English Version
This Site Is Available In English

قدردانی یعنی اعتماد به راهنما و اجرای فرمان‌ها

قدردانی یعنی اعتماد به راهنما و اجرای فرمان‌ها

همسفر نفیسه:

در کنگره۶۰ یاد گرفتم قدردانی فقط در حرف زدن و زبان خلاصه نمی‌شود؛ بلکه در نوع نگاه و رفتار من با زندگی، خودش را نشان می‌دهد. وقتی وارد کنگره شدم، پر از سؤال، توقع و حتی اعتراض بودم؛ اما آموزش‌ها کم‌کم به من فهماند که اگر می‌خواهم آرامش بگیرم؛ باید اول قدردان باشم. قدردانی برای من یعنی پذیرفتن این که این مسیر، مسیر آموزش است نه مسیر مقصر پیدا کردن؛ یعنی به جای این که مدام بخواهم مسافر را تغییر بدهم، روی اصلاح خودم تمرکز کنم. وقتی یاد گرفتم سکوت کنم، گوش بدهم و عجله نکنم، فهمیدم دارم قدردانیِ عملی می‌کنم. قدردانی یعنی اعتماد به راهنما و اجرای فرمان‌ها؛ حتی وقتی هنوز درک کامل ندارم، یعنی بدانم هر چیزی در کنگره بر پایه تجربه و عقل جمعی بنا شده و بی‌دلیل نیست.

وقتی به قوانین احترام می‌گذارم و نظم را رعایت می‌کنم، دارم حرمت این مسیر را نگه می‌دارم. برای من قدردانی یعنی خدمت؛ حتی اگر کوچک باشد. وقتی در جلسات حضور منظم دارم، مشارکت می‌کنم، یا فقط با رفتار درست الگو می‌شوم، در واقع دارم تشکر می‌کنم. کنگره به من یاد داد که رشد من در گرو رشد جمع است. قدردانی یعنی صبر؛ صبر در مسیر درمان، صبر در تغییرات، و صبر در سختی‌ها. همان‌طور که آموزش‌ها می‌گویند، هیچ تغییری یک‌ شبه اتفاق نمی‌افتد وقتی عجله نمی‌کنم و به زمان احترام می‌گذارم، یعنی قدر این راه را می‌دانم. امروز می‌فهمم اگر کنگره۶۰ نبود، من هنوز در ترس، کنترل‌گری و آشفتگی مانده بودم. حالا که آرام‌تر شده‌ام، کمتر قضاوت می‌کنم و مسئولیت حال خودم را می‌پذیرم، این بزرگ‌ترین قدردانی من از کنگره۶۰ است.

همسفر بهناز:

همان‌طور که همه ما می‌دانیم خداوند بزرگ انسان را خلق کرد و به او زیبایی و قدرت داد پس انسان؛ باید شکرگزار نعمت‌هایی باشد که در اختیارش قرار داده شده است، قبل از ورودم به کنگره همیشه فکر می‌کردم؛ باید قدردان کسی باشم که محبت و مهربانی می‌کند؛ ولی با آموزش‌هایی که در کنگره گرفتم، دانستم که باید قدردان خدایی که تمامی هستی را آفریده باشم؛ باید شکرگزار خدایی باشم که با کنگره آشنایم کرد تا مسافرانم و خودم بیاییم و آموزش بگیریم و به رهایی برسیم. خدا را از این بابت شکر می‌کنم که توانسته‌ام عضو لژیون سردار بشوم؛ اگر کنگره نبود زندگی برایم این‌چنین معنا نداشت وقتی گذشته زندگی خودم را با الان  مقایسه می‌کنم نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم و فراموش کنم وظیفه من این است که به خودم یادآوری کنم که کجا و در چه وضعیتی بودم و امروز کجا هستم؛ باید یادم باشد که راهنمایم چه‌قدر برایم زحمت کشید تا به آرامش الانم برسم از خدا سلامتی وجود آقای مهندس را می‌خواهم و از تک تک اعضایی که در کنگره زحمت می‌کشند سپاس‌گزارم.

همسفر مریم: 

تشکر کردن ساده‌ترین کاری است که ما انسان‌ها می‌توانیم در قبال نعمت‌هایی که خداوند مهربان به ما عطا کرده است داشته باشیم یا همین‌طور کارهایی که اطرافیان‌مان برای ما انجام می‌دهند قدردان زحمات آن‌ها باشیم. تشکر و قدردانی نشان دهنده شخصیت و ادب ما می‌باشد شاید بعضی‌ها فکر بکنند؛ اگر قدردانی کنند به غرورشان بر بخورد و نتوانند انجام دهند؛ باید این کار را از کودکی به فرزندان خودمان یاد بدهیم چرا که تشکر کردن به خودمان هم انرژی مثبتی می‌دهد و این کار؛ باید از اعماق وجودمان باشد.

قدردان بودن از نعمت و رحمت خداوند باعث بیشتر شدن نعمت‌هایمان می‌شود در هستی و در طبیعت هرچیزی که وجود دارد هوای خوب، درختان، پرنده‌ها با نگاه کردن به آن‌ها از انرژی زیادی برخوردار می‌شویم وقتی حال‌مان خوب است؛ چرا نباید شکر‌گزار باشیم در کنگره یاد گرفته‌ام؛ باید از وجود کوچک‌ترین چیزها در زندگی خودمان شکرگزاری کنیم؛ اگر در کنگره شخصی قدمی برای حال خوب‌مان برمی‌دارد قدردان لطف و محبت او باشیم خداوند را شاکرم که به دلیل مصرف‌کننده بودن مسافرم در کنگره حضور دارم و روز به روز حالم بهتر می‌شود. 

ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .