سلام دوستان فاطمه هستم همسفر امین
در کنگره یاد گرفتهایم که برای هر چیزی یک تعریفی داشته باشیم مثلا تعریف علم که میشود قوانینی که بر راستی و درستی دلالت دارند و همین طور نتیجه مطلوبی در بر داشته باشند به طور مثال کتاب قرآن برای هر زمانی قابل استفاده است و علمی میباشد که فرمانهای خداوند را بر مبنای حق بازگو میکند، که طبق حقیقت هستند و خارج از قوانین هستی نیستند در این سیدی گفته شده که نباید خودم را با دیگری که در کنارم است مقایسه کنم و بهترین راه این است که من خودم را با خودم مقایسه کنم. مثلا نسبت به وضعیتی که قبل از آمدنم به کنگره داشتم؛ ولی الان با آموزش و آگاهی گرفتن نسبت به قبل خیلی بهتر هستم.
باید بدانیم برای پیشرفت و آگاهی آموزش لازم است؛ مثلا وقتی میآییم کنگره علم ما عوض میشود؛ پس سطح انرژی تغییر میکند و احساس ما نسبت به دنیا متفاوت میشود. علم مثل انرژی میماند انرژی میتواند از سطح پایین به سطح بالا تبدیل شود تا انسان سختی راه را نکشد و تغییر نکند به جایی نمیرسد و وقتی انسان درونش محبت باشد علم را یاد میگیرد؛ ولی وقتی محبت نباشد جایگزینش خشم و نفرت خواهد بود انسان چیزی که به دست میآورد باید بداند از توانایی و ناتوانی است و خودش با دستهای خودش برای خودش فراهم میکند.
وقتی ما جایگاهی که در آن قرار داریم خیلی بالاتر از آن چیزی است که در نظر بگیریم آنجاست که دچار منیت میشویم، وقتی انسان در یک زمینه علم و آگاهی و توانایی دارد و همه تشویقش میکنند و به او احترام میگذارند آن وقت دچار منیت میشود؛ مثل کسی که در زمینه نوازندگی خیلی عالی است و همه از او تعریف میکنند و احترام میگذارند، آن وقت است که لذت خاصی به او دست میدهد و خوشحال میشود و شروع میکند به قیاس کردن که من بهترم، زیبا و خوب ساز مینوازم در اینجا با قیاس کردن منیت در اون به وجود میآید؛ چون آگاهی ما کم است با چند تا تعریف خودمان را از دیگران بهتر میبینیم یک جور اعتماد در ما به وجود میآید و از دیگران توقع نابجا داریم و همیشه انتظار داریم دیگران به ما احترام بگذارند و دور خودمان حصاری میکشیم و اجازه نمیدهیم که بقیه به ما نزدیک شوند؛ یعنی اگر مدرک تحصیلی ما سیکل است توقع داریم به اندازه یک مدرک دکترا به ما احترام بگذارند؛ ولی اگر ما انسانی با آگاهی و درک باشیم؛ باید متوجه شویم که اگر علم به شخصی ورود پیدا کند و از شخصی به شخص دیگری انتقال پیدا کند، در درون آن شخص تحولاتی صورت میگیرد و از فردی به فرد دیگر قابل انتقال است؛ پس درک کردن و یاد گرفتن قوانین به تنهایی امکان پذیر نمیباشد و تکامل نیز در جمع صورت میپذیرد.
علم هم صور آشکار دارد و هم صور پنهان که در صور پنهان شخص توسط اشخاصی که در صور پنهان هستند به صورت القا و احیا امکان میپذیرد و آموزش میگیرد؛ ولی در صور آشکار شخص با فرد روبرو میشود و آموزش میگیرد. بعضی از قوانین علم محسوب نمیشوند و به زور به انسانها تحمیل شدهاند مانند سمزدایی، مثلا یک سری چیزها را به عنوان علم بیان میکنند و به ما انتقال میدهند؛ ولی ما باید حواسمان جمع باشد که هر چیزی علم نیست، هر قانونی علم محسوب نمیشود. انسان میتواند تفکر و تجربه را به تنهایی کسب کند؛ اما علم را نمیتواند بدون آموزش به دست آورد و این کار نیاز به استاد و راهنما دارد؛ زیرا هر چه انسان از نظر دانایی و شناخت به مراحل بالاتر میرود علم او هم زیادتر میشود.
لازمهی علم و دانایی آموزش است علم قابل انتقال است؛ یعنی آموختن و درک قوانین به صورت انفرادی صورت نمیگیرد و باید از یک فرد به فرد دیگر چرخش داشته باشد. انسان تا علم را یاد نگیرد به حقیقت پینمیبرد. علم پول را زیاد میکند، وقتی علم انسان زیاد شود انرژی او هم زیاد میشود.
منبع: سیدی علم
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
33