ششمین جلسه از دوره هجدهم سری کارگاههای عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به نگهبانی مسافر رضا، استادی پهلوان مسافر جواد و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی کنیم» پنجشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر؛ از خداوند جهت توفیق حضور و خدمت، ایجنت محترم، گروه مرزبانی، راهنما و اعضای لژیون ۱۱ و همه شما عزیزان سپاسگزارم. قبل از شروع به صحبت باید عرض کنم که من مطمئناً دانش زیادی ندارم؛ ولی آن چیزی که یاد گرفتم و به کار بردم و حال خودم را خوب کرده است را عنوان میکنم. اولین مسئله این است که من وقتی وارد تاریکی شدم قدر و اندازه خودم را بهعنوان اشرف مخلوقات یا آن موجودی که خداوند بهخاطر خلقت آن به خودش تبریک گفته ندانستم و با انجام یکسری از کارها وارد تاریکی شدم. حالا بحث آن قسمتی که در تاریکی بودم و چه بلاهایی سرم آمد به کنار؛ ولی بعد از ورود به کنگره چه اتفاقاتی برای من افتاد که توانستم یکذره قدر زندگی و حیات را بفهمم؟ من یکبار تجربه سفر در سال ۱۳۹۲ در شعبه الهیه را داشتم و به دلیل این که قدر ندانستم و آزمونهای خیلی سخت و متعدد جلوی من قرار گرفت، باعث شد در تاریکی بیشتر غرق بشوم. بعد از گذشت ۵ سال دوباره وارد کنگره ۶۰ شدم و سفرم را جدیتر گرفتم. همین مسائلی را که الان خدمتتان عارضم در سفر اولم جدی نمیگرفتم. نظر من این است که اگر خداوند یک انسان را در مسیر هدایت قرار میدهد؛ یعنی نگاه ویژهای به آن مخلوق داشته است. داشتن یک مکان که انسان بتواند خودش را در آن پیدا کند برای هر انسانی نمیتواند اتفاق بیفتد. مطمئناً همه شما دوستان و هممحلهایهایی دارید و زمانی که در حال درمان هستید، هیچوقت متوجه تغییر در شما نمیشوند. شاید همین همسایههایی که در اطراف این شعبه هم هستند ندانند که در اینجا احیای انسان صورت میگیرد. این که انسان میتواند تغییر بکند و در انجام بعضی از امور ترخیص شود کم اتفاقی نیست. لازمه آن یک چیز است که من قدر خودم را بدانم. من باید اینجا اندازه خودم را بدانم. وقتی که قدر خودم را دانستم، اندازه خودم را دانستم این اجازه به من داده میشود که بتوانم روی این صندلی راحت بنشینم و حین جلسه خارج نشوم.

وقتی یک رهایی برای یک مسافر اتفاق میافتد که اجازه دیدن و شنیدن به او بدهند. اگر میتوانید بشنوید و ببینید حتماً مورد لطف خداوند قرار گرفتهاید. حتماً قدر و اندازه خودتان را دانستهاید و قدردان هستی هستید. اینکه جایگاه من حضور در تاریکی نیست و با خاموشکردن تلفن همراهم بین صحبتهای استاد از کارگاه خارج نمیشوم؛ یعنی در مسیر روشنایی حرکت میکنم. استادم میگفت شما تا حالا کسی را دیدهاید که از چایی نخوردن بمیرد؟ من که ندیدم؛ ولی خیلیها را دیدهام که بهخاطر این که بروند و چایی بخورد و دیرتر به جلسه رسیدهاند مردهاند. نه بهمنظور مردن ولی دیگر بین ما در کنگره نیستند. اینها چیزیهای کوچکی است که با رعایت آنها در مسیر بهسازی خواهید ماند. پس ما باید قدر فرصتها را بدانیم. مسئله بعدی میشود قدردانی. همان اندازهای که قدر و اندازه خودت را بدانی مطمئن باش پاداش به دست خواهی آورد. این وعده خداوند است و در آن شکی نیست. فقط شرط دارد که خویشتن خویش، آن را طلب نماید. من اگر نتوانم خویشتن خویشم را در کنگره ۶۰ پیدا کنم از چه چیزی میخواهم قدردانی بکنم؟ اصلاً اجازه قدردانی به من داده میشود؟ استاد میگوید تفکر و اندیشه کالای گران بهایی است. هر کسی توان پرداخت بهای آن را ندارد. اگر امروز احیا شدم و از نو متولد شدم در بستر همین آموزشها بوده است. انسانهایی که به این مطلب پی ببرند که چرا میان اینهمه انسان، شما اینجا قرار گرفتهاید یقیناً قدردانان حقیقی خواهند بود. کنگره ۶۰ میخواهد این مهم را به امسال جوادها یاد بدهد و این من هستم که بعضیاوقات نمیخواهم یاد بگیرم. مطمئن هستم آدمهای قدردان که این فرمول را یاد گرفتند شروع میکنند به سپاسگزاری و قدردانیکردن. وقتی خداوند به واسطه کنگره ۲۸ سال تخریب من را با یک سال سفر برطرف کرد. برای همین یک مورد من هر روز باید شاکر خداوند باشم و توفیقی است که نصیب انسانهای قدرشناس میشود. اساس کار کنگره بر مبنای عقل، عشق و ایمان است. در سفر اول میآیی و سفر میکنی تا عقل بیدار بشود. در سفر اول با چند کار ساده شما بیدار میشوید و وارد سفر دوم میشوید. سپس وارد مرحله عشق میشویم که آیا میتوانیم بهعنوان یک انسان عشق بورزیم؟ افرادی که به بیداری عقل میرسند به آنها اجازه میدهند که در مسیری بیداری عشق قدم بردارند. در آن ضلع سوم که ایمان است همه عاشقان نمیتوانند قدم بگذارند. افرادی که خدمت مالی میکنند که باید موردتوجه خداوند قرار بگیرید. دنبال این هستند که انسانهای بیشتری به رهایی برساند و امیدوارم که بتوانم مسائل آموزشی کنگره ۶۰ را در زندگی به مرحله اجرا در بیاوریم و این کار هر کس نیست. بدانیم در چه سرزمینی قدم برداشتهایم و بدانیم که این توفیق الهی شامل حال ما شده است. از این که سکوت کردید خیلی متشکرم. خودتان را تشویق بفرمایید.
مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر محسن
نگارش: مسافر نوید لژیون ۵
ویرایش: مسافر محمد لژیون ۱۵
ارسال: مسافر نوید نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
168