جلسه دهم از دور یازدهم کارگاههای آموزش عمومی مسافران و همسفران نمایندگی معدن فیروزه با استادی مرزبان محترم مسافر احمد و نگهبانی مسافر مهدی و دبیری موقت راهنمای محترم مسافر حسین با دستور جلسه در کنگره چگونه قدردانی کنیم در تاریخ 1404/9/27 ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر. از ایجنت و نگهبان محترم سپاسگزارم که استادی و مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار نمودند تا خدمت کنم. دستور جلسه در کنگره چگونه قدردانی کنیم. همانطور که جناب مهندس در بخشی از وادی چهاردهم به من مسافر یادآوری فرمودند قدردانی صرفاً زبانی و گفتاری نیست و حتی احتیاجی به استفاده از ادبیات خاص و جستوجو در فضای مجازی برای پیدا کردن جملات زیبا نیست. و قدردانی ایستی قلبی نیز باشد و هر جمله سادهای که از قلب انسان سرچشمه بگیرد بهترین شکل قدردانی است. یادآوری گذشته و این که بهواسطه وجود کنگره چه تغییراتی در من مسافر رخ داده است نیز مصداق قدردانی است. ما باید با دقت نگاهی به عملکرد خودمان بیندازیم و ببینیم آیا در عمل قدردانی انجام دادهام که درخور خدماتی که کنگره و خدمتگزاران دیگر و حتی همسر و خانواده به من داشتهاند، باشد. بزرگترین خدمت را به ما خود جناب مهندس کردند که با ابداع این روش و از جان و آبروی خویش مایه گذاشتند تا من مسافر و خانوادهام به درمان و حال خوش برسیم و به همین خاطر باید همیشه قدردان وجود ایشان باشیم.
راهنمای من همیشه به من توصیه داشتند که آخرین روزهای مصرف خود را یادآوری کنم که در چه حالی به سر میبردم و این یادآوری بیشترین کمک را به من مسافر میکند تا قدردان باقی بمانم. بنده در زمان مصرف بههیچعنوان نظامی در برنامههای زندگی نداشتم و اغلب اوقات نیمهشب بعد از مصرف مواد به خانه برمیگشتم و تازه درگیریهای ما با همسفرمان شروع میشد و زندگی ما دچار یک چرخه باطل از تکرار حال و احوالات بد بود. جناب مهندس سخاوتمندانه این جمله را فرمودند که هرکس در این سرای درآمد نان و آبش دهید و از دینش مپرسید. من مسافر نیز باید همین منش و جمله را ملکه ذهن خود قرار دهم و بر همین اساس عمل کنم. به نظر من یک مصرفکننده که تازه پا به کنگره میگذارد خودش نیز باید بخواهد که خدمتی به او ارائه شود و به عقیده من آموزش پذیری و گرفتن خدمت خودش جنبهای از قدردانی کردن است. من همیشه از خداوند شاکرم که این اجازه را به من داد که در این مدت در کنگره باشم و حضور داشتهباشم همچنین از خدا میخواهم در ادامه نیز این نعمت را از من سلب نکند. و این خواسته نیز خودش نیازمند قدردانی است. قدردانی ما را در مسیر کنگره نگه میدارد من مسافر باید قدردانی خود را هم بهصورت حس قلبی و هم بهصورت زبانی و هم عملی نسبت به راهنما خود و ایجنت و بقیه خدمتگزاران نشان بدهم. قدردانی یعنی این که من از وقت با ارزش خود بگذرم و آن را در اختیار کنگره بگذارم و انرژی خود را در این مسیر صرف کنم. بنده به خاطر دارم در طول سفر اول ایجنت محترم استارت ساخت ساختمان بخش همسفران را زدند و ما هفتههای متعددی روزهای جمعه را صرف بنایی و آمادهسازی بنای بخش همسفران میکردیم. بنده یکبار بار از ایشان سؤال کردم من که در کنگره همسفر ندارم پس چرا باید در این کار شرکت کنم. ایشان پاسخی دادند که در ذهن من ماند و آموزش بسیار خوبی برای من داشت. دیگران کاشتند و ما خوردیم و ما نیز بکاریم تا دیگران بخورند. کمی تفکر کردم که زمانی که من در اوج مصرف مواد بودم اشخاصی در کنگره در حال آموزش بودند که روزی به من خدمت کنند و اکنون نیز نوبت من رسیده است تا با خدمت کردن قدردانی خود را نشان بدهم. ایشان به بنده فرمودند که روزی مزد این خدمتها را دریافت میکنم و اکنون که در این جایگاه قرار گرفتهام و بعد از رهایی نیز خدمتگزار باقی ماندهام، متوجه شدم این جایگاه من مزد همان خدمتهای من در طول سفر اول است. بنده زمانی معنی حال خوب و قدردانی را بهطور کامل دریافتم که به توصیه راهنمای خود همسفرم را وارد کنگره کردم. بعد از حضور ایشان بنده بهخوبی معنی حال خوب را دریافت کردم. چراکه ایشان نیز با آموزشها آشنا شدند و بهخوبی من را درک میکردند و در همه فعالیتهایم با من همراه بودند. پس به همه دوستان توصیه میکنم که همسفر خود را با کنگره آشنا کنند. به عقیده من ما باید قدردانی را در دل خانواده خود نیز تمرین کنیم و توجه داشتهباشیم که کاربردی کردن همه آموزشهای کنگره بهمنظور بهتر زندگی کردن ما است.
ممنونم که سکوت کردید و به صحبتهای من گوش دادید.

عکاس و تایپ: مسافر ابوالفضل
ویراستاری، نگارش متن و ارسال خبر: مسافر حسین
مرزبان کشیک: مسافر خلیل
راهنمای کشیک تازه واردین: مسافر علی اکبر
- تعداد بازدید از این مطلب :
125