به نام قدرت مطلق الله
دلنوشته با موضوع "در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم؟"
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر.
گاهی واژهها توان بیان عمق احساسات را ندارند، اما قلب میخواهد با تمام توانش سپاسگزاری کند. کنگره برای من تنها یک جمع یا یک نهاد نیست؛ نمادی است از همدلی، تلاش مشترک و ایستادن در کنار یکدیگر برای ساختن فردایی روشنتر. در مسیر پر فراز و نشیب زندگی، کنگره همچون چراغی بوده که راه را نشان داده است؛ جایی که انسانها با عشق و مسئولیت، گرد هم آمدهاند تا دست در دست هم، امید را زنده نگه دارند. قدردانی من از کنگره، قدردانی از تمام لحظههایی است که به من آموختند:
هیچکس تنها نیست، حتی در سختترین روزها.
تغییر ممکن است، اگر باور و اراده در دل باشد.
عشق و خدمت، بزرگترین سرمایههای انسانیاند.

امروز با تمام وجود میخواهم بگویم: سپاس از کنگره، سپاس از هر دستی که یاریگر بوده، از هر قلبی که با مهربانی تپیده، و از هر قدمی که در مسیر روشنایی برداشته شده است. این دلنوشته، عهدی دوباره است؛ عهدی برای ادامه راه، برای پاسداشت ارزشها و برای زنده نگه داشتن شعلهای که کنگره در دلها روشن کرده است. راستش بعضی وقتا آدم هرچی فکر میکنه، میبینه هیچ کلمهای نمیتونه اون حس واقعیِ دلش رو برسونه، منم همینطورم وقتی میخوام از کنگره تشکر کنم.
کنگره برای من فقط یه اسم یا یه جمع نیست؛ مثل یه خونهست، مثل یه پناهگاه که وقتی خسته و بیانرژی میرسی، درش رو باز میکنی و یه عالمه آدم مهربون اونجا هستن که دستت رو میگیرن.
اینجا یاد گرفتم که تغییر شدنیه، حتی وقتی فکر میکنی همهچی تموم شده. اینجا فهمیدم که آدم تنها نیست، حتی تو سختترین روزها. اینجا دیدم که عشق و خدمت، از هر چیزی توی دنیا ارزشمندتره.
هر بار که به کنگره فکر میکنم، یه حس آرامش میاد سراغم. انگار یه نفر بهم میگه: "راهت رو ادامه بده، ما پشتت هستیم."
پس از ته دل میگم: "ممنونم از کنگره، ممنون از جناب مهندس، ممنون از راهنمام و ممنونم از همهی کسایی که با دل و جون تلاش کردن تا امید و نور رو به زندگی ما بیارن."
مسافر محسن _ لژیون هشتم
ویرایش : مسافر امیر
تنظیم و ارسال : گروه سایت نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
160