English Version
This Site Is Available In English

تشکر واقعی یعنی تغییر واقعی

تشکر واقعی یعنی تغییر واقعی

قدردانی برای برخی شاید فقط یک واژه ساده باشد؛ اما برای من، انسانی که روزی در تاریکی‌ها نفس می‌کشید و امروز در سایه روشنایی کنگره۶۰ ایستاده است، قدردانی معنای عمیق‌تر از یک تشکر خشک و رسمی دارد. قدردانی برای من یعنی یادآوری دوباره مسیر سختی که پشت سر گذاشته‌ام، یعنی اعتراف به این‌که اگر امروز ایستاده‌ام تنها نتیجه تلاش خودم نیست؛ بلکه حاصل عشق، دانایی و هدایت افرادی است که بی‌منت کنارم بوده‌اند. قدردانی یعنی نگذارم زحماتی که برای من کشیده شده، در سکوت و فراموشی گم شود. زمانی‌که وارد کنگره۶۰ شدم شاید نخستین چیزی که یاد گرفتم این بود که انسان درگیر اعتیاد قبل از هر چیز قدرشناسی را از دست می‌دهد.

در کنگره۶۰ قدردانی فقط گفتن چند جمله نیست؛ یک رفتار، آموزش و جایگاه است. کنگره به ما یاد می‌دهد که قبل از سپاسگزاری از دیگران ابتدا باید قدر خود را بدانیم؛ باید به خود احترام بگذاریم و بفهمیم که همین شروع مسیر درمان خود بزرگترین قدم احترام به وجود ما است، از همین نقطه است که قدردانی آغاز می‌شود؛ زیرا فردی که خود را دوست ندارد نمی‌تواند محبت دیگری را ببیند. قدردانی در کنگره۶۰ یعنی شناختن راهنما؛ راهنمایی که بدون توقع مادی و بدون هیچ انتظار شخصی فقط به عشق انسانیت وقت می‌گذارد، حرف می‌زند، تذکر و آموزش می‌دهد و گاهی با یک جمله زندگی شاگرد را عوض می‌کند.

من همیشه فکر می‌کنم راهنماها چراغ‌هایی هستند که مسیر تاریک وجود انسان را روشن می‌کنند؛ چراغ‌هایی که اگر خاموش شوند ما دوباره به‌همان سیاهی سابق برمی‌گردیم؛ بنابراین چگونه می‌توانم قدردانی نکنم؟ چگونه می‌توانم این فداکاری را فراموش کنم؟ یکی از شکل‌های قدردانی من این است که به گفته‌های راهنمایم عمل کنم نه از اجبار بلکه با احترام. هر بار که حرف او را جدی می‌گیرم و یک نکته را رعایت می‌کنم احساس می‌کنم عملی‌ترین شکل قدردانی را انجام داده‌ام. در کنگره یاد گرفتم که قدردانی فقط به زبان نیست؛ بلکه در عمل معنا پیدا می‌کند. عمل یعنی وقت‌شناسی، نظم، رعایت حرمت، مشارکت، مطیع بودن، ادب و ادامه دادن مسیر. برخی فکر می‌کنند تشکر کردن یعنی فقط چند جمله گفتن اما در کنگره۶۰ تشکر واقعی یعنی تغییر واقعی.

قدردانی همچنین یعنی خدمت کردن، یعنی اگر روزی توان داشتم به کمک راهنماها یا مرزبان‌ها گوشه‌ای از کار را بگیرم؛ حتی کوچکترین کار از پذیرایی تا نظم جلسه، اما شاید مهم‌ترین بخش قدردانی ادامه دادن مسیر است؛ این‌که بعد از رهایی رها نکنم و دوباره به چرخه تاریکی برنگردم که به خودم، خانواده‌ام، راهنمایم و کنگره۶۰ ثابت کنم که سرمایه‌گذاری‌ آن‌ها روی من نتیجه داشته است. هر بار که به قوانین پایبند می‌مانم انگار قلبی می‌گویم من قدردان هستم. در نهایت قدردانی برای من یعنی ادامه دادن عشق. کنگره۶۰ به من زندگی داد؛ زندگی که سال‌ها گم کرده بودم. اکنون قدردانی من این است که این زندگی را درست مصرف کنم، آن را با آرامش، مهربانی و شکرگزاری پیش ببرم. من در کنگره۶۰ یاد گرفتم که تشکر کردن ساده است؛ اما قدردان بودن سخت و ارزشمند است و من امروز می‌نویسم که من قدردانم؛ قدردان کنگره، راهنما، خانواده، خودم و خدایی که باعث شد روزی پای من به این مکان نورانی باز شود.

نویسنده: همسفر صغری رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .