جلسه دوازدهم از دور بیست و چهارم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی دهخدا، با استادی راهنما مسافر مهدی ، نگهبانی: مسافر حسین و دبیری: مسافر مهدی، با دستور جلسه «در کنگره 60 چگونه قدردانی می کنیم؟» پنجشنبه 27 آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مهدی هستم یک مسافر.
امروز در خدمت شما عزیزان هستم به بهانه برگزاری انتخابات و در آغاز لازم میدانم از گروه مرزبانی قسمت مسافرین و همسفران محترم تشکر کنم. این بزرگواران با ارزشترین دارایی خود یعنی وقتشان و حتی وقت خانوادهشان را میگذارند تا بستری فراهم شود که یک نفر به رهایی برسد، بستری که بچهها بتوانند مسیر را ادامه دهند. پرورش این خدمتگزاران همه بر عهده راهنمایان کنگره است؛ راهنمایانی که با محبت بیپایانشان ما را یاری میکنند.در جلسات کنگره میآموزیم که همه میتوانند، اما شرطش این است که ابتدا بتوانیم ببینیم. دیدن نیاز به شناخت و معرفت دارد؛ دیدن با چشم دل.
هرکس بگوید میتواند خوبی دیگران را ببیند، باید به سطحی از شناخت برسد تا متوجه شود. محبت کردن اختیاری است، اما احترام گذاشتن وظیفه ما رهجویان است. فرقی نمیکند سفر اول باشیم یا سفر دوم؛ رعایت نظم و احترام برای همه واجب است. وقتی در سفر اول شروع میکنیم به رعایت نظم، نتیجهاش حال خوب است. این حال خوب حاصل عملکرد ما است. یاد میگیریم بکاریم و برداشت کنیم. خدمتگزاران کسانی هستند که میتوانند ببینند دیگران چه سختیها کشیدهاند و چه لطفی کردهاند تا ما به این نقطه برسیم.
خداوند متعال بالاترین نعمت را به ما داده: خانواده و حال خوب. بیرون از اینجا خبری نیست؛ اینجا کنار هم بودن و عشق ورزیدن است که ما را زنده نگه میدارد. از روز اول که وارد نمایندگی میشویم، درباره نظم با ما صحبت میشود. همه مشکلات ما به خاطر بینظمی بوده است. مصرف مواد زندگیمان را به مشکل کشاند، و اولین چیزی که باید یاد بگیریم نظم است. با نظم، کمکم مشکلات برطرف میشوند. در کنگره همه کنار هم هستند، نه مثل سازمانهای دیگر که به چشم رقیب به هم نگاه میکنند.

اینجا همه همدیگر را دوست دارند و همین بالاترین نعمت است. قدردانی و شکرگزاری وظیفه ما است. مگر میشود دیگران برای ما وقت بگذارند و ما یادشان نکنیم؟ اولین قدم قدردانی این است که یاد کنیم چه کسی حال خوب را به ما داد، چه کسی خانوادهمان را به ما برگرداند؟ من، مهدی، ۹ سال پیش خانوادهام متلاشی شده بود؛ اما امروز همه کنار هم هستیم. روزی دخترم میگفت: «بابا من را به مدرسه نیار، آبرویم می رود.»
اما امروز به من افتخار میکند. چرا؟ دلیلش دانش آقای مهندس و حضور در کنگره 60 بود. ما همه به کنگره بدهکاریم و هیچوقت نمیتوانیم بگوییم برابر شدیم.در مورد انتخابات مرزبانی هم توضیح کوتاهی بدهم: از ۶۰ روز مانده به پایان دوره مرزبانی، ایجنت نمایندگی اسامی کسانی که شرایط دارند را به تهران ارسال میکند و توسط دیدهبانان بررسی میشود. بیش از ۱۲۰ نفر در تهران در این قسمت در حال خدمت هستند و در نهایت نمایندگی بنر انتخابات را تهیه میکند. وظیفه ما است که به کسی رأی بدهیم که شایسته این جایگاه باشد و بتواند چرخه خدمت را به جلو ببرد.در پایان خدا قوت میگویم به همه مرزبانانی که طی ۱۴ ماه زحمت کشیدند؛انشاءالله در ادامه مسیر همه ما در کنگره موفق باشیم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
183