English Version
This Site Is Available In English

قدردانی و مثلث خدمت

قدردانی و مثلث خدمت

جلسه ششم از دوره هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنما همسفر نیلوفر نگهبانی همسفر ساحل و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم» روز سه‌شنبه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

در مورد دستور جلسه چگونه باید از کنگره۶۰ قدردانی کنیم؟ باید بگویم قدر دانی و شکرگزاری برای کسی اتفاق می‌افتد؛ که به مرحله بیداری، هوشیاری، آگاهی و دانایی رسیده است. وقتی من به مرحله بیداری برسم؛ تازه متوجه می‌شوم چه نعمت‌هایی دارم؛ که تا الان ندیده بودم و نسبت به آن بی‌خبر بودم و در واقع امروز می‌توانم داشته‌هایم را ببینم. بارها آقای مهندس به ما گفتند و تاکید کردند؛ که نسبت به جسم خودمان آگاه باشیم؛ اگر مصرف‌کننده هستم، دارم به جسم خودم آسیب می‌رسانم، اگر تغذیه ناسالم دارم، باعث می‌شود اضافه‌وزن داشته باشم و از این موضوع رنج ببرم. من وقتی به جسم خودم برمی‌گردم؛ هر کدام از این موارد یا هر ضد‌ارزش دیگری که با من همراه باشد، اجازه نمی‌دهد که من به بیداری برسم. هرکدام از این موارد و ضد ارزش‌های دیگر، همه برای من تاریکی به همراه دارد؛ مثلا همین اضافه‌وزن که تقریبا هر هفته چهارشنبه‌ها آقای مهندس، در سی‌دی‌های خود درمورد آن صحبت می‌کند، یک تاریکی است. مصرف سیگار و دخانیات تاریکی است، دروغ‌گفتن، غیبت‌کردن، عمل ضدارزشی انجام دادن، همه این‌ها تاریکی محسوب می‌شوند و من را از آگاه شدن دور می‌کند و آن موقع است؛ که تمرکز من روی سیاهی‌ها و نداشته‌هایم می‌رود و وارد مرحله‌ای می‌شوم، که فقط می‌توانم غر بزنم، گله و شکایت کنم و در نهایت آسایش و آرامش را از خودم بگیرم.

حال چه زمانی می‌توانم به آرامش و درک قدردانی برسم. زمانی‌که به عنوان همسفر وارد کنگره بشوم و آموزش بگیرم و بعد خودم را با گذشته خودم مقایسه کنم؛ که البته این مقایسه جایز است. این‌که نیلوفر قبل و بعد از کنگره چه تفاوتی باهم دارند، قبل از کنگره چه بودم و چگونه عمل می‌کردم و الان چه هستم و چگونه رفتار می‌کنم؟

به قول استاد امین آن‌قدر زمان می‌برد؛ تا ما بتوانیم آن تزکیه و پالایش، تاریکی‌‌ها و ضدارزش‌ها را از خودمان دورکنیم؛ تا به مرحله نفس‌مطمئنه، یاحداقل نفس لوامه برسیم؛ وقتی خودم را با گذشته خودم مقایسه می‌کنم و متوجه می‌شوم که خیلی چیزها تغییر کرده است؛ حداقل می‌توانم یک‌سری از داشته‌هایم را که چیز کمی نیستند و واقعا ارزشمند هستند ببینم. مثلا همین خدمت‌ها و آموزش‌هایی که این‌جا از شما عزیزان می‌گیرم، حس و حال خوبی در درونم جاری می‌کند و همین باعث حال خوب و آرامش درونی من می‌شود.

آقای مهندس گفتند که ما در سه مرحله می‌توانیم قدردانی کنیم. قدردانی از طریق قلب که بعد روی گفتار و زبان جاری می‌شود و‌ بعد به عمل می‌رسد. من وقتی می آیم  به کنگره و از این‌جا ارتعاش خوب، حس خوب، حال خوب دریافت می‌کنم؛ دیگر نباید نسبت به این مکان و این سیستم بی‌تفاوت باشم؛ اگر بی‌تفاوت باشم؛ یعنی واقعا قدرنشناسی کردم، نتوانستم قدردان چیزی که به دست آوردم، باشم و شکرگزاری کنم و وقتی قدردان و شکرگزار نباشم آن نعمت از من گرفته می‌شود. الان فرصت دارم بیایم و روی این صندلی بنشینم از آموزش‌ها استفاده کنم؛ ولی هر لحظه امکان دارد این فرصت ازمن گرفته شود؛ پس برای حفظ داشته‌هایم باید قدردان باشم.

حال چگونه قدردانی کنم؟ باید سعی کنم آموزش‌هایی که می‌گیرم، درون خودم پیاده کنم. صرفا این نباشد که فقط آموزش بگیرم و یک مصرف‌کننده خدمات باشم و هیچ تغییری در درون خودم ایجاد نکنم. من باید درون خودم تغییر ایجاد کنم؛ چراکه وقتی تغییر‌کنم مرحله تبدیل اتفاق می‌افتد و امیدوارم، این تغییر فقط تغییر کنگره‌ای نباشد و سعی کنیم بیرون از کنگره هم نسبت به آموزش‌ها و اصولی که داریم پایبند باشیم. به قول استاد امین در یک جامعه اگر یک نفرخوب باشد و عمل سالم انجام دهد؛ همان یک نفر برای جامعه کافی است؛ حالا آن جامعه می‌تواند فضایی باشد که در آن زندگی می‌کنیم، محل کار ما باشد، می‌تواند مترو باشد و یا هر جای دیگر.

در نهایت بعد از این‌که به مرحله‌ای رسیدم و فهمیدم که یکسری چیزها به‌ من داده شده و باید قدرش را بدانم، آن بیداری و هوشیاری را از قلبم روی زبانم و رفتارم جاری کرده و قدردانی‌ می‌کنم. از راهنمایم از مرزبانان محترم از ایجنت محترم که فضایی امن برای ما ایجاد می‌کنند؛ تا ما بتوانیم در این‌جا آموزش‌ بگیریم و به حال خوش برسیم، قدردانی می‌کنم. از خودمان تشکر و قدردانی کنیم که داریم در این مسیر قدم برمی‌داریم تلاش می‌کنیم، زحمت می‌کشیم.

به‌قول آقای مهندس خودم را تشویق کنم به خودم حس و حال خوب بدهم، مدام دنبال این نباشم؛ که خودم را زیر سوال ببرم و سرزنش کنم. در هر لحظه برای هر عمل مثبت و عمل سالمی که انجام می‌دهم، خودم را تشویق کنم و در نهایت خدمت کنم، مثلث خدمت، که خدمت جانی‌، مالی و علمی است و استاد امین این را بصورت کامل و جامع برای ما توضیح دادند. خدمت به من کمک می‌کند که دراین مسیر پایدار و استوار باشم، بتوانم ادامه بدهم و هرجایی که کم آوردم، به من کمک کند‌ بقول خانم شانی؛ خدمت‌های ما مثل یک‌ دستگیره است، مثل چیزی که تو می‌توانی به کمک آن بلند بشوی، یک چیزی که در درون خود داری و می‌تواند، هوای تو را داشته باشد و نگذارد از پرتگاه سقوط کنی.

مرزبانان کشیک: همسفر رویاو مسافر حسین
تایپیست: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر رضوان رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .