لژیون درمان سیگار راهنمای محترم مسافر محمود در روز یکشنبه مورخه 23 آذر ماه 1404 راس ساعت 15:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:سلام دوستان محمود هستم یک مسافر ،دستور جلسه این هفته «در کنگره ۶۰ چگونه قدر دانی کنیم؟»
انشاءالله که قدر این رهایی را بدانید و در مسیر کنگره بمانید. هنوز خبری نیست؛ تازه این نهال را کاشتهایم و این نهال نیاز به مراقبت دارد، نیاز به وارسی و نگهداری دارد.نگهداریاش چگونه است؟ نگهداریاش این است که همیشه با آموزش، خودتان را سرپا نگه دارید.
یعنی چه؟ما زمانی که پادگان میرفتیم—همهتان خدمت کردهاید—هیچوقت جنگ نبود، اما چرا ساعت چهار صبح بیدارمان میکردند؟ چرا میگفتند بلند شو محوطه را تمیز کن، آبخوریها را بشوی، گلها را آب بده، آسایشگاه را تمیز کن؟ نه دشمن حمله کرده بود، نه خبری بود؛ فقط برای اینکه همیشه آماده باشیم.
در طول سربازی چه کسی یادش هست تا ساعت هشت یا نه بخوابد و کسی کاری به کارش نداشته باشد؟ یادگیری هم دقیقاً همینطور است. یادگیری مثل ورزش است؛ باید مداوم باشد.اگر میخواهی خودت را «رو فرم» نگه داری، اگر میخواهی آگاهیات را در یک سطح مناسب حفظ کنی و رشد بدهی، باید از خودت مراقبت کنی. این آموزش و آگاهی باید ادامه داشته باشد.شاید بگویی خیلیها بیرون این کارها را نمیکنند؛ درست است، اما اینجا داستان فرق میکند.
آقای مهندس دژاکام میگویند: اگر قرار بود کنگره فقط برای درمان اعتیاد یا سیگار باشد، من درِ کنگره را گل میگرفتم. من اینجا میخواهم انسان پرورش بدهم، میخواهم «آدم» بسازم.

ما به جایی آمدهایم که خیلیها توفیقش را نداشتند حتی روی این صندلی بنشینند. انگار خداوند یا کائنات فرصتی به ما دادهاند تا خودمان را پیدا کنیم.درمان سیگار خوب است، لازم است، اما کافی نیست. ما هنوز راه داریم، هنوز خیلی جاها ضعیفیم و باید روی خودمان کار کنیم.انشاءالله که بمانید و قدر این رهایی را بدانید؛ قدر زحمتی که کشیدهاید.
نیروهای منفی همیشه دنبال این هستند که این گوهر را از ما بگیرند؛ این گوهر میتواند رهایی باشد، آگاهی باشد، درستسفرکردن باشد، انرژی مثبت باشد یا در مسیر بودن.این گوهر را با فراموشی و قدرنشناسی میخواهند از دست ما دربیاورند.خیلی وقتها که حالمان خوب نیست، بهخاطر این است که شکرگزار نیستیم.قدر چیزهای کوچک را نمیدانیم: خانهای که در آن زندگی میکنیم، خانوادهای که داریم، جسمی که در اختیارمان است، حتی یک موتور یا یک دوچرخه.انسان بودن یعنی شاکر بودن؛ یعنی قدرشناس بودن.
ما جسم نیستیم؛ ما «جان» هستیم. این جسم فقط وسیله است؛ ماشینی است که به ما سپرده شده و ما رانندهاش هستیم.باید امانتدار خوبی باشیم. اگر مراقب جسممان نباشیم، نتیجهاش درد، رنج و بیماری است. تغذیه، ورزش، افکار ما—همه روی جسم اثر میگذارند.کنگره فقط برای داخل خودش نیست؛ ما اینجا یاد میگیریم که قدردان باشیم و آن را در بیرون هم اجرا کنیم.رانندهای که ما را میرساند، همسری که غذا درست میکند، فرزندی که یک لیوان آب میآورد—همه شایسته تشکرند.قدردانی یعنی فروتنی؛ یعنی کنار گذاشتن غرور و منیت.کنگره یک ساختمان یا چند صندلی نیست؛ کنگره یعنی خدمتگزارانش.

ما باید قدردان مرزبانان، راهنماها و همه کسانی باشیم که بیمنت وقت و انرژی میگذارند. ما طلبکار کنگره نیستیم؛ ما خودمان تخریب کردهایم و اینجا با آغوش باز پذیرفته شدهایم.سبد پول، هزینه اجاره، نگهداری ساختمان، امکانات—همه برای این است که این چراغ روشن بماند.ما هر چه میدهیم، در حقیقت برای خودمان سرمایهگذاری میکنیم.نیروهای منفی برای ادامه حیاتشان به انرژی نیاز دارند؛ این انرژی را از کجا میگیرند؟از ترس ما، از اضطراب ما، از افکار منفی و ناسپاسی ما.برعکس، شکرگزاری، یادگیری و افکار مثبت، انرژی آنها را کم میکند.هر اتفاقی که برای ما میافتد یا «امتحان» است یا «تاوان».اگر امتحان است، باید سربلند بیرون بیاییم؛ اگر تاوان است، باید بپردازیم. کائنات حسابوکتاب دارد.
حکمی هست که میگوید: «در زمان حیات، قدر آدمها دانسته نمیشود.»تا وقتی پدر و مادر، استاد، راهنما و خدمتگزاران در کنار ما هستند، قدرشان را بدانیم؛ نه بعد از رفتنشان.انشاءالله که قدردان باشید.در کنگره بمانید، محکم در مسیر درمان و رشدتان بایستید و ذرهای جا خالی ندهید؛ چون نیروهای منفی منتظر همیناند.
ممنون از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید.

عکس و تایپ: مسافر علی (لژیون هشتم)
بارگذاری : گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
70