خدا را شکر که در کنگره هستیم؛ سختی‌ها و گذرگاه‌ها می‌گذرند و ایمان انسان زمانی سنجیده می‌شود که در معرض امتحان قرار بگیرد. اگر دیدیم همه‌ی درها بسته است، ناامید نشویم؛ تلاش را بیشتر کنیم. حتماً دری باز خواهد شد. این‌جاست که ایمان معنا پیدا می‌کند. خدا را شکر که آموزش‌های کنگره نیرویی به ما می‌دهد که دل‌مان را قرص و محکم می‌کند. شاید یه وقتهایی شرایط سخت باشد، اما حرکت در مسیر صراط مستقیم و عمل سالم پایانش به خیر و برکت در زندگی ختم می شود و با پیروی از قوانین کنگره، انسان مسیر درست زندگیکردن را یاد می‌گیرد و می‌تواند این گذرگاه‌ها را پشت سر بگذارد 

بخش دوم جلسه: جشن تولد یک سال رهایی مسافر رضا 

   

سخنان راهنمای محترم مسافر کیوان:

 

تولد یک‌سالگی رهایی رضای عزیز است؛ رضا در حال حاضر در قسمت مرزبانی در حال خدمت است.

من یک‌سال رهایی رضای عزیز را به خودش، به همسفر محترمش، به همسفر کوچکش پرنیای عزیز و همچنین به راهنمای همسفرشان تبریک می‌گویم. خیلی خیلی مبارک‌تان باشد و ان‌شاءالله این رهایی به کام‌تان شیرین باشد. این اولین تجربه‌ی من از تولد گرفتن برای بچه‌های لژیونم است. تجربه‌ی جدیدی برای من است. فکر می‌کنم رضا چهارمین یا پنجمین رهجویی بود که به لژیون آمد. من از همان ابتدای خدمتم فهمیدم هر جایگاه خدمتی که به انسان داده می‌شود، قطعاً محل آزمون است. یادم هست حدود دو تا سه ماه اول لژیون، فقط یک رهجو داشتم. جلوِ من می‌نشست؛ من صحبت می‌کردم، سرش پایین می‌رفت و دوباره بالا می‌آمد. هرچه می‌گفتم انگار تأثیری نداشت. حتی بعضی روزها اصلاً نمی‌آمد. با خودم می‌گفتم: خدایا، من این‌همه می‌آیم و می‌روم، این چه امتحانی است؟ چرا این‌قدر سخت است؟

اما کنگره به من یاد داد که «راهنما باید کار خودش را انجام می‌دهد، حساب اش با عشق اش است»

کم‌کم فهمیدم این سختی برای این بود که سنجیده شوم: آیا می‌توانم در جایگاه خدمت، بدون قضاوت و بدون درگیر شدن با بازی‌های نفس، کارم را درست انجام بدهم یا نه؟

خدا را شکر با کمک پیشکسوتان و دانش کنگره، از این آزمون ها عبور کردم. بعد از آن کم‌کم بچه‌ها آمدند؛ رضا آمد، محمد آمد، مهدی آمد و یک نسل قوی در لژیون شکل گرفت؛ نسلی که واقعاً خواسته‌شان درمان بود و توانستند بمانند و درمان شوند حدود دو یا سه ماه از سفر رضا گذشته بود که همسفرشان هم به کنگره آمد. اوایل سفر، همسفر کنارشان نبود و من همیشه این نکته را به بچه‌های لژیون می‌گویم که همسفر تاثیر بسزایی در سفرتان خواهد داشت. وقتی همسفر کنار مسافر قرار می‌گیرد، دو نفر در یک مسیر و با یک خط فکری و با تمرکز بیشتر در مسیر رشد و تکامل خودشان حرکت می‌کنند. در زندگی تان سوءتفاهم‌ها کمتر می‌شود، تنش‌های خانه کم می‌شود و خیلی از مسائل حاشیه‌ای که مانع رشد هستند، از بین می‌رود. این موضوع حتی در تربیت فرزندان هم تأثیر بسیار زیادی دارد. من واقعاً به همسفرشان تبریک می‌گویم. رضا در مقطعی از سفرش دچار به‌هم‌ریختگیِ حس شده بود، اما حضور همسفرش کمک بزرگی کرد تا بتواند مسیر را ادامه بدهد. الان هر دوی آن‌ها از خدمتگزاران خوب در کنگره هستند و ذره‌ذره با آموزش‌ها و خط مشی کنگره، ایمان‌شان قوی‌تر شده، دل‌شان قرص‌تر شده و خیلی از ناشناخته‌های وجودشان را شناخته‌اند. امیدوارم در مسیر خدمت‌شان هم موفق و پایدار باشند. در پایان، به بچه‌های لژیون و همچنین به تمام اعضای نمایندگی شوشتر تبریک می گویم.

 

سخنان مسافر رضا:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر ،خداوند را شاکر و سپاسگزارم. از جناب آقای مهندس تشکر می‌کنم رهایی امروزم را مدیون جناب آقای مهندس راهنمای عزیزم و همه پیشکسوتان و عزیزانی هستم که با حس و حال خوبشان مرا با دل جان پذیرفتند  من باید همیشه قدردان اتفاقاتی باشم که در اینجا برای من رقم خورد و هیچ موقع گذشته خودم را فراموش نکنم،رنج‌ها و تلاش‌های بسیار زیادی جناب آقای مهندس در این راه کشیدند تا امروز من به عنوان فرد سفر اولی بتوانم به راحتی سفر کنم و به درمان برسم . چراکه نجات یک مصرف کننده از دام اعتیاد نه تنها نجات یک فرد و خانواده بلکه نجات یک جامعه است، انسان در هر مسیری که می‌خواهد حرکت کند باید خواسته داشته باشد و با داشتن خواسته و قدردان بودن و شکرگزاری در آن مسیر قطعاً به خواسته خود خواهد رسید. ازهمسفرم تشکر می کنم که درکنار من در این مسیربودند، دستان پرمهر راهنمای عزیزم را می‌بوسم که بدون هیچ خواسته و تمنا، بلکه با عشق و محبت به من راه و روش زندگی کردن را آموخت. امیدوارم بتوانم عضوی کوچک از خانواده کنگره 60باشم.

سخنان همسفرمرضیه کمک راهنمای همسفر:

سلام دوستان مرضیه هستم همسفر
یکمین سال رهایی آقا رضا و خانم ثریا رو تبریک می‌گم در راس جناب مهندس و خانواده محترمشون راهنمای محترمشون آقا کیوان، آقا رضا ، ثریا و پرنیان عزیزم .
دیدن این رهایی‌ها برای من بسیار لذت بخشه چرا که میوه‌های درخت لژیون سوم هستند و به بار نشستن این لژیون رو به ما نشان می‌دهند.
در رابطه با ثریا سفر اول سختی داشتند چالش‌های زیادی داشتند یک مقطعی رو آنقدر نیروی منفی به اون‌ها فشار آورد که به خاطر کمردرد نمی‌تونستن در لژیون حضور پیدا کنند، اما ثریا سی‌دی‌ها رو می‌نوشت و عکس اون‌ها رو می‌فرستاد و سعی می‌کرد حداقل چند دقیقه در لژیون رو حضور داشته باشه.
خدا را شکر این چالش ها را هم پشت سر گذاشتن و وارد سفر دوم شدند، در سفر دوم هم مشکلات زیادی داشتند اما با آموزش‌های کنگره توانستند مشکلات رو پشت سر بذارند و امروز می‌بینیم که هر دو عزیز در جایگاه‌های حساسی در کنگره در حال خدمت هستند.
ویژگی بارز ثریا قدردانی ایشون هست که بی‌ربط به دستور جلسه نیست بسیار قدردان راهنما  و کنگره هست و حس خوبش باعث می‌شه که حضورش باعث دلگرمی سایر هم لژونی‌هاش باشه بهشون تبریک می‌گم و امیدوارم که در آینده عزیزان رو در جایگاه‌های خدمتی دیگری ببینیم. ممنونم

سخنان همسفر خانم ثریا:

سلام دوستان ثریا هستم همسفر 

خدا را شکر می‌کنم که مسیر کنگره را سر راه من قرار داد. از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم. من سال‌ها در کنار یک مصرف کننده زندگی کردم. زندگی با یک مصرف کننده سختی و رنج بسیار دارد که همه ما به نوعی این سختی را تجربه کرده‌ایم. مسافرم خیلی تلاش کرد که مواد را کنار بگذارد اما هر بار تلاشش بی‌نتیجه بود. تا اینکه یک روز آقا فردین مشاور تازه واردین مسیر کنگره را به مسافرم نشان داد همین جا از آقا فردین تشکر می‌کنم. مسافرم به کنگره آمد دو ماه سفر کرد و من در کنارش نبودم یک روز که از سر کار به خانه آمد من به او شک کردم که دارد مواد استفاده می‌کند عصبانی شدم و به او گفتم که تو دوباره مواد می‌کشی، این حرف من خیلی او را به هم ریخت چون هنوز اول سفرش بود هرچه مسافرم می‌خواست مرا قانع کند که تصور من غلط است باز دست بردار نبودم دائم حرف خودم را تکرار می‌کردم. تا اینکه با راهنمای مسافرم آقا کیوان صحبت کردم. یادم هست از اول تا آخر حرف‌هایش تنها حرفی که می‌زد این بود که همسفر مانند بال پرواز است برای مسافر و شما باید هر دو با هم در مسیر آموزش قرار بگیرید تا بتوانید مشکلاتتان را حل کنید. من قبول کردم و به کنگره آمدم از آن روز به بعد من پا به پای مسافرم به کنگره می‌آمدم.

 حال زندگی امروزم خوب است نه اینکه مشکل ندارم. بلکه کنگره به من آموزش داده است که چطور مشکلاتم را حل کنم. آرامش امروزم را مدیون تمام راهنمای شعبه هستم از آقا علی آقا کیوان راهنمای مسافرم کمال تشکر را دارم. از خانم مرضیه راهنمای عزیزم تشکر می‌کنم برای من در جایگاه یک مادر مهربان قرار دارند. تلاش و صبر ایشان برای من الگو بود.از خانم نازنین عزیز تشکر می‌کنم که الگوی مهر و مهربانی هستند. امیدوارم در کنگره بمانم و قدردان همه این عزیزان باشم.

 

 

 

 

 

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .