سلام دوستان، نغمه هستم، یک همسفر.
با فکری درهم، گره خورده و تنیده شده در ناامیدی و درماندگی از طرف تو خوانده شدم. دستم را گرفتی و یاریم دادی تا با صبر و بردباری، با دانایی و هوشیاری، تکتک گرههایم را نه با دندان که با دست و تفکر باز کنم. افکارم را سامان دهم، دستهبندی کنم. به مرور، با یاری و همدلی و آموزش از جانب تو، مهربان بیادعا به آرامش رسیدم. تو همانی که دستاوردهایت برگرفته از فرمان و علم خداوند است. همان فرمانهایی که من درک و فهم آن را نداشتم و در گردباد جهلی که از به دور خود چرخیدن به وجود آورده بودم، در حال غرق شدن بودم.
در ابتدای راه برای همراهی من، این هشدار را دادی که بپذیر و گوش به فرمان باش تا تو را به سر مقصد، مقصود برسانیم. که این مجموعه و این انجمن عشق الگو گرفته از خالق خود، بر مبنای نظم و انضباط است و اجرای آن بدون چون و چرا؛ به من آموختی سامان دادن به رفتارهای فیزیکی و ظاهری و پایبند بودن به اجرای به موقع قوانین تایید شده و پسندیده و از همه مهمتر، نظم در افکارم، در سامان بخشیدن به پریشان حالی و آشفته بازاری فکر و اندیشهام یاریم دادی آموختم که آنها را در مسیر مستقیم هدایت کنم و از تفکرات منفی هزار تکه وقت و بیوقت دوری کنم. خوبها و صادقها را از بدها و دغلها تمیز دهم.
ما تکتکمان، یعنی تمامی قدم نهادگان به کنگره۶۰ چه مسافران و چه همسفران، درد و بیماری و گرههای درونی خود را شناختیم و با آموزشها و نکتههای تجربه شده و به هدف رسیده مشکلات خود را از پیش پایمان برداشتیم و از سلول تاریکیها که در آن به زنجیر کشیده و محبوس شده بودیم، پر کشیدیم و طعم خوش آزادی را چشیدیم.
حال این سوال پیش میآید: با چه چیز و چگونه میتوانیم ادای قدرشناسی بابت بزرگترین و والا مقامترین نعمت خداوندی که همان بخشیدن آزادی و آزادمردی است را بهجا بیاوریم؟ کاری است بس سخت و ناشدنی، چرا که بخشیدن زندگی دوباره به جان و روح انسان، با هیچ عمل و کلامی قدرشناسی نمیشود.
میتوان در مورد کنگره۶۰ بهجرأت ادعا کرد که به نوعی تمامی اعضای خود را که از گور برگشتگان هستیم. نفس مسیحا دمیده و در یک جمله از زنده بودن، ولی زندگی نکردن، به جاودانگی در زندگی رسانده است. فقط میتوان گفت: از راههای مهم قدرشناسی این است که تا مادامی که عمرمان یاری میدهد، گوش به فرمان بودن از فرامین کنگره۶۰ را فراموش نکنیم و از دستگیریها و یاری رساندن اعضای گروه و اجرای همین رسالت در گردونه کنگره۶۰ غافل نشویم.
در قلب خود با عشق به یادگار حک کنیم: از هیچ به همهچیز رسیدیم، مرده بودیم، زنده شدیم. پس با تمام توانم، چه با عشق و محبت، چه با جانفشانی، چه با وقتم و چه با مالم، از این دایره عشق حمایت کنم تا همه در گردونه آن به شادی بچرخند، چون رقص زیبای سماع و تمام کوششم و خواستهام تنها این باشد که هیچگاه این دایره از هم نگسلد و جاودانگی در آن پاینده و ابدی باشد.
نویسنده: همسفر نغمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
45