English Version
This Site Is Available In English

قدردانی باعث می‌شود گذشته‌ام را فراموش نکنم و دچار نسیان نشوم

قدردانی باعث می‌شود گذشته‌ام را فراموش نکنم و دچار نسیان نشوم

به نام قدرت مطلق « الله »

یازدهمین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ در نمایندگی پرستار ویژه مسافران با استادی: مسافر سعید نگهبانی: مسافر جعفر و دبیری: مسافر عباس با دستور جلسه «درکنگره 60 چگونه قدردانی می کنیم» در روز دوشنبه بیست و چهارم آذر ماه 1404 رأس ساعت 17:00 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد: 

سلام دوستان، سعید هستم، یک مسافر.

 


خدا را شکر می‌کنم که امروز نیز توفیق داشتم این جایگاه را تجربه کنم. به همین خاطر، از آقا ایمان بسیار سپاسگزارم که امروز این جایگاه را در اختیار من قرار دادند. همچنین از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان قدردانی می‌کنم و از همه راهنمایان کنگره که خالصانه و بدون هیچ چشم‌داشتی زحمت می‌کشند تا افرادی که با حالِ خرابِ دیروز، مانند من، به حالِ خوب امروز برسند، صمیمانه تشکر می‌کنم.
واقعاً زبان از بیان میزان قدردانی قاصر است، اما وظیفه خود می‌دانم از تمام خدمتگزاران کنگره تشکر کنم که این بستر آرام، امن و ایمن را فراهم کرده‌اند. بابت این نعمت، خدا را شاکرم.
از نظر من، هیچ‌یک از دستور جلسات کنگره، مناسبت‌ها و جشن‌ها، بدون فلسفه و هدف نیست. اگر آقای مهندس هفته‌ای را به نام «قدردانی و تشکر» نام‌گذاری کرده‌اند، قطعاً پشت آن تفکر و فلسفه‌ای وجود دارد. این قدردانی باعث می‌شود گذشته‌ام را هرگز فراموش نکنم و بدانم بابت چه چیزی شکرگزار هستم.
به‌جرئت می‌توانم بگویم آن تربیتی را که شاید پدرم، به دلیل شرایط زندگی من، نتوانست به‌طور کامل انجام دهد، آقای مهندس در کنگره برای من رقم زدند. ایشان به من آموختند و به‌عنوان یک معلم، راهنمایان و معلمان دیگری را در مسیرم قرار دادند تا مرا آموزش دهند.یک معلم خوب، استعدادهای بالقوه شاگردش را شناسایی می‌کند و آن‌ها را شکوفا می‌سازد و به پختگی می‌رساند. در مقابل، معلم بد حتی استعدادهای موجود را نیز سرکوب می‌کند. اما در اینجا، چه شخص آقای مهندس و چه اساتید راهنما، به‌گونه‌ای این استعدادها را در وجود من شکوفا کردند که امروز معنای واقعی «تولد دوباره» را درک می‌کنم.
امروز برنامه خواب، بیداری، پیاده‌روی، تغذیه و حتی نوع رفتار، کنش و واکنش‌هایم کاملاً مشخص و متفاوت از گذشته است. وقتی به قبل از این مسیر نگاه می‌کنم، خودم را فردی عجیب، پر از ناامیدی می‌بینم.
هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم زمانی را که دختر دو ساله‌ام تازه صحبت کردن را یاد گرفته بود و من از سر شوخی جمله‌ای نادرست به او گفتم و همان را تکرار کرد. امروز، خدا را شکر، ارتباط عاطفی عمیقی میان ما برقرار است و این‌ها مسائل کوچکی نیست. من زندگی‌ام را از کنگره دارم.این قدردانی باعث می‌شود این نعمت‌ها را هرگز فراموش نکنم و دچار نسیان نشوم؛ همان نسیانی که استاد امین از آن به‌عنوان یکی از اضلاع مثلث تاریکی یاد می‌کنند.
آقای مهندس همیشه می‌فرمایند پول «چرک کف دست» است و مادیات و معنویات دو روی یک سکه‌اند. شکرگزاری من در کنگره، هم در بُعد معنوی و هم در بُعد مادی معنا پیدا می‌کند. به همین دلیل تلاش می‌کنم با توان خود، در خدمت‌های مالی و عضویت در لژیون سردار سهیم باشم.از زمانی که با اجازه و راهنمایی آقای مهندس وارد این مسیر شدم، اتفاقاتی در زندگی‌ام رخ داده که برایم شگفت‌انگیز بوده است؛ برکاتی که نتیجه خدمت و بخشش است و سود آن به خود انسان بازمی‌گردد.همان‌طور که دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم، وظیفه خود می‌دانم که من نیز، در حد توان و وسعم، خدمتی انجام دهم. برای من بسیار مهم است که اگر به جایگاهی می‌رسم، حال خوبم صرفاً به‌خاطر عنوان و جایگاه نباشد، بلکه نتیجه درست انجام دادن خدمت باشد.
امیدوارم خداوند به من توفیق دهد که از انجام صحیح خدمتم حالِ خوب بگیرم، نه از خودِ جایگاه؛ و این جایگاه برای من تبدیل به قدرتِ اضافی نشود.

ممنون از اینکه که به صحبتهای من توجه نمودید.

 

تایپ و عکس :مسافر علی لژیون ششم

بارگزاری : مسافر مهدی لژیون دهم

وبلاگ نمایندگی پرستار
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .