English Version
This Site Is Available In English

کنگره را مکانی از بهشت می‌دانم

کنگره را مکانی از بهشت می‌دانم

در مسیر زندگی، گاهی تاریکی‌ها ما را احاطه می‌کنند؛ اما هر بار نوری از امید در دل می‌تابد. کنگره۶۰ برای ما همان چراغی است که راه را روشن می‌سازد. 
این‌جا آموختیم که دانستن کافی نیست؛ باید عمل کنیم تا تغییر رخ دهد.  هر آموزش، بذر تازه‌ای است که در جان ما کاشته می‌شود و هر خدمت، آبیاری این بذرها است تا به درختی سرسبز از عشق و رهایی بدل شوند.

همسفر فاطمه و مسافر ایشان با آنتی‌‌ایکس مصرفی تریاک دودی وارد کنگره شدند و مدت بیست و هفت ماه و بیست و شش روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر اشکان و همسفر پروین سفر کردند، در حال حاضر به مدت پنج ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر: پیاده‌روی، رشته ورزشی همسفر: پیاده‌روی

آیا شما در طول سفر اول به جایی رسیدید که ناامید شوید و نخواهید ادامه بدهید؟

هرگز، خدا را شکر با دیدن الگوها و ایمان قلبی که از زمان ورودم به کنگره داشتم، هیچ‌گاه ناامید نشدم. همین که مسافرم در کنگره حضور داشت و دارد، امیدوار بودم که بالاخره نوبت ما نیز خواهد رسید. با عشق هر دوشنبه و پنج‌شنبه به شعبه آمدم؛ چون به این مکان اعتقاد داشتم و دارم. با گرفتن آموزش‌ها، کنگره را مکانی از بهشت و مکان امن خانواده‌ها می‌دانم. 

قدردانی در کنگره فقط مالی نیست، شما قدردانی را چگونه معنا می‌کنید؟

شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
وقتی قدر داشته‌ها را بدانیم، این یک نوع شکرگزاری می‌شود و آن نعمت‌ها در زندگی ماندگار خواهند شد. خداوند لطف کرد و در تقدیر من، کنگره را قرار داد؛ پس باید قدر لحظه لحظه‌اش را با سر وقت آمدن، یاد گرفتن آموزش‌ها و عملی کردن آن‌ها در زندگی بدانم. همچنین باید قدر زحمات خدمتگزارانی که با عشق برای رسیدن ما به حال خوش تلاش می‌کنند را بدانم و این زنجیره را ادامه دهم تا آیندگان نیز به حال خوش برسند. 

با توجه به این‌که آقای مهندس بیان کردند: «من هنوز نتوانسته‌ام دین خود را نسبت به کنگره ادا کنم»، ما چگونه می‌توانیم قدر این همه خدمت و میوه‌هایی که کنگره در اختیار ما گذاشته را جبران کنیم؟

به نظر من لطفی که کنگره به ما و خانواده‌هایمان کرده تا ابد قابل جبران نیست؛ اما می‌توانیم در حد توانمان چه مالی و چه جانی خدمت کنیم، خدمتگزار باشیم و در هرمسئله صد خودمان را بگذاریم. 

در حمایت از فرزندتان چه مرز مهمی را یاد گرفتید که مانع از تکرار سفر شد؟

یاد گرفتم، بپذیرم که انسان ممکن‌الخطا است و فرزند من هم از این قاعده مستثنا نیست. به همین دلیل از یک جایی به بعد واقعاً رهایش کردم و مانند قبل سعی نکردم زور اضافی بزنم. دوربینم را به سمت خودم برگرداندم و روی عیب‌های خودم متمرکز شدم. هیچ‌گاه مقابل فرزندم نبودم؛ چون وجودش برایم عزیز بوده و هست. همیشه سعی کردم در کنارش باشم و امیدوارم دریابد که می‌شود، اشتباهات را تکرار نکرد و از آن‌ها به عنوان تجربه در ادامه زندگی استفاده کرد. 

کدام آموزش کنگره در این سال‌ها بیش‌تر از همه شما را یاری رسانده است؟

نوشتن سی‌دی‌ها بسیار به من کمک کرد. قبل از کنگره همیشه این خواسته را داشتم که با خانواده‌ام در فضایی باشیم تا آن‌چه را که در مورد زندگی کردن نمی‌دانیم، بدانیم و بیاموزیم که خدا را شکر خداوند کنگره را سر راه ما قرار داد. همچنین در هر سی‌دی که آقای مهندس درباره کلام‌الله سخن می‌گویند، آرامش خاصی به من می‌دهد و با شنیدن و نوشتن آن، آرامش ویژه‌ای به دست می‌آورم. 

طبق سی‌دی نقاش جناب مهندس، شما برای نقاشی تابلوی خود چگونه از آموزش‌های کنگره بهره گرفتید؟

آقای مهندس دقیقاً آدرس ما را به خودمان می‌دهند. این حقیقت است که خداوند فرصت داده تا با اختیار خودمان نویسنده زندگی‌مان باشیم و این تابلو را با رفتار، کردار و اعمالمان خوب یا بد، زشت یا زیبا نقاشی می‌کنیم و نتیجه آن را خودمان شاهد خواهیم بود.

کلام آخر:

از خداوند ممنونم که اجازه داد من و خانواده‌ام عضوی از کنگره۶۰ باشیم تا خودمان را بشناسیم. امیدوارم در این مسیر همانند قبل ما را یاری کند و در این بعد و بعدهای آینده از خدمتگزاران صدیق قرارمان دهد. از آقای مهندس و خانواده‌ ایشان سپاسگزارم و برایشان بهترین‌ها را از خداوند بزرگ خواهانم. همچنین از تمامی راهنمایان مخصوصاً راهنما همسفر پروین که چراغ راه من شدند، بسیار تشکر می‌کنم.

مصاحبه کننده: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون ششم)
عکاس: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .