English Version
This Site Is Available In English

امید، همان کنگره است

امید، همان کنگره است

به نام قدرت مطلق سلام دوستان، رویا هستم یک همسفر. یک سال پیش از آشنایی با کنگره 60، از خداوند خواسته بودم همسرم را در مسیر رهایی از اعتیاد یاری کند. تا اینکه روزی شخصی از مکانی به نام کنگره 60 سخن گفت، جایی که به افراد درگیر اعتیاد کمک می‌کنند. بااینکه نمی‌دانستم کنگره چیست، گویی خداوند مسیر زندگی ما را به‌گونه‌ای رقم‌زده بود که با این مکان آشنا شویم. اولین روزی که به کنگره رفتیم، کسی حضور نداشت. هرچه در زدیم، کسی در را باز نکرد.
نمی‌خواستم به خانه بازگردم و دلم می‌خواست همسرم همان‌جا بماند. شاید آن روز شنبه بود و کنگره جلسه نداشت. با ناامیدی به خانه برگشتیم، اما فردای آن روز دوباره راهی کنگره 60 شدیم. ساعت حدود دوازده و نیم ظهر بود که رسیدیم و بازهم مقابل در منتظر ماندیم. پس از دو ساعت، آقایی آمدند و در را باز کردند. با نگرانی، شرایط مسافرم را برایشان توضیح دادم. با لحنی آرامش‌بخش گفتند: «خیالتان راحت باشد، کسانی بدتر از مسافر شما هم به اینجا آمده‌اند و بهبودیافته‌اند.» دلم کمی آرام گرفت. بعدها فهمیدم که آن آقا، ایجنت کنگره بودند؛ فردی خوش‌اخلاق و خنده‌رو که بارویی گشاده از ما استقبال کردند. آن روز را هرگز فراموش نمی‌کنم، چراکه خیالم آسوده شد و به خانه بازگشتم، درحالی‌که مسافرم آنجا ماند. اکنون یک ماه و بیست‌وپنج روز از سفرمان می‌گذرد و هزاران بار خدا را شکر می‌کنم که حال دلمان خوب است.
پیش از کنگره، حال من و مسافرم چندان تعریفی نداشت و آرامش نداشتیم، اما اکنون بسیار بهتر شده‌ایم. شکرگزار قدرت مطلق هستم که این نعمت بزرگ را در مسیر زندگی ما قرارداد. همواره ته قلبم امیدی به رهایی مسافرم داشتم. دیگران می‌گفتند: معتادان هرگز خوب نمی‌شوند، اما من از این حرف‌ها ناامید نمی‌شدم و همواره روزنه‌ای از امید در دلم روشن بود. آن زمان نمی‌دانستم این امید، همان کنگره است. خدا را شاکرم برای تک‌تک نعمت‌هایش که در مسیر زندگی ما قرار داده و ما گاهی از این نعمت‌های بزرگ غافلیم. نعمت‌هایی همچون آقای مهندس که با هیچ زبانی نمی‌توان قدردان زحماتشان بود.
بااین‌حال تا جایی که در توان دارم، سعی می‌کنم به تمام گفته‌های ایشان عمل کنم و فرمان‌بردار راهنمایم باشم تا در مسیر صراط مستقیم گام بردارم. در پایان، آرزو دارم تمام عزیزانی که با این بیماری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، فرمان‌بردار راهنمای خود و کنگره باشند تا به رهایی برسند.

نویسنده: همسفر رویا، رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
ویرایش: رابط خبری همسفر بهار رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون سوم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی الوند قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .