امروز در کنار زوجی محترم، پرتلاش و همدل هستیم؛ مسافر و همسفری که با وجود چالشهای فراوان و داشتن سه فرزند کوچک تصمیم گرفتند وارد مسیر روشن خدمت در کنگره۶۰ شوند. آنها از همان ابتدا آموزشها را با جدیت فراگرفتند و با پشتکار و همراهی یکدیگر در زندگی خود پیاده کردند.
مسافر امیرحسین به واسطه یکی از دوستان خود که مصرفکننده مواد مخدر بود با کنگره آشنا شد و با آنتیایکس تریاک و قرص B2 در سال ۱۴۰۰ سفر خود را آغاز نمود و همسفر زینب شش ماه بعد وارد کنگره شد و با راهنمایی راهنمایان مسافر مرتضی و همسفر مینا به مدت یازده ماه و هفده روز به روش DST همراه با داروی OT سفر کردند و به لطف خداوند و دستان پرمهر آقای مهندس اینک دو سال و یازده ماه و بیست و هشت روز است که آزاد و رها هستند؛ در ادامه با راهنمایی مسافر پژمان به روش DST و با نیکوتین خوراکی سفر کرذند و اکنون از بند نیکوتین نیز یازده ماه و بیست و هشت روز است که آزاد و رها هستند. ورزش مسافر امیرحسین تنیسرویمیز و ورزش همسفر زینب دارت است.
این زوج عزیز با موفقیت در آزمون راهنمایی شرکت کردند و با دریافت شال نارنجی راهنمایی به ما آموزش دادند که اگر خواسته درست انسان با عشق و آگاهی همراه شود، تغییر و تعالی نهتنها ممکن؛ بلکه حتمی است. امروز افتخار دارند که هر دو همگام با هم در جایگاه مرزبانی خدمت میکنند و علاوهبرآن، عضو فعال لژیون سردار هستند. هر دو در گذشته جایگاه دنور را تجربه کردند و در گلریزان اخیر یکی از فرزندان خود را در این جایگاه قرار دادند. با رفتار صبورانه، احترام، نظم و خوشرویی خود در جایگاههای نگهبان و دبیر کارگاه آموزشی، مسئول نشریات، خدمت در سایت، ورزشبان رشتههای ورزشی خود، الگوی بسیاری از مسافران و همسفران در نمایندگی نائین به شمار میآیند.
قدردانی از کنگره۶۰ تنها در گفتن کلمات زیبا خلاصه نمیشود؛ بلکه در عمل شکل میگیرد، در تغییر رفتار، بهبود روابط، خدمت بیمنت، در کمک به دیگران و در انتقال دانشی که میتواند نجاتبخش باشد. وقتی میتوانیم گذشته را رها کنیم، خانواده خود را آرامتر کنیم و برای دیگران گرهگشا باشیم، در واقع عمیقترین نوع سپاسگزاری را از کنگره به جا آوردهایم.
امروز در این مصاحبه قصد داریم از زبان هر دو بزرگوار بشنویم که «چگونه میتوان از کنگره۶۰ قدردانی کرد؟» و از تجربههایشان، مسیر مشترکشان و آنچه در این راه آموختهاند. با ما همراه شوید.
در سیدی (عمل) استاد امین میفرمایند: «انجام هر عمل نیازمند یک سری شرایط خاص است». به نظر شما برای انجام یک عمل موفق چه شرایطی لازم است؟
مسافر امیرحسین:
انجام هر عمل به یک مثلث نیاز دارد که ضلع اول آن توان فیزیکی، ضلع دوم مهارت لازم برای انجام آن کار و سومین ضلع حس انجام عمل است. به نظر من ضلع سوم؛ یعنی همان حس انجام عمل مهمتر از دو ضلع دیگر است. ما باید خیلی مراقب حس و حال خود باشیم؛ زیرا تنها کاری که نیروهای منفی میتوانند انجام دهند این است که حس ما را خراب کنند. وقتی حس من آسیب ببیند دیگر نمیتوانم کار را بهدرستی انجام بدهم.
همسفر زینب:
برای انجام یک عمل موفقیتآمیز مهمتر از توان فیزیکی و مهارت، حس خوب تأثیرگذار است که از قلب سالم میآید. من سه سال در کنگره حضور مداوم داشتم، خدمتگزار بودم و مسافرم رها شده بود؛ اما انجام خیلی از اعمال و وظایفم موفقیتآمیز نبود. زمانی توانستم از این رهایی لذت ببرم و به وظایفم بهخوبی عمل کنم که با کاربردیکردن واقعی آموزشها حس خود را تا حد زیادی تزکیه کردم و در صدد بازکردن گرههای درونی خود برآمدم. آن زمان توانستم در جایگاههای مختلف تا حدی موفقیتآمیز عمل کنم.
به نظر شما تفاوت بین عمل سالم و عمل بهظاهر نیک چیست؟ چگونه شخص میتواند از یک عمل بهظاهر نیک به عمل سالم برسد؟
مسافر امیرحسین:
در جزوه جهانبینی معادلهای داریم به نام «معادله عملکرد» که برابر است با حس ما ضرب در مسیر حرکت. اگر با حسی سالم و در جهت صراط مستقیم و مطابق قوانین الهی حرکت کنیم و کاری را انجام دهیم، آن کار تبدیل به «عمل سالم» میشود؛ اما اگر حس ما سالم باشد؛ ولی مسیرمان صراط مستقیم نباشد، نتیجه کار «عمل بهظاهر نیک» خواهد بود.
همسفر زینب:
اگر بخواهیم هدفی را دنبال کنیم باید مسیر را انتخاب کرده و یا با حس خوب یا حس خراب در آن حرکت کنیم و به هدف دست یابیم. برای دریافت حس سالم باید در مسیر ارزشها و قوانین الهی قدم برداریم تا با یاری نیروهای الهی استادانی سر راه ما قرار گیرند و به عمل سالم برسیم. بهعنوانمثال یک ایجنت یا مرزبان یا راهنما میتواند برای انرژیدادن به یک سفر اولی، به او خدمتی بدهد که هنوز توان و ظرفیت لازم برای انجام آن را ندارد. این کار در ظاهر بسیار خوب است؛ اما در ادامه ممکن است به آن فرد آسیبی بزند که نهتنها انرژی نمیگیرد؛ بلکه از خدمت فرار کرده و حتی از کنگره دور شود. اگر بخواهیم فرق اصلی عمل بهظاهر نیک و عمل سالم را بسنجیم باید بدانیم که نتیجه عمل سالم ختم به خیر شدن است و نتیجه عمل بهظاهر نیک ختم به شر شدن!
در سیدی «احترام» استاد امین میفرمایند: «نیاز ما در دل دیگران و نیاز دیگران در دل ما است». برداشت شما از این جمله چیست؟
مسافر امیرحسین:
در کنگره۶۰ خدمتهای زیادی وجود دارد؛ از جمله مرزبانی، راهنمایی، نگهبانی و... اما مشارکتکردن نیز یک نوع خدمت است. این فرمایش استاد امین؛ یعنی ممکن است من با یک مشارکت ساده بتوانم گرهی از کار شخصی باز کنم و شاید گره کار خود من هم در مشارکت یک سفر اولی نهفته باشد.
همسفر زینب:
قانون طبیعت بر این استوار است که همه موجودات به یکدیگر نیازمندند و هر انسانی برای رسیدن به خواستههای خود تلاش میکند. من همیشه وقتی میدیدم افراد به جایگاه یا خواستهای میرسند احساس بسیار خوبی داشتم. در کنگره نیز آموختم که برای رسیدن به اهداف خود باید تا حد توان، مسیر را برای دیگران هموار کرد تا آنها نیز به خواستههای خود برسند.
در سفر اول با تمام وجود از رهایی یا دریافت شال اعضای کنگره خوشحال میشدم تا جایی که از شدت شادی در پوست خود نمیگنجیدم و با تمام وجود، حس میکردم که این اتفاقات زیبا برای من نیز رخ خواهد داد. در سفر دوم نیز با پذیرفتن جایگاههای خدمتی، تمام تلاشم را به کار گرفتم تا دیگران را در رسیدن به خواستههای آنها یاری کنم.
باتوجهبه نتایجی که از آموزشهای کنگره به دست آوردیم به نظر شما بهترین راه برای قدردانی از این مکان مقدس و بهرهبرداری بیشتر از آموزشها چیست؟
مسافر امیرحسین:
بهترین راه برای قدردانی از کنگره این است که آموزشهایی را که دریافت کردهام در زندگی خود اجرا کنم؛ بهگونهای که دیگران این تغییر مثبت را علاوه بر درمان اعتیاد و سیگار در رفتار، نگرش و جهانبینی من ببینند. همچنین بتوانم با ازخودگذشتگی پیام کنگره را به دوستان، اقوام و همشهریان خود منتقل کنم.
همسفر زینب:
من پیش از ورود به کنگره، چنان اسیر تاریکی و حال بد بودم که تنها جملهای که به من امید میداد قولی بود که مسافرم روز اول ازدواج به من داده بود و گفته بود که ظرف مدت هشت ماه ترک میکند و من یازده سال به این جمله دلبسته بودم و همیشه امیدوار بودم که بالاخره آن روز موعود برسد! مسافر من چند ماه پس از ورود به کنگره به رهایی رسید؛ اما در زندگی ما تغییر خاصی رخ نداد. حال من بهتر نمیشد و تغییری در رفتار مسافرم احساس نمیکردم. کمکم به این یقین رسیدم که شاید عشق واقعی میان ما وجود ندارد.
یک سال پس از رهایی او، خودم نیز به رهایی رسیدم و یک ماه بعد، مسافرم گل رهایی از سیگار را دریافت کرد. از آن زمان آرامآرام حال من بهتر شد، حسهایم تغییر کرد و تأثیر کاربردیکردن آموزشها را بهروشنی دیدم. آنجا بود که فهمیدم برای بیرون آمدن از آن تاریکیها، باید خودم به رهایی میرسیدم. تا زمانی که من تغییر نکرده بودم، هیچچیز تغییر نمیکرد.
من بهاشتباه چهارده سال منتظر رهایی مسافرم بودم؛ درحالیکه اعتیاد او تنها عاملی بود تا من به گرههای درونی خودم آگاه شوم. اکنون این رهایی و حال خوب را مدیون زحمات آقای مهندس، خانواده محترم ایشان و تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰ هستم. به نظر من بهترین سپاسگزاری، خدمتگزار واقعی بودن است. انسان فراموشکار است؛ نباید روزهای نخست حضورم در کنگره را از یاد ببرم. روزهایی که با اشک وارد میشدم و با بذر امیدی که خدمتگزاران در وجودم میکاشتند، بیرون میرفتم.
برای قدردانی از آن روزها که همه برای رهایی ما تلاش میکردند، من و مسافرم در جایگاههای مختلف خدمت کردیم. کنگره بر ما منت گذاشت و اجازه مرزبانی، دریافت شال راهنمایی و اذن خدمت به انسانهای دردمند را به ما عطا کرد؛ پس وظیفه دارم با خدمت درست از این ساختار احیای انسانی سپاسگزاری کنم و برای آن از هیچ تلاشی دریغ نکنم.
آقای مهندس در سیدی «هفته راهنما» به سه نوع سپاسگزاری و قدردانی اشاره فرمودند. لطفاً نحوه سپاسگزاری را با ذکر مثال برای ما بیان کنید.
مسافر امیرحسین:
حقیقتاً ما قبل از ورود به کنگره مفهوم سپاسگزاری را نمیدانستیم و بهنوعی از همه؛ چه خانواده و چه دوستان و آشنایان طلبکار بودیم؛ اما بعد از دریافت آموزشهای جهانبینی، سپاسگزاری را آموختیم. آقای مهندس میفرمایند که سپاسگزاری باید در سه مرحله انجام شود: اول در قلب ما باشد، دوم آن را به زبان بیاوریم و سوم بهصورت عملی با اهدای پاکت میتوانیم از زحمات یک شخص قدردانی کنیم.
همسفر زینب:
سپاسگزاری به قلب و زبان و در عمل است. من هر بار که به کنگره میآیم در ذهن و قلبم به خودم میگویم تصور کن برای آخرین بار به کنگره میروی و اگر دیگر فرصتی برای حضور و خدمت در کنگره نداشته باشی چگونه خدمت میکنی؟ پس قدردان آموزش و خدمات کنگره و راهنمای خود باش و همیشه خود را شاگرد کوچک کنگره بدان. در عمل هم با حضور بهموقع و نوشتن سیدیها و درست خدمتکردن تمام توان خود را به کار گیرم و در جشنهای گلریزان، راهنما، همسفر و ایجنت و مرزبان با دادن پاکت سپاسگزاری کنم. به نظر من بهترین سپاسگزاری، رساندن پیام کنگره به دردمندان است.
باتوجهبه موضوع دستور جلسه، حس شما دررابطهبا اینکه همزمان در جایگاه مرزبانی و راهنمایی خدمت میکنید؛ چیست؟
مسافر امیرحسین:
به نظر من نعمتی که نصیب من شد این بود که با کنگره آشنا شدم و در ادامه توانستم که همسفر خود را به کنگره بیاورم و بعد از اتمام سفر ویلیام توانستم در مسیر خدمت قرار بگیرم و همزمان با همسفرم جایگاه مرزبانی را تجربه کنیم که خیلی حس و حال خوبی است و نقاط مشترک ما را بیشتر کرد و اینکه به شکر خدا در آزمون راهنمایی شرکت کردیم و هر دو شال نارنجی را دریافت کردیم و هیچچیزی بهتر از این نیست که یک مسافر و همسفر در کنگره با هم خدمت کنند. به همه مسافران توصیه میکنم که همسفران خود را به کنگره بیاورند و این جایگاهها را تجربه و لمس کنند.
همسفر زینب:
هنگامی که من وارد کنگره شدم با اینکه در زمینه مشاوره خانواده تحصیل کرده بودم؛ اما نتوانسته بودم به زندگی خودم کمک کنم؛ خودم را بسیار ناتوان میدیدم و علاقهای به راهنما شدن نداشتم. در ادامه گرههای درونی من با آموزشها باز شد و بسیار علاقهمند به خدمت شدم و همزمان با تحصیل در دانشگاه، جایگاههای مختلف را با وجود سه فرزند کوچک تجربه کردم و سه سال بعد از ورود به کنگره اذن دریافت شال راهنمایی برای من صادر شد. از این بابت شاکر خداوند و قدردان بنیان و خدمتگزاران کنگره هستم که زبان مشترک را برای ما فراهم کردند. دستبوس مسافرم هستم که بهواسطة اعتیاد ایشان از مواهب کنگره بهرهمند شدم. از سه فرزندم سپاسگزارم. امیدوارم خدمت همزمان ما در جایگاه مرزبانی و راهنمایی ذرهای از لطف کنگره به ما را جبران کند.
.jpg)
کلام آخر...
مسافر امیرحسین
از شما بابت این مصاحبه بسیار سپاسگزارم. از خدا میخواهم که همیشه به کنگره وصل بمانم و این اتصال هر روز در من قویتر شود تا بتوانم بیشتر آموزش بگیرم و تلاش کنم که آنها را در زندگی عملی کنم. امیدوارم بتوانم پیام کنگره را به تمام دوستان و آشنایانم برسانم.
همسفر زینب:
در پایان سپاسگزار خداوند ارحمالراحمینی هستم که بر ما رحم کرد و راه کنگره را به دعای خیر پدر و مادرمان به ما نشان داد. از همه عزیزانی که در نمایندگی نائین خدمت میکنند؛ بخصوص راهنمای خودم همسفر مینا و راهنمایان مسافرم؛ مسافر مرتضی و مسافر پژمان سپاسگزارم و قدردان زحمات همه دوستان خدمتگزار سایت و شما مصاحبهکننده عزیز؛ همسفر فرشته هستم.
پیروز و سربلند باشید.
منابع: سیدیهای مربوط به دستور جلسه و سخنان آقای مهندس دژاکام
مصاحبهکننده و طراح سؤال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
عکاس: راهنمای تازهواردین همسفر سمیه
ارسال: راهنما همسفر افسون نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
137