سومین جلسه از دوره نوزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، همسفران نمایندگی چالوس، با استادی همسفر مینا، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر ریحانه با دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» در روز دوشنبه ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحالم که امروز در این جایگاه قرار دارم و این فرصت را تجربه میکنم. از راهنمای خوبم صمیمانه تشکر میکنم که این امکان را برای من فراهم کردند تا در کنار شما آموزش بگیرم؛ همچنین از مرزبانان، خانم ایجنت و نگهبان جلسه، نهایت سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند.
دستور جلسه این هفته «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی کنیم؟» قدردانی برای من به معنای تشکر و سپاسگزاری از نعمتهایی است که خداوند در اختیار من قرار داده است؛ نعمتهایی مانند سلامتی، فرزند سالم و نوری که از طریق کنگره وارد زندگی من شد. همه اینها برای من شایسته سپاسگزاری هستند.
اگر نگاهی به گذشته زندگی خودم داشته باشم، با دنیایی تاریک و تخریبهای فراوان روبهرو میشوم. روزهای بسیار سخت و پراضطرابی را پشت سر گذاشتم؛ روزهایی که ترس از آینده و نگرانی برای سرنوشت خودم و فرزندم همواره با من همراه بود. تخریب مسافرم به حدی بود که در بسیاری از درگیریها، تهدید از دست دادن فرزندم یکی از بزرگترین ترسهای زندگی من شده بود به همین دلیل، سالها فقط تحمل کردم و ساختم تا فرزندم کنارم بماند.
زمانی که مسافرم تصمیم به ورود به کنگره گرفت، اولین شرطی که از سر ترس از دست دادن فرزندم گذاشتم، گرفتن حضانت کامل فرزندم و حق طلاق بدون حق رجوع بود. بعد از آن اجازه دادم که وارد کنگره شود؛ اما امروز با نگاه درست متوجه میشوم که در واقع اذن برای من صادر شده بود و من وسیلهای برای ورود خودم به کنگره شدم. در حقیقت این مسیر، من را وارد کنگره کرد.
روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم. اگر بخواهم تفاوت بین همسر بودن و همسفر بودن را بیان کنم، باید بگویم که رها کردن یک زندگی و انتخاب جدایی، سادهترین راه است؛ اما من همسفر بودن را انتخاب کردم و تصمیم گرفتم در مسیری که پر از سختی، پیچوخم و یخبندان است، در کنار مسافرم بمانم و ادامه بدهم.
سال گذشته، زمانیکه همین دستور جلسه مطرح بود، جملهای از استاد جلسه همسفر الهام شنیدم که بسیار در دل من نشست. ایشان فرمودند: «ما همسفرها باید از خودمان قدردانی کنیم، بابت اینکه این توان و قدرت را داریم که در کنار یک مصرفکننده زندگی کنیم و حال خوش را به زندگیمان بازگردانیم.»
امروز میخواهم ابتدا از خودم قدردانی کنم؛ بابت صبر، تحمل و آموزشهایی که در کنگره دریافت کردم. سپس در رأس، از راهنما خودم و از تمام شما که با کلام، انرژی و حمایت خود در سختترین روزها به من امید دادید، قدردانی میکنم.
در خصوص قدردانی در کنگره، راههای مختلفی وجود دارد. یکی از مهمترین آنها خدمت کردن است. من در سفر اول، هر خدمتی که اجازهاش به من داده میشد انجام میدادم؛ از چیدن صندلیها و تمیز کردن سالن گرفته تا شستوشوی صندلیها و سرویسهای بهداشتی. هیچگاه نگفتم، نمیتوانم یا نمیخواهم. در سفر دوم نیز با اشتیاق منتظر دریافت اجازه خدمت بودم و امروز هم هر خدمتی که اجازهاش وجود داشته باشد، با تمام وجود انجام میدهم.
یکی دیگر از راههای قدردانی، معرفی کنگره به دیگران است؛ اینکه اگر خانواده یا مصرفکنندهای را درگیر میبینیم، از وجود چنین مکانی و چنین آموزشهایی صحبت کنیم. شاید در ابتدا پذیرش درمان با روش کنگره برای بسیاری دشوار باشد؛ اما آموزش و حضور در این فضا، مسیر را برایشان روشن میکند و آنها را به درمان و حال خوش میرساند.
حمایت مالی نیز شکل دیگری از قدردانی است؛ از سبدهای کوچک گرفته تا حمایتهای بزرگتر مانند سرداری، دنوری و پهلوانی. من تجربه سرداری را داشتم و پس از تسویه، احساس کردم این خدمت برای من بسیار ارزشمند بوده است.
امروز که در این جایگاه نشستهام، آرامشی را تجربه میکنم که آن را کاملاً مدیون کنگره۶۰ میدانم. یک سال پیش، مشارکتهایم همراه با بغض و اشک بود؛ اما امروز اگر احساسی در من ایجاد میشود، از جنس آرامش، شوق و رضایت است. این تغییر، برای من بزرگترین ارزش و پیشرفت محسوب میشود. و در آخر تشکر میکنم از همسفر بهار که در سفر اول مسافرم همراه ایشان بودند و جای ایشان امروز بسیار اینجا خالی است.
مرحله ۳۰ سیدی همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیرا:



مرزبان کشیک: همسفر مریم، مسافر ملکآرا
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
107