English Version
This Site Is Available In English

قدر‌دانی باید در عمل انجام شود

قدر‌دانی باید در عمل انجام شود

جلسه سیزدهم از دور دوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی بروجرد با استادی همسفر مریم، نگهبانی ایجنت همسفر معصومه و دبیری همسفر میترا با دستور جلسه‌ی «درکنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم؟» روز پنجشنبه ۲۷‌آذرماه ۱۴۰۴ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان محترم لژیون سردار سپاسگزارم که به من فرصت دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان نیز قدردانی می‌کنم؛ چرا که اگر آقای مهندس و کنگره‌۶۰ نبودند، من هرگز چنین جایگاهی را تجربه نمی‌کردم.
دستور جلسه امروز «قدردانی» است. به قول آقای مهندس، قدردانی همان تشکر و شکرگزاری است و این قدردانی به‌صورت زبانی، قلبی و عملی انجام می‌شود. ما با ورود به کنگره‌۶۰، این سه پارامتر را می‌آموزیم و از آن استفاده می‌کنیم تا یاد بگیریم چگونه با زبان و قلبمان تشکر کنیم؛ اما در نهایت باید وارد عمل شویم و آنچه را که یاد گرفته و دریافت کرده‌ایم، اجرایی نمائیم. اگر چیزی را یاد بگیریم؛ اما به مرحله عمل نرسانیم، در واقع چیزی نیاموخته‌ایم.
زمانی که تازه وارد کنگره‌۶۰ شده بودم، راهنمایم قصد داشتند عروسی پسرشان را برگزار کنند و هم‌زمان تعهد دنوری خود را نیز پرداخت نمایند. در آن زمان با خودم فکر می‌کردم چه نیازی است که این همه تعهد به دنوری داشته باشند. پول شربت OT را که مسافران خودشان می‌دهند و سبد هم در جلسات می‌چرخد؛ اما بعد از مدتی که از حضورم در کنگره‌۶۰ گذشت، متوجه شدم راهنمایم چه چیزهایی را داده و در عوض چه چیزهای ارزشمندی را دریافت کرده است. کم‌کم دیدم که تاریکی‌ها، اضطراب‌ها و نگرانی‌ها از من گرفته و در مقابل، حال خوب و آرامش به من داده شد. همین موضوع انگیزه‌ای به وجود آورد تا من وارد لژیون سردار شوم.
سال اولی که وارد لژیون سردار شدم، درک و شناخت درستی از لژیون سردار نداشتم. تعهد دادم؛ اما تعهدم نصفه‌نیمه بود. امسال، در گلریزان، با خود عهد بستم که به عهد و پیمانم وفادار بمانم و شناختی را که به دست آورده‌ام، عملی کنم. مبلغی را کارت کشیدم و از انجام این کار، انرژی و حس‌وحال بسیار خوبی را تجربه کردم.
من خیلی خوشحالم که در کنگره‌۶۰ حضوردارم؛ زیرا آموزش‌هایی که در اینجا می‌بینم، در هیچ مدرسه و دانشگاهی، در هیچ مطب دکتر و مشاوره روان‌درمانی پیدا نمی‌شود. من یاد گرفتم چگونه با مسافرم رفتار کنم. قبل از ورود به کنگره‌۶۰، هیچ چیزی بلد نبودم؛ همیشه به‌جای اینکه در کنار مسافرم باشم، در مقابلش می‌ایستادم.
در کنگره‌۶۰ یاد گرفتم که در کار مسافرم تجسس نکنم، قضاوت‌گر نباشم و پذیرش داشته باشم. قبل از کنگره‌۶۰ پذیرش نداشتم؛ می‌گفتم چرا مسافر من مصرف‌کننده مواد مخدر شده است و به واسطه اعتیادش او را دوست نداشتم؛ اما بعد از ورود به کنگره‌۶۰ متوجه شدم که باید او را بپذیرم تا به درمان برسد.
من قبل از کنگره‌۶۰ بسیار ناامید بودم و فکر می‌کردم پسرم هیچ‌وقت خوب نمی‌شود. از شدت ناامیدی به خواب پناه می‌بردم تا مشکلاتم را نبینم و این حال بد من روی خانواده‌ام هم تأثیر گذاشته بود. اولین چیزی که در کنگره‌۶۰ آموختم «امید» بود؛ اینکه می‌توانم پسرم را در این مکان مقدس به درمان برسانم.
امروز بسیار خوشحالم که می‌توانم هم حال خودم و هم حال خانواده‌ام را خوب کنم. هیچ جایی نمی‌تواند آنچه را که در کنگره‌۶۰ به من داده شده را به من بدهد.

.

مرزبان کشیک: مرزبان همسفر زینب

تایپیست: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول)
عکاس همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .