همسفر نجمه به همراه مسافر خود با آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند، ۱۰ ماه و ۲۶ روز سفر کردند به راهنمایی راهنما مسافر علیرضا و راهنمایی راهنما همسفر ناهید به روش DST با داروی OT، اکنون هشت سال و دو ماه است که با دستان پر مهر آقایمهندس آزاد و رها هستند.
اینک به واسطه تجلیل ایشان مصاحبهای ترتیب دادهایم که تقدیم نگاه شما مهربانان همیشه همراه مینمائیم.
لطفاً بفرمایید؛ زمانیکه خدمت راهنما به پایان رسیده و قرار است لژیون خود را تحویل دهد، به نظر شما این موضوع میتواند در روند آموزش رهجو تأثیر گذارد و نیروهای منفی میتواند شخص را از آموزش باز دارد؟
از دو ماه قبل از تاریخ تحویل لژیون، به بچههای لژیون خود اعلام کردم، چند ماه آینده زمان تجلیل من است و هر کدام از شما باید راهنمای خود را انتخاب کنید، حتی بیان کردم نباید از آموزشهای کنگره۶۰ دور باشید، خدا را شکر در این زمینه موفق بودم؛ زیرا ما در کنگره۶۰، رهجوی من و لژیون من نداریم؛ بلکه همه تحت آموزشهای بنیان کنگره۶۰ و رهجوی کنگره۶۰ میباشیم؛ بنابراین کاملا در این زمینه توجیه شدند و با توجه به اینکه قبلا هدف خود را پیدا کرده بودند، دانستند که باید راه و مسیر خود را ادامه دهند؛ زیرا با توجه به ظرفیت و جایگاههای خدمتی مختلف که در کنگره۶۰ کسب نمودهاند قطعا بسیار بهتر از قبل حرکت میکنند و هرگز هدف و قبله خود را گم نخواهند کرد، طبق فرمایش آقایمهندس؛ کنگره۶۰ ایزوله نیست، نیروهای منفی و اضداد در همه جا وجود دارند، دو جمله از راهنمای عزیزم همیشه در ذهن من به یاد مانده، که برای رهجوهای خود به ارث گذاشتهام، ابتدا با عقابها بپرید تا شما را به بلندای آسمان برسانند، نه با مگسها که شما را به سطل زباله میبرند و سپس با نادان سخن مگویید، رهجو بایستی چشم خود را ببندد و گوش خود را باز کند و بداند با چه کسانی در کنگره۶۰، ارتباط داشته باشد، برای مثال با کسی که همیشه میگویدنتیجهای ندیدهایم صحبت نکند، حال مسافر من خوب نیست و خوب سفر نمیکند، این مکان بیفایده است، تمام این موارد نیروهایی هستند که من باید از آنها دوری کنم؛ زیرا باعث آلوده شدن حس در من میشود؛ اما رهجویی که با افراد خدمتگزار در ارتباط باشد قطعاً حال خوبی دارد، اکنون چگونه این نیروها را تشخیص دهیم؟ از کجا بدانیم چه نیرویی خوب است و چه نیرویی مخرب؟ آقای مهندس میفرمایند: نیازی به زور زدن نیست همین که در صراط مستقیم حرکت کنیم و بر روی رفتار و افکار خود کار کنیم و دانایی موثر کسب کنیم قطعاً این نیروها را خواهیم شناخت.
معمولاً در مراسم تجلیل، تیتر وادی سیزدهم بیان میشود، لطفاً بفرمایید؛ یک راهنمای گرامی چگونه میتواند خط زیبایی در زندگی خود ترسیم نماید که بهتر از قبل در روند رشد او تأثیر گذارد؟
ما در زندگی روزمره خود همیشه در حال نقطه گذاشتن هستیم؛ زمانیکه حرف میزنیم یا رفتار و عملی انجام میدهيم یک نقطه می گذاریم، این نقطهها آرامآرام به یكدیگر وصل و یک خط از زندگی ما را تشکیل میدهند، هر دورهای از زندگی که تمام شود دوره دیگری آغاز و روز "یوم الفصل" آغاز ميگردد (پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگریست)؛ زیرا حیات و انسان ادامهدار است و این ما هستیم که خطوط زندگی خود را زشت و زیبا ترسیم میکنیم، هر فردی جایگاه آینده خود را طبق خطوطی که از قبل ترسیم نموده تعیین میکند، یعنی اینکه کیفیت زندگی امروز من، با عملکرد من در گذشته ارتباط مستقیم دارد، اگر بذر خوب کاشته باشم محصول و میوه با کیفیتی هم به ثمر میرسانم؛ اما اگر بذر حنظل کاشته باشم حال خوبی نخواهم داشت، به همین دلیل در کنگره۶۰ میگوییم؛ هر فرد در هر جایگاهی که قرار دارد، عین عدالت است، امیدوارم من هم بتوانم در ادامه خطوط، با حضور در کنگره۶۰ و انجام خدمت و کاشتن بذر نیکو، زندگی خود را زیبا ترسیم نمایم.
به نظر شما مهمترین موضوعی که یک راهنما میتواند در وجود رهجوی خود نهادینه کند تا او تبدیل به یک فرد خدمتگزار شود چیست؟
در کنگره۶۰، تفاوتی نمیکند فرد سفر اول یا سفر دوم و یا در جایگاه راهنمایی باشد، همه آنها برای رسیدن به هدف مورد نظر و نیز حال خوش بایستی خدمت کرده و بها پرداخت کنند، به عقیده من مهمترین موضوع برای دریافت خدمت در کنگره۶۰ فرمانبرداری است، ابتدا راهنما مسیر راه را برای رهجو نمایان میکند؛ اما حرکت در این مسیر به عهده رهجو است، فردی که فرمانبردار باشد قطعاً از حس و حال خوبی برخوردار است و نیز در جایگاههای خدمتی قرار میگیرد، همه با احترام و محبت با او صحبت میکنند؛ اما فردی که در جلسات دیر یا حضور پیدا نکند از آموزشها نمیتواند استفاده کند، مطمئناً با فردی که فرمانبردار است تفاوت بسیاری دارد، کسی که وارد کنگره۶۰ شده و این مکان را درک میکند، مانند درخت آنچه که دریافت میکند چندین برابر بازپرداخت مینماید، آقای مهندس میفرمایند: کنگره۶۰ مانند گردبادی سبز است اگر فردی در مسیر باشد، در وسط گردباد قرار میگیرد و شروع به چرخیدن میکند؛ اما اگر در مسیر حرکت نباشد و از قوانین و اصول و حرمتها فراتر برود قطعا مانند کاغذ و پلاستیک که اطراف گردباد است به بیرون پرتاب میشود.
برای ما بیان کنید؛ باارزشترین و بزرگترین هدیهای که از جایگاه راهنمایی دریافت کردهاید چه بوده است؟
به عقیده من هیچ زمان، نمیتوانم، نه به قلم و نه حتی به زبان، تجربه و آموزشهایی که طی مدت این چهار سال به دست آوردهام را با آموزشهای دیگر مقایسه کنم؛ زیرا بدون شک پربارترین دوره زندگی من در این چهار سالی بود که در کنار رهجویانی قرار گرفتم که سرشار از عشق و محبت بودند و هر کدام از آنها نیز برای من در هر زمینه آموزگار و معلمان بی نظیری بوده و هستند؛ اما بزرگترین و با ارزشترین هدیهای که از این جایگاه گرفتم عشق، محبت و بخشش بود اینکه از سهم خود و عصارهای که در خود اندوختهای به دیگران هم ببخشی، اینکه بتوانی گذشت کنی و ظرف محبت خود را لبریز کنی، آموختم چقدر زیباست که دوست داشته باشی، آقایمهندس میفرمایند: در کنگره۶۰ با عشق الهی و دل سر و کار دارد، زمانی که عشق و محبت پیش نماز ما باشد دیگر نیازی نیست انرژی صرف کنیم تا رهجو به رهایی برسد، خدمتگزار و یا عضو لژیون سردار شود؛ زیرا زمانی که در راه عشق و صراط مستقیم قدم میگذاریم، تمام این اتفاقات به زیبایی رقم خواهد خورد، شاید توصیف این جایگاه در زبان نگنجد مانند بوی گلی که فقط باید استشمام کرد امیدوارم هر فردی که خواستار این خدمت است به این جایگاه برسد.
فکر میکنید؛ بعد از چندین سال حضور مستمر در کنگره و گذراندن دوره آموزشی، چه چیزهایی در کولهبار خود دارید که میتواند باعث قدمهای استوار شما گردد؟
قبل از ورود به کنگره۶۰ همیشه در رنج و سردرگم بودم و برای اینکه به حال خوش برسم بسیار تلاش میکردم و به دنبال راهی بودم تا به آرامش برسم؛ زمانیکه وارد کنگره۶۰ شدم ابتدا آموزش گرفتم که بایستی خود و مسافر خود را بخشیده و کولهبار سنگین نفرت، کینه و حسد را کنار بگذارم؛ اما اکنون بعد از چهار سال دوره راهنمایی، وادیها، سیدیها و آموزشهای کنگره۶۰ را در کوله بارخود دارم، صدای آقایمهندس از لحظهای که بیدار میشوم در ذهنم تداعی میشود و همچنین وادی تفکر همیشه در ذهن من است که با تفکر ساختارها آغاز میگردد، آقایمهندس میفرمایند: اگر وادی اول را برای انجام هر کاری عملی کنید نیمی از راه را رفتهاید، هر بار ناامیدی به سراغ من آمد به وادی دوم فکر کردم، وادیها و آموزشها بسیار برای من تکرار شده و در ضمیر ناخودآگاه من جای گرفتهاند تا بسیاری از واژهها مانند: کبر، حسد، نفاق و کفر دیگر برای من مفهومی نداشته باشند، دکتر امین به زیبایی این مفاهیم را برای ما باز نمودهاند که کوله بار من، علم درست زیستن است، آقایمهندس،میفرمایند: بزرگترین معجزه حیات خود حیات است، غوطهور بودن در آن، نگاه کردن، از دست دادن و به دست آوردن، در کدام دانشگاهی چنین علمی به انسانها آموزش داده میشود و در برابر این همه آموزش هیچ هزینهای از ما گرفته نشود، امیدوارم از آن دسته افرادی باشم تا بتوانم برای تداوم علم و دانش کنگره۶۰ قدمهای محکم بردارم.
کلام پایانی:
از خداوند مهربان سپاسگزارم که کنگره۶۰ را در مسیر زندگی من قرار داد، سپاسگزار مسافر خود هستم؛ زیرا به واسطه حضور ایشان اذن ورود من به کنگره۶۰ صادر شد، اميدوارم بتوانم همیشه و در هر شرایطی از خدمتگزاران صدیق در کنگره۶۰ باشم، یکی از خواستههای قلبی من این است که بتوانم به عنوان عضو کوچک کنگره۶۰ به همراه مسافر خود جایگاههای مختلف خدمت را در کنگره۶۰ لمس کنیم، از آقای مهندس دژاکام که وجود ایشان سرشار از عشق و محبت است بسیار سپاسگزارم، از خانم آنی بزرگ که الگو و اسوه صبر، استقامت و آرامش میباشند، از دکتر امین استاد و معلم جهان بینی، از خانم آنی کماندار عزیز، همچنین از خانم شانی عزیز تشکر میکنم، از راهنمای مسافر خود، مسافر علیرضا هویدا و راهنمای خود همسفر ناهید فروغی که طی این سالها برای ما زحمت کشیدهاند بسیار سپاسگزارم، امیدوارم برکت این خدمات چندین برابر به زندگی آنها برگردد، از تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰، به خصوص خدمتگزاران سایت که زحمت کشیده و وقت گرانبهای خود را در اختیار من قرار دادید بسیار سپاسگزارم.
طراح سؤال: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون بیستم)
مصاحبهکننده و ویرایش: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر نفیسه (لژیون بیستوهشتم)
عکس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی سلمان فارسی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
520