وادی یازدهم از آن وادیهایی است که درک آن نیازمند زمان، تجربه و لمس عمیق زندگی است. این وادی به ما میآموزد که تمام حرکتها، تلاشها، رنجها، آموزشها و مسیرهایی که انسان در زندگی طی میکند اگر در مسیر درست قرار بگیرد در نهایت به مقصدی واحد میرسد. مقصدی که رشد، آرامش، تعادل و رسیدن به حقیقت است. همانگونه که چشمههای کوچک و رودهای خروشان هر یک با مسیر و شکل متفاوت سرانجام به اقیانوس میپیوندند، انسانها نیز با شرایط گذشته و مسیرهای گوناگون اگر آموزش صحیح داشته باشند به آرامش و رهایی خواهند رسید.
این مفهوم در کنگره۶۰ به وضوح در روش درمان DST نمایان است. روش DST به ما میآموزد که درمان اعتیاد به مواد مخدر و نیکوتین حرکتی ناگهانی و هیجانی نیست؛ بلکه سفری تدریجی، آگاهانه و هدفمند است. مسافر نیکوتین با کاهش پلکانی و منظم دارو جسم خود را بازسازی میکند؛ اما آنچه این مسیر را به نتیجه میرساند تنها جسم نیست؛ بلکه روان و جهانبینی است.
وادی یازدهم دقیقاً به همین نکته اشاره دارد که اگر آموزشها درست باشد، اگر مسیر بهدرستی انتخاب شود و اگر راهنما وجود داشته باشد نتیجه حتمی است حتی اگر مسیر سخت و طولانی باشد. به عنوان یک همسفر اکنون که پنج ماه از آغاز سفر ویلیاموایت من میگذرد بهخوبی معنای این وادی را لمس میکنم. در ابتدای سفر شاید تنها هدف قطع مصرف نیکوتین بود؛ اما به تدریج متوجه شدم که این مسیر صرفاً درمان یک وابستگی جسمی نیست؛ بلکه سفری بهسوی شناخت خود، صبر، تعادل و مسئولیتپذیری است.
درست مانند چشمهای کوچک که آرام آرام به رود تبدیل میشود مسافر من نیز با آموزشهای جهانبینی کمکم از آشفتگی عصبانیت و بیقراری فاصله گرفت و به آرامش نزدیک شد. وادی یازدهم به همسفر نیز میآموزد که نقش او صرفاً نظارهگر بودن نیست. همسفر نیز یکی از همان چشمههایی است که اگر بهدرستی حرکت کند میتواند مسیر مسافر را هموارتر سازد.
آموزشهای جهانبینی به من آموخت که حمایت به معنای کنترل یا فشار آوردن نیست؛ بلکه به معنای ایجاد بستری امن، صبر، درک و همراهی آگاهانه است. زمانی که جهانبینی در من تغییر کرد، واکنشهای من نیز تغییر یافت و همین تغییر تأثیر مستقیمی بر مسافر گذاشت. در روش DST نظم، زمان و آموزش سه ضلع اصلی درمان هستند. این سه ضلع همان رودهای آرام و خروشانی هستند که در نهایت به دریای رهایی میرسند.
مسافر نیکوتین با رعایت نظم دارویی، جسم خود را درمان میکند، با حضور در جلسات و گوشدادن به سیدیها روان خود را سامان میدهد و با آموزش جهانبینی نگاه آن به زندگی تغییر میکند. این تغییر نگاه همان رسیدن به اقیانوس است. سفر ویلیاموایت برای من مصداق روشنی از وادی یازدهم است. در ابتدای این سفر شاید تنها بهدنبال تغییر یک رفتار یا حل یک مشکل بودم؛ اما امروز دریافتهام که این مسیر مرا به شناختی عمیقتر از خود رسانده است.
آموختم که هیچ تغییری یک شبه اتفاق نمیافتد همانگونه که رودخانه یک شبه به اقیانوس نمیرسد. در سفر ویلیاموایت بارها با ناامیدی، ترس و تردید روبهرو شدم؛ اما آموزشها به من یاد داد که اگر مسیر درست باشد رسیدن قطعی است. وادی یازدهم به من آموخت که مقایسه مسیرها نادرست است. هر مسافر، همسفر و هر انسانی مسیر خاص خود را دارد؛ اما مقصد یکی است.
زمانی که این درک در من شکل گرفت آرامش بیشتری را تجربه کردم. دیگر عجلهای نداشتم و نگران سرعت حرکت نبودم؛ بلکه به درستی مسیر ایمان داشتم. تأثیر این وادی بر زندگی مشترک ما نیز کاملاً محسوس است. آموزش جهانبینی باعث شد اختلافها کاهش یابد، گفتوگو جای تنش را بگیرد و احترام متقابل افزایش پیدا کند.
مسافر من آموخت که مسئولیت حال خوب خود را بپذیرد و من یاد گرفتم که از قضاوت و سرزنش فاصله بگیرم. این همان هم جهت شدن رودها بود. در پایان، وادی یازدهم برای من صرفاً یک جمله یا مفهوم نیست؛ بلکه تجربهای زنده در مسیر زندگی است. امروز باور دارم که اگر در جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ حضور داریم، اگر آموزش میبینیم و اگر به روش DST پایبند هستیم قطعاً به مقصد خواهیم رسید.
شاید مسیر پر پیچوخم و گاهی آرام و گاهی خروشان باشد؛ اما اقیانوس رهایی در انتظار ماست. من بهعنوان یک همسفر با تمام وجود این وادی را زندگی میکنم و ایمان دارم که سفر ویلیاموایت و مسیر رشد همگی در نهایت به یک حقیقت واحد خواهند رسید.
منبع: کتاب عشق (چهارده وادی برای رسیدن به خود)
نویسنده: مسافر نیکوتین زینت رهجوی راهنمای ویلیاموایت همسفر بهاره (نمایندگی دنا)
رابط خبری: راهنمای ویلیاموایت همسفر بهاره (نمایندگی دنا)
ارسال: نگهبان سایت راهنمای ویلیاموایت همسفر هایده (نمایندگی فردوسی مشهد)
گروه همسفران ویلیاموایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
181