جلسه اول ازدوره چهارم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی گلمکان با استادی مسافر داوود نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر حمید، بادستور جلسه:"چگونه در کنگره60 قدردانی میکنیم" سهشنبه 25 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان، داوود هستم، یک مسافر.
دستور جلسه امروز «قدردانی از کنگره» است.
من یک عمر دربهدر و سردرگم بودم و نمیدانستم چه باید بکنم. کنگره به من مسیر را نشان داد و اینجاست که باید شکرگزار باشم.
خود من یکی دو ماه اول خیلی از مطالب را متوجه نمیشدم، چون مشکلات روحی و روانی زیادی داشتم. اما کمکم، با آموزشهایی که گرفتم و با گوش دادن به صحبتهای راهنما، مسیر برایم روشن شد.
اگر گوش نمیدادم، دقیقاً مثل خیلی از دوستانی که آمدند و رفتند، امروز اینجا و روی این صندلی نبودم. چند نفر از آشنایان خودم که با هم آمدیم، برگشتند و ادامه ندادند.
به نظر من، اگر اینجا بیایی، خدمت کنی و با جان و دل شکرگزار باشی، به آرامش میرسی.
من کسی بودم که با چهل سال تخریب، حتی یک صفحه هم چیزی نمینوشتم، اما در همین ده ماهی که به کنگره آمدم، پنج دفتر دویستبرگی نوشتم. خانوادهام تعجب کرده بودند. هرچه به من میگفتند، زیر بار نمیرفتم، اما مسیرم عوض شد.
خودم بالای پنجاه جا برای درمان رفتم. واقعاً خسته شده بودم و با خودم میگفتم: خدایا، دیگر چهکار باید بکنم؟ حتی از خودم بدم میآمد.
اما خدا اینجا را به من نشان داد و من کمکم تغییر کردم.
امروز نهتنها خودم، بلکه بچههایم هم تغییر کردهاند.
الان برای یک ساعت مشاوره، هزینههای بسیار بالایی میگیرند، اما اینجا آموزش را بهصورت رایگان در اختیار ما میگذارند.
زمستان جایمان گرم است و تابستان خنک؛ پس باید بیشترین استفاده را از این فرصت ببریم.
کنگره جایی برای وقتگذرانی نیست. وقتی میآییم اینجا، باید بیشترین بهره را بگیریم.
کمی به خودمان و به گذشتهمان برگردیم و روزهای تاریکی را که پشت سر گذاشتیم به یاد بیاوریم. این یادآوری باعث میشود قدردان کنگره و زحمتهای راهنماها باشیم.

من امروز به این دانایی رسیدهام که نباید دستم را از دست راهنما و کنگره جدا کنم.
قدردانی مصداق همان شعر است که میگوید: دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند.
از کجا معلوم که فردا فرزند من یا فرزند شخص دیگری گرفتار اعتیاد نشود؟
من خودم روزی از مأمور فراری بودم، اما امروز به جایی رسیدهام که کنار یک مأمور کلانتری مینشینم، بدون ترس، درباره مواد مخدر صحبت میشود و من با آرامش گوش میدهم.
من با تمام وجود قدردان کنگره هستم.
کسی بودم که شبها بیدار و روزها خواب بودم، اما امروز سر ساعت میخوابم و سر ساعت بیدار میشوم. تازه فهمیدهام زندگی کردن یعنی چه.
الان از زندگی در کنار خانواده و بچههایم لذت میبرم و این یعنی قدردانی واقعی از کنگره ۶۰.
از این به بعد تلاش میکنم غیبت نکنم، در کار دیگران تجسس نکنم و خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم.

گروه سایت گلمکان
مرزبان خبری : مسافر یامین
تایپ: مسافر مهدی لژیون یکم
ویراستار: مسافر وحید لژیون یکم
عکاس: مسافر وحید لژیون یکم
تنظیم برای سایت: مسافر جواد لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
140