هفتمین جلسه از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی راهنمای محترم مسافر آرمین، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر فرزین با دستور جلسه (در کنگره 60 چگونه قدردانی کنیم؟) پنجشنبه 27 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت 16:30 شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
طبق روالی که در جلسات تولد داریم، امروز جلسه از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش نخست دستور جلسه هفتگی و بخش دوم تولد یکسال رهایی آقای حسین که از خدمتگزاران نمایندگی هستند.
قبل از شروع، دریافت شال اسیستانت دیدهبانی را به آقا رضا تبریک عرض میکنم و همچنین رهایی یکسالگی آقای حسین را صمیمانه تبریک میگویم. انشاءالله این مسیر برای همه ما همواره ادامهدار باشد.
اما در مورد دستور جلسه؛ اینکه در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟
اصلِ سیستم کائنات — که کنگره ۶۰ نیز جزئی از آن است — بر «قدر دانستن» است. واژه «قدر» به معنای اندازه و ظرفیت است؛ یعنی ما باید اندازه و ارزش آنچه در اختیار داریم را بشناسیم.
.jpg)
بسیاری از ما تا پیش از ورود به کنگره، متوجه خیلی از مسائل نبودیم. اما وقتی وارد کنگره میشویم، مسئولیت ما سنگینتر میشود؛ چراکه حالا باید «قدر بدانیم».
امروز حال بسیاری از مردم جامعه شبیه پیامهایی است که در شبکههای اجتماعی پین میشوند؛ یک حالِ خراب دائمی که هر روز جلوی چشمشان است. فرد کارهای روزمرهاش را انجام میدهد، اما مدام میگوید «حالم خوب نیست».
دلیلش روشن است؛ چون قدردان نیستیم.
اگر دقیق نگاه کنیم، چیزهای زیادی داریم که بسیاری از انسانها از آن محروماند. گاهی میبینیم برخی با داشتههای بسیار ساده، حال خوبی دارند؛ مخصوصاً در نسلهای قدیمیتر، که حالشان از بسیاری از نسل امروز بهتر است.
در کنگره ۶۰ به ما آموزش داده میشود که قدردان همهچیز باشیم؛ چون اگر قدردان چیزی نباشیم، طبق قوانین هستی، آن از ما گرفته خواهد شد. این قانون، شخصی و سلیقهای نیست؛ فرقی نمیکند فرد چه کسی باشد. معمولاً وقتی چیزی را از دست میدهیم، تازه میفهمیم که چه داشتهایم.
یکی از سؤالهایی که برای من همیشه وجود داشته این است که چرا بعضی افراد وارد کنگره ۶۰ میشوند و میمانند، اما بعضی میآیند و میروند؟
من در بررسیهایی که در طول سالها داشتم — چه در خودم و چه در افرادی که از ابتدا میشناختم — به این نتیجه رسیدم که کسانی که میروند، قدر این بستر را نمیدانند.
.jpg)
اعتیاد یکی از عمیقترین تاریکیهاست؛ همانطور که جناب مهندس در سیدیها به آن اشاره میکنند. اگر ندانیم از چه تاریکی و منجلابی خارج شدهایم و امروز در چه جایگاهی ایستادهایم، طبیعی است که قدر این آموزشها را نفهمیم.
برای همین است که نوشتن سیدی، حضور بهموقع در جلسات و فرمانبرداری اهمیت دارد. سیدیها خوراک فکری و تغذیه ما هستند. وقتی کسی دائماً دیر میرسد، سیدی نمینویسد یا بهانه میآورد، نشانهاش این است که هنوز قدر این مسیر را متوجه نشده است.
حس انسان وقتی قدر چیزی را نمیداند، خنثی میشود؛ نمیفهمد کجا ایستاده و از چه منبعی تغذیه میکند. مسافرانی که درمان شدهاند و امروز در جایگاه خدمت قرار دارند، این تفاوت را بهتر درک میکنند.
در مورد آقای حسین، من بهعنوان راهنمایشان دیدم که هر چیزی که از ایشان خواسته شد، مو به مو اجرا کردند و نتیجه گرفتند. ایشان گوش دادند، فرمانبردار بودند و قدر آنچه کنگره در اختیارشان گذاشت را دانستند. همین باعث شد یک سفر خوب و رهایی سالم داشته باشند.
نکتهای که برای من بسیار ارزشمند بود این است که وقتی بحث خدمت پیش آمد، آقای حسین بدون هیچ تردیدی گفتند: «من آمادهام» و این «چشم گفتن» یکی از مهمترین دلایل رشد و ترقی ایشان در کنگره بوده است.
امیدوارم در ادامه مسیر، بتوانند مرزهای خدمت را گسترش دهند، به شال نارنجی برسند و قدمهای مؤثرتری برای کمک به انسانها بردارند.
ممنون از توجه شما.
.jpg)
سخنان مسافر حسین:
سلام دوستان حسین هستم مسافر؛
در ابتدا خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم به خاطر کنگره ۶۰؛به خاطر درمان اعتیاد، به خاطر اینکه اجازه داد در این مکان مقدس حضور داشته باشم و در این برهه از زندگی، به درمان و به حال خوش دست پیدا کنم.
اگر امروز اینجا ایستادهام، به خاطر بخشش جناب مهندس است که خودم نقشی در آن نداشتم و فقط در مسیر این بخشش حرکت کردم.
جا دارد از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان، بابت تمام زحمات و خدماتی که برای کنگره ۶۰ کشیدهاند، صمیمانه تشکر کنم. از آقا رضا بهرامی سپاسگزارم و دریافت شال اسیستانتدیدهبانی را به ایشان تبریک عرض میکنم. امیدوارم همچنان منشأ خیر و خدمت باشند؛ که تا امروز هم بودهاند و انشاءالله از این به بعد نیز خواهند بود.
از آقا مجید شکری، راهنمای تازهواردین خودم، تشکر ویژه دارم. وقتی آقا مجید را دیدم و فهمیدم مصرف اصلیشان شیشه بوده و امروز با این حال خوب در کنگره خدمت میکنند، با خودم گفتم: «اینجا همان جایی است که باید میآمدم.»
از آقا آرمین هم صمیمانه تشکر میکنم. واقعاً هرچه دارم از راهنماهایم است، بهویژه آقا آرمین. ایشان دنیایی از آموزش هستند که من هنوز ابتدای راه یادگیری از ایشانم.
از آقا رضا پارسا، راهنمای تغذیه سالمم، تشکر میکنم که زحمات بسیار زیادی برای من کشیدند.
همچنین از راهنمای تازهواردین همسفران، خانم ایران، تشکر میکنم. در همان سه جلسه اول، بذر محبت کنگره را بهخوبی به همسرم منتقل کردند. همسرم هنوز همسفر نشده، اما همان سه جلسه آنقدر مؤثر بود که در طول مسیر درمان، کمک بزرگی به من کرد. امیدوارم در ادامه، ایشان هم بهعنوان همسفر در کنگره حضور پیدا کنند؛ چون همسفر، واقعاً بسیار بسیار مهم است.
من میدانم اگر در این مسیر همسفرم کنارم بود، حال خوشم شاید چند برابر این هم میشد؛ با این حال از همسرم با وجود اینکه هنوز همسفر نشده سپاسگزارم.
در پایان از ایجنت محترم و همه خدمتگزاران عزیز تشکر میکنم.
روزهای اولی که وارد کنگره شدم، پر از ترس، خشم، کینه و نفرت بودم. شبها با ترس خماری میخوابیدم. مصرف من بیرون از خانه بود و دائم نگران بودم نکند صبح زودتر بیدار شوم و فرصت مصرف نداشته باشم، یا اگر همسرم یا فرزندم مریض میشد، با خودم میگفتم «چطور آنها را دکتر ببرم که سریع برگردم و خمار نشوم؟»
امروز شاید خندهدار به نظر برسد، اما آن روزها واقعاً پر از درد و آشفتگی بود. من امید زندگیام را گره زده بودم به مصرف مواد؛ اما وقتی وارد کنگره شدم، فهمیدم قرار نیست بجنگم، قرار است یاد بگیرم.
با آموزش، با گوش دادن و با فرمانبرداری، درمان من آغاز شد. از جایی شروع شد که پذیرفتم «من نمیدانم». گفتند مشق بنویس. ابتدا باورم نمیشد، اما وقتی عمل کردم، دیدم همین فرمانبرداری چگونه زندگی مرا تغییر داد.
راهنما و کنگره ۶۰ ؛ شفیع من شدند و دستم را گرفتند و مرا از آن تاریکی بیرون کشیدند.
در پایان از همه شما، از همه خدمتگزاران و مخصوصاً راهنماهای عزیزم و در رأس همه، جناب مهندس، صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم همه تازهواردان و مسافران سفر اول، با ماندن، گوش دادن و فرمانبرداری، به همان حال خوشی برسند که من امروز آن را تجربه میکنم.
رهایی مسافر مصطفی لژیون نهم
.jpg)
رهایی سیگار مسافر محسن لژیون نهم
.jpg)
رهایی سیگار مسافر محمد لژیون یازدهم
.jpg)
رهایی مسافر میثم لژیون یازدهم
.jpg)
رهایی مسافر وحید لژیون هفتم
.jpg)
عکس: مسافر سیامک و مسافر رضا لژیون پنجم
تایپ، تنظیم و ارسال : مسافر حسین لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
585