English Version
This Site Is Available In English

گامی در راه بخشش بی قید و شرط

گامی در راه بخشش بی قید و شرط

اول از هر چیزی خداوند را شاکرم که مسیر پرنور کنگره۶۰ را بر من نمایاند و این بستر آموزش را برایم فراهم آورده و همینطور سپاسگزارم از آقای مهندس و خانواده محترمشان، بنیان‌گذار این مکتب رهایی، که چراغ امید را در تاریک‌ترین لحظات زندگی‌ام روشن کردند، برایشان آرزوی طول عمر و سلامتی خواستارم و امیدوارم بتوانم قدر این نعمت بزرگ را بدانم.

خدای بزرگ را شکر می‌کنم که به من این توفیق بی‌ نظیر را نصیب کرد تا به جمع سرداران عشق بپیوندم، به جمع همسفرانی که با جان و دل خدمت می‌کنند. گامی در راه بخشش بی‌ قید و شرط، همان بخشش بلاعوض که روح را سبک می‌کند. واقعا از روزی که این بخشش را انجام دادم احساس سبک بالی دارم و از برکاتش لحظه‌لحظه استفاده می‌کنم.

پیش از این، مفهوم پس‌ انداز برای من کلمه‌ای بیگانه بود، اما در این خانواده آموختم که چگونه با مدیریت نفس، ذخیره‌ای برای یاری رساندن به دیگران بسازم. به شکلی معجزه‌ آسا، مبلغ شش میلیون تومان به سادگی به دستم رسید و توانستم در این امر مقدس مشارکت کنم و ببخشم.

با وجود اینکه سفر اولی هستم و تازه سفرمان را شروع کردیم اما من بسیار به خود امید دارم که با خواست و فرمان خداوند در این مسیر موفق می‌شوم و به رهایی می‌رسم. حضور در اولین جلسه لژیون سردار، فراتر از یک رویداد بود.

جشن گلریزان بهترین جشنی بود که در طول عمرم داشتم به خود می‌گفتم مگر می‌شود هم بخشید و هم حس و حالی بی نظیر به دست آورد، گویی در آسمانی بی‌کران دو بال درآوردم و سبک‌بال پرواز کردم، چه حالی بود آن لحظه! خداوند متعال را سپاس که مرا به این جایگاه امن، لبریز از آرامش و آموزش دعوت کرد تا دانایی‌ام بیشتر شود.

آرزویی که روزها و شب‌ها در سینه داشتم، محقق شده بود، اشک شوق هر لحظه در چشمانم جاری بود، انگار در بهشت قدم گذاشته‌ام. وقتی وارد لژیون سردار شدم، با چشمانم دیدم که این مکان، بهشت زمینی است؛ معجزه‌ای که سردار به زندگی من بخشید، ایمانم را به قدرت این جریان الهی صد چندان کرد، بسیار خوشحالم که اکنون عضوی از لژیون سردار هستم و می‌توانم در قطره‌ای از دریای بخشش‌های این کنگره باشم.

خداوند را شکر گزارم که به من اجازه داد تا ذره‌ای در این مسیر کمک کنم؛ این عین همان حقیقتی است که در این مکتب آموختیم:« دیگران کاشتند و ما خوردیم، اکنون نوبت ماست که بکاریم تا دیگران بخورند.» این  احساس، تمام وجودم را غرق در شکرگزاری کرده است. تشکر می‌کنم از همه عزیزانی که در این مسیر خدمت می‌کنند و درب ورود به کنگره را برای ما باز گذاشته‌اند تا مسافرهایمان به درمان برسند.

نویسنده و تایپ: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم)
ویرایش: راهنما همسفر سمیرا رابط خبری (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فرنوش رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حکیم هیدجی 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .