خدایا شکر که این راه روشن شد و دل تاریک من با امید ایمن شد. هر بار که به مسیر کنگره فکر میکنم قلبم پر از آرامش میشود. سپاس از آقایمهندس و یاران باصفا که چراغی برای دل ما ساختند و سپاس از خدایی که من را به مسیر کنگره۶۰ هدایت کرد و آرامش را در زندگی من جاری کرد.
سالها قبل همیشه در دل من خلأ بزرگی بود که هیچچیز نمیتوانست آن را پر کند. دنبال جایی میگشتم که آرام شوم، یاد بگیرم، رشد کنم و جواب سؤالهایی که سالها ذهنم را مشغول کرده، پیدا کنم. هیچ جایی نتوانست آن حس را به من بدهد تا روزی که اذن ورود من به کنگره رسید. آن روز فهمیدم وارد خانهای شدهام که انرژی و محبت در آن واقعی است. وقتی در جلسه عمومی صحبتهای استاد را شنیدم، حس کردم کسی زبان دل من را میفهمد. وقتی سیدیهای آقایمهندس را گوش کردم، جواب خیلی از سؤالها را گرفتم، دانستم اینجا همان خانهای است که سالها دنبالش بودم.
وقتی مشارکتها را شنیدم، فهمیدم اینجا قضاوتی نیست؛ بلکه عشق و صداقت جریان دارد. کمکم یاد گرفتم که قدردانی فقط تشکر کردن نیست. قدردانی؛ یعنی عمل، خدمت و من هم سهمی از مهر این خانه به دیگران منتقل کنم. مسافر من ۶ ماه است که در مسیر درمان کنگره قرار دارد، با روش DST و داروی OT سفری آرام، جهانبینی و علمی را آغاز کرده است. هنوز به رهایی نرسیده؛ اما هر قدمش برای من ارزشمند است. هر تغییر کوچک، هر لحظه بهتر شدن، هر ذره آرامش او برای من نشانهای از تلاش و امید است.
قدردان کنگره۶۰ هستم که این مسیر را برای من و مسافرم باز کرده، راهنمای مسافرم که با صبر و عشق چراغ راه او شده است و از همه مهمتر قدردان مسافرم هستم که با تمام توان برای ساختن یک زندگی سالم و آرام تلاش میکند. قدردانی من در کنگره؛ یعنی احترام به ایجنت و مرزبانان، درک زحمات راهنما، گوش کردن، یاد گرفتن، عمل کردن، با عشق خدمت کردن، نوشتن سیدیها و کاربردی کردن آنها در زندگی است، تازهوارد را با لبخند و آغوشی گرم پذیرفتن و همان حس خوبی که روز اول گرفتم به او هدیه بدهم و هر روز بهتر از دیروز بودن.
کنگره برای من فقط یک مکان نیست؛ بلکه خانهای است که مسیر درست زندگی، آرامش و امید را به من بازگرداند. خانهای که در آن یاد گرفتم معنای واقعی عشق، خدمت و انسانیت چیست. فهمیدم آرامش نتیجه تلاش و عمل است، نه فقط آرزو و دعاکردن. کنگره جایی است که انسانها با عشق در کنار هم میایستند و خدمت، عشق و آموزش در کنار هم معنا پیدا میکند، تازهوارد با لبخند پذیرفته میشود و قدیمیترها با تجربه و محبت راه را به او نشان میدهند.
من در کنگره۶۰ درس زندگی، صبر، عشق، تلاش و قدردانی میآموزم. هر روز صفحهای تازه از کتاب زندگیام ورق میخورد و نوری تازه بر دل تاریکم میتابد. قدردانی من؛ یعنی اینکه هر لحظه به یاد داشته باشم چه کسانی چراغ این راه را روشن نگه داشتهاند و هر روز با عمل و خدمت، سهمی در روشن نگه داشتن این چراغ داشته باشم، بهتر از دیروز باشم و بیشتر از قبل در مسیر رشد و آرامش قدم بردارم.
امروز با تمام وجود میگویم قدردان کنگره۶۰ هستم، قدردان آقایمهندس، خانواده محترم ایشان، ایجنت، مرزبانان، راهنمایان و همه خدمتگزارانی که چراغ این راه را روشن نگه داشتهاند و همه کسانی که با عشق و ایمان این مسیر را برای ما هموار کردهاند. سپاسگزار خداوندی هستم که من را به این خانهی امن و پرنور هدایت کرد.
نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون دهم)
عکاسخبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیحه دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
80