این سیدی درباره نبردی است که در درون انسان، میان عقل و نفس اماره شکل میگیرد؛ درون در اینجا به جسم و دنیای درونی انسان اشاره دارد؛ جایی که حس، عقل و وجدان حضور دارند. من امروز دوباره آن غرش رعد را نه در آسمان، بلکه از اعماق وجودم شنیدم؛ آن صدا، همان وجدان بیدارم بود که فریاد میزد: «بیدار شو! صحرا بیشتر خشک میشود.»
کل این مدت، من همان شهری بودم که حصارهایش از درون ترک خورده بود؛ انگار جادوگر خفته که همان ترسها و وسوسههای قدیمی، دوباره شراره بر ویرانههای ذهنم انداخته است. قلبم تبدیل شده به آن صحرای سوزان که نه آبی در آن است و نه امیدی در آن وجود دارد. تمام آن افکار آشفته، همان حرارت شهری بود که با دستان خودم خرابش کردم؛ اما اینبار فرق دارد.
این بار، صدای رعد را نادیده نمیگیرم و تصمیم گرفتم به سمت همان نوری بروم که میدانم هست، حتی اگر دور باشد؛ میدانم اگر ایمانم را قوی کنم و ادامه بدهم، آن باران سیلآسای رحمت الهی، بالاخره از راه میرسد و این صحرای ویران را از نو سبز و آباد میکند؛ این نبرد من، برای بقای ایمان در برابر تخریب نفس است.
در آخر تشکر میکنم از آقای مهندس که اجازه دادند من در کنگره۶۰ حضور داشته باشم، از آموزشها استفاده کنم و این حس خیلی خوب را تجربه کنم؛ من نیز امیدوارم که بتوانم صفات بد خود را به صفات خوب تبدیل کنم.
منبع: سیدی نبرد درون
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون بیستم)
رابط خبری: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون بیستم)
عکاس: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون بیستوششم)
ویرایش و ثبت: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر فتانه (لژیون چهاردهم)
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
92