یازدهمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی دکتر علیرضا (مبارکه)، با استادی راهنمای محترم مسافر علی ، نگهبانی مسافر یحیی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه«در کنگره 60 چگونه قدردان باشیم؟»روز پنجشنبه 27 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یکمسافر، سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت همه حاضران در جلسه عرض خدا قوت دارم به همه خدمتگزاران نمایندگی دکتر علیرضا تشکر میکنم از لژیون مرزبانی از ایجنت محترم نمایندگی و لژیون خدمت گذار این هفته آقای بخشیان که به من اجازه دادند من در این جایگاه از شما عزیزان آموزش بگیریم. راجع به دستور جلسه امروز که در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟ از شما و از خداوند قدردانی میکنم که این توفیق نسیب حالم شد که در خدمت شما باشم. خوب اینکه از کجا شروع کنیم و به یک جایی برسد صحبتهایمان که محتوای خوبی برای ما داشته باشد و بتوانیم از همدیگر آموزش بگیریم مستلزم این است که ابتدا روی دستور جلسات دو تا تفکر داشته باشیم، تفکر اول، عملیاتی است که در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟ آقای مهندس گفت در سیدی ها و صحبتهایی که چهار شنبهها انجام میدهند راجع به هر دستور جلسه محتوای آن دستور جلسه را برای ما آشکار و بیان میکند، خوب میآییم در کنگره ۶۰ قلبی با زبان تشکر و عملی از بزرگتر پدر، مادر راهنما، معلم و همه کسانی که برای ما زحمت کشیداند به صورت ظاهری حالا قلبی هم درونش هست تشکر میکنیم، یک پاکت، پولی گلی، یک کاری میکنیم بلاخره حالا باطن آدمها را خبردار نیستیم که چی به چی است به خوبی این کار را انجام می دهیم کنگره هم یک روز هایی هست که جشن هست ما در جشنها به راهنمایمان جشن ایجنت ،مرزبان یا دیدهبان یا جشن همسفر که در پیش داریم که خیلی هم مرتبط میشود به این دستور جلسه از همسفرانمان قدردانی میکنیم، خوب پول را میدهیم قلباً هم خوشحالیم وکمال تشکر را داریم. اما تفکر دوم برای چی قدردانی کنیم؟ این خیلی مهمتر است، برداشت خودم از این موضوع بود، خوب این دستور جلسه حکم است و من باید انجام دهم قوانین درست زندگی کردن.

اما چرا من باید قدردانی کنم؟ دلیل باید داشته باشم من برداشت خودم را میخواهم عنوان کنم از این دستور جلسه تحت عنوان اینکه کلاً من فردی هستم که هر چیز را به سختی قبول میکنم، من روز اول که وارد کنگره شدم از راهنمای تازه واردین خود دلیل خواستم که چرا من باید شربت تریاک استفاده کنم؟ در تمام موضوعات زندگی هم همینطور عمل میکنم، یعنی برای پذیرفتن و انجام هر کار، دلیل میخواهم، به رهجوهای خودم هم همین را آموزش میدهم که تا شما دلیل هر چیز را ندانید، برای شما بهره و فایدهای ندارد، ما باید بدانیم که با بقیه افراد جامعه تفاوت داریم، چون ما یک تاریکی را تجربه کرده ایم که آنها تجربه نکردهاند، ما در ابتدا که وارد کنگره میشویم، از ما چیزی نمیخواهند و در ابتدا به ما داده میشود، این همان فلسفه خلقت است، خداوند در ابتدا هستی را خلق کرد و بعد انسان را خلق کرد،کنگره هم اول بستر را آماده میکند و بعد تازه وارد را پذیرش میکند، سرمایش،گرمایش، چه و چه، همه اینها را آماده میکند و بعد فراخوان میدهد که فلان نمایندگی شروع به کار کرد، این دقيقاً همان فلسفه خلقت است، ما میآییم روی زمین که بفهمیم درس زندگی کردن چیست، همه انسانها که میآیند روی زمین برای درمان بیماری خودشان است، این بیماری در صور آشکار در غالب بیماری فیزیکی پدیدار میشود، اما از نظر باطنی صور پنهان انسان دچار بیماری بوده، انسان تا درس زندگی کردن را یاد نگیرد،درمان هم نمیشود.

البته آقای مهندس همین را خیلی فنی تر و تکنیکی تر بیان میکند و می فرمایند که این بیماری در غالب بیماریهای جسمی خود را نشان میدهد، اساساً ما هیچ چیز بد در خلقت نداریم و ما انسانها هستیم که از یک چیز بد استفاده میکنیم، برای اینکه زودتر به خواسته هایمان برسیم، ما وقتی میخواهیم در یک خواستهای حذف زمان بوجود بیاوریم،کار بد انجام میدهیم، در تمام سطوح زندگی همینطور است کنگره میخواهد همین را به ما یاد بدهد که بتوانیم مسیر و راه درست را انتخاب کنیم. شاید بگویید اینها چه ربطی به دستور جلسه دارد، خب گفتیم: که خداوند قبل از اینکه من را بوجود بیاورد، من را مورد بخشش قرار داد، یعنی یک بستری در قالب یک زمین خاکی، در یک آب و هوای خوب، شرایط خوب، فاصله خورشید خوب، همه چیز نرمال و خوب، نه آفتاب اذیت میکند و نه سایه اش، معلم هم سر راهم قرار داده و من خوب دارم زندگی میکنم، آب شیرین، زمین شیرین، نشانه های زیادی را هم در غالب نعمت برای من گذاشته، اینها همه چیزی نیست به جز بخشش پروردگار، بارز ترین صفت خداوند بخشش است، کنگره هم ما را مورد بخشش علم خود قرار داده است، انسان به وسیله سه تا موضوع آموزش میگیرد،نور و صوت و حس. حالا برویم سراغ موضوع نور، اگر این روشنایی نباشد قدرت بینایی ما کاهش مییابد. زمانی که شخص قادر به دیدن نباشد اتفاقاتی برایش خواهد افتاد. آموزش توان دیدن را افزایش میدهد، خداوند نور آسمان و زمین است. وقتی از ضد ارزشها دوری کردید خداوند سبب افزایش توان بینایی در ما میشود، و بصیرت و دید عقلانی به انسان میدهد. دیدن وقتی برای انسان ثمربخش میشود که انسان نعمتها را ببیند، دیدن زحمات راهنما و مرزبان و در کل دیدن زحماتی که در کنگره۶۰ برای شخص کشیده میشود.

اگر من اینها را نبینم یعنی قادر به بهرهمند شدن از بینایی نیستم. قدر یعنی اندازه، قدر یعنی معیاری برای سنجش، آیا من توان درک قدر و اندازه نعمتهای خداوند را دارم؟ چگونه من درک میکنم که راهنمایم چه قدر و اندازهای برای من دارد؟ زمانی که من بتوانم در ذهنم تصور کنم که اگر این راهنما نبود من همچنان در تاریکیها در حال سو مصرف از مواد مخدر بودم. معمولاً ما آدمها تا وقتی نعمتی را در اختیار داریم قدرش را نمیدانیم و وقتی آن را از دست میدهیم متوجه ارزش آن میشویم. حساب و کتاب روزگار هم اینطور است که اگر قدر نعمتی را ندانی آن را از دست خواهی داد. ما با مصرف مواد مخدر از داشتن جسم و روان سالم محروم شدیم، حالا با عنایت پروردگار به کنگره آمدیم و درمان شدیم. وادی اول میگوید "با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود" بزرگترین درس را به ما میدهد، " آنچه هستِ" من چیست؟ آن چیزهایی است که خداوند در قالب نعمت به من داده است و اگر من آنها را نبینم مثل این است که این نعمتها را ندارم، چون از آن بهرهای نمیبرم. نکته دیگر این است که ما الان در حال ساخته و پرداخته شدن هستیم برای جهان دیگری، همان جهانی که اکنون اجداد و نیاکان ما در آن هستند.

سیدیهای "جهان غیب" و "هزاران لباس" در مورد این موضوع است. عدم قدردانی از نعمتها در این جهان، کار را در آن جهان برای ما سخت خواهد کرد. آن جهان چگونه است؟ مولانا میفرماید: "این عدم خود چه مبارک جاییست". خوشا به حال ما که در کنگره هستیم چون همین دستور جلسه میتواند این دنیا و آن دنیا را برای ما تبدیل به بهشت کند. رهجویی سفر اولی که قوانین کنگره را رعایت میکند به اعضا احترام میگذارد، این رهجو در سفر اول وارد سفر دوم میشود، برای این رهجور سفر اول مثل باغ ارّم خواهد بود، چرا؟ چون قدردانِ خوبی است. قدردانی یعنی دیدن، اگر این بینش در ما به وجود بیاید این دنیا و آن دنیا برای ما باغ ارّم میشود.
تایپ: همسفر پیمان مسافر همایون
ویرایش: مسافر احسان
عکس: مسافر مهدی
تنظیم و ارسال: مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1314