ششمین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی مسافرسعید، نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر رضا با دستورجلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان، سعید هستم مسافر؛ خدا را شاکرم که امروز اجازه خدمت کردن و آموزش گرفتن را به من داد و در این جایگاه نشستم. از راهنمای عزیزم، آقاکامران، صمیمانه سپاسگزارم که به من اجازه داد دوباره این جایگاه را تجربه کنم. همچنین از ایجنت محترم و گروه مرزبانی به خاطر جابهجایی مکان نمایندگی که انجام شد، تشکر میکنم. من در بسیاری از روزها اینجا بودم و واقعاً جابهجایی سختی بود ولی با کمک بچهها، آقاابراهیم، اعضای مرزبانی و آقا اردلان عزیز، با مدیریت بسیار خوبی انجام شد و حالا ما راحت اینجا نشستهایم و استفاده میکنیم. از همه عزیزان صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم برکت این کارها را در زندگی خود ببینند و بهترینها برایشان رقم بخورد.
در خصوص دستور جلسه، به این فکر میکردم که آیا من در گذشته، پیش از آمدن به کنگره، معنای واقعی قدردانی را میدانستم؟ آیا تا به حال از کسی قدردانی کرده بودم؟ از پدر و مادرم، معلمم یا دوستی که برایم کاری انجام داده بود؟ واقعیت این است که نه! از زمانی که وارد کنگره شدم، کمکم یاد گرفتم. در اینجا به من آموزش داده میشود تا رشد کنم، و رشد زمانی اتفاق میافتد که قدر و اندازه آنچه که به من داده میشود را بدانم. در گذشته، فکر میکردم قدردانی فقط زمانی لازم است که کسی کار بزرگی برایم انجام دهد و من بگویم «دستت درد نکند» ولی در کنگره فهمیدم اینگونه نیست. حتی زمانی که خداوند اتفاقی رقم میزند که شاید به ظاهر باب میل من نباشد، باید قدردانش باشم، چون ممکن است اگر آن اتفاق نمیافتاد، شرایط بدتر و اتفاق ناگوارتری پیش میآمد. این را در کنگره یاد گرفتم.

در کنگره میآییم تا آموزش ببینیم و یاد بگیریم چگونه قدردان باشیم؛ از نگهبان نظم، بچههای <OT>، مرزبانها، ایجنت و همه کسانی که خدمت میکنند. حتی باید از سفر اولیها هم قدردان باشم، چون همین حضور و درمان او باعث تداوم این مسیر میشود. قدردانی فقط گفتن «دست شما درد نکند» نیست، بلکه باید در عمل هم نشان دهیم. یعنی اگر کاری از دستم برمیآید، چه در کنگره و چه بیرون از اینجا، انجام دهم. من در سفر قبلی ناسپاسی کردم، نافرمانی کردم و گوش به حرف راهنمای خود ندادم، برای همین دوباره سر نقطه اول برگشتم. این را با تمام وجود تجربه کردهام و نمیخواهم دیگر ناسپاس باشم بلکه میخواهم از نعمتهایی که دارم استفاده کنم و بابت هر نعمتی که به من داده میشود قدردان باشم. خدا را شکر که در کنگره آموزش میبینم و در حال رشد هستم.
من، ایرادها و مشکلات زیادی دارم ولی دارم روی خودم کار میکنم تا یکییکی برطرف شود. اگر یاد بگیرم با مشکلاتم روبهرو شوم و آنها را حل کنم، این خود نوعی قدردانی از خودم است؛ یعنی من توانستهام کاری انجام دهم و نتیجه بگیرم، اینجاست که باید از خودم تشکر کنم. وقتی این کار را انجام میدهم، به مرحله بالاتری میروم و یک قدم دیگر برای ارتقای خودم برمیدارم. امیدوارم بتوانم در کنگره قدر آموزشها و امکاناتی را که به من دادهاند بدانم. میدانم افراد زیادی هستند که منتظرند اجازه پیدا کنند دوباره روی این صندلی بنشینند و دلیل محرومیتشان فقط این بود که قدر آنچه داشتند را ندانستند. امیدوارم من آن فرد نباشم و بتوانم قدردان مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و تمام کسانی باشم که در کنگره برایمان زحمت میکشند.
گاهی ما بسیاری از چیزها را نمیبینیم؛ ساعت پنج میآییم و روی صندلی مینشینیم، بعد به لژیون میرویم ولی نمیدانیم برای برگزاری همین جلسه چه کسانی قبل از ما تلاش کردهاند تا چراغ اینجا روشن بماند. امیدوارم تکتک ما قدر این لحظهها را بدانیم و از آن استفاده کنیم.از اینکه به صحبتهایم توجه کردید، سپاسگزارم.
تایپ: مسافر رضا
ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
72