چهارمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رازی؛ با استادی راهنمای محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر میثم با دستور جلسه " در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟ " در روز شنبه تاریخ بیست و دوم آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
.jpg)
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر، مهدی در سال ۹۵ وارد کنگره شد و تخریب بالایی داشت، بعد از مشاوره وارد لژیون شدند و سفر خود را تمام کردند، بعد از رهایی دیگر به کنگره نیامد، آن زمان آشفتگی بسیاری داشت، اما زمانی که وارد این نمایندگی شد به اندازه گذشته تخریب نداشت، حتی از اولین جلسات هم قوانین را رعایت میکرد، در طول سفر تلاشهای بسیار زیادی کرد تا اینکه امروز میتوانیم اولین سال رهاییش را ببینیم، تغییراتی که برای بعضی از مسافران اتفاق میافتد واقعا خوشحال کننده میباشد، تغییرات در مهدی شاید سرعت کمی دارد اما اثرگذار میباشد و خود ما متوجه نیستیم، اما یک شخصی که از بیرون میبیند این تغییرات برای آنها لذت بخش است که یک شخص چقدر تلاش میکند تا تغییرات در او صورت بگیرد، امروز به عنوان راهنما میتوانم بگویم که مسافر من واقعا تمام تلاش خود را میکند، این روز را به مهدی عزیز، همسفر و راهنمای همسفر ایشان تبریک میگویم امیدوارم که تلاش خود رو بیشتر کند و در آزمونها شرکت کند تا به جایگاه راهنمایی برسد تا بتواند به دیگران هم کمک کند، از اینکه به صحبتهای من توجه کردید متشکرم.

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم بابت این اولین سال رهایی، از همه عزیزانی که در این روز و در این مسیر دشوار من را همراهی کردند بسیار سپاسگذارم، من سال ۹۰ وارد کنگره شدم، من با یک حال خراب و تخریب شدید در حدی که وقتی به من میگفتند معتاد ناراحت میشدم، زمان ورود به کنگره ۶۰ پیش یک راهنمایی رفتم که مصرف کننده شیشه بود و به من گفت خوب می شوم، خیلی حال بدی داشتم، پیش خود میگفتم چه می خواهند به من بگویند، فکر میکردم میگویند که قطع مصرف کن، خب این کار را که خودم هم میتوانستم انجام بدهم، داشتم از کنگره خارج میشدم که راهنما جلوی من را گرفت و گفت دو ماه صبر کن و زود قضاوت نکن، من ده ماه سفر کردم و به خوبی سفر خود را به پایان رساندم، در طول سفر ام آموزشهای راهنما را اجرایی میکردم، فکر میکردم با رهایی سفر تمام است و تغییر در من شکل گرفته، اما بعد از دو هفته به یک سفر رفتم که شروع کردم به الکل مصرف کردن، در یکی از همان روزها مصرف حشیش و تریاک هم شروع شد، یک روز که حال من خیلی بد شده بود رفتم دکتر و با چند آزمایش مام بیماریها را به من نسبت دادند، مدتی در بیمارستان بودم و یک داروی کمیاب راه استفاده میکردم، بعد از مرخص شدن از بیمارستان به کنگره برگشتم و با راهنمای خود آشنا شدم و دوباره سفر خود را آغاز کردم و به درمان و رهایی رسیدم، من در یک زمانی وضعیت مالی بهم ریختهای داشتم و بعد از رهایی دوباره مصرف کننده شدم و دوباره به نقطه صفر برگشتم، من هر بار که درمان شدم تغییر کردم اما تبدیل نشدم، مهمترین نکته این است هر شخصی که سفر میکند به غیر از تغییر باید تبدیل هم در آن شکل بگیرد، از همه شما سپاسگزارم که به صحبتهای من توجه کردید.
آرزوی مرزبان محترم مسافر مهدی :
مسافران کنگره نیاز به آرزو ندارند نیاز به سعی و تلاش دارند، اما آرزوی من برای افراد خارج از کنگره این است که برای یک بار هم که شده کنگره ۶۰ را تجربه کنند.
آرزوی همسفر ساناز:
آرزو میکنم هیچ همسفری از درمان مسافر خودش نا امید نشود.

سلام دوستان سارا هستم همسفر، در مورد وظایف ما همیشه دوست داریم که شخص با آگاهی و خواست خویش آن عمل را انجام دهد، اینکه خواسته داشته باشد بسیار ارزشمند است، تبریک عرض میکنم این روز را به همسفر، مسافر و راهنماهای ایشان، از صحبتهای این جلسه متوجه شدم که از نقطه سیاه تا رسیدن به رنگین کمان باید طالب بیقرار باشم و در جهت خواسته خود تلاش و کوشش ادامهدار داشته باشم، اینکه من در کجای مسیر هستم مهم نیست، مهم این است که به کدام جهت در حال حرکت هستم، از راهنمایان عزیز تشکر میکنم که این مسیر را با آموزشها برای مسافران مهیا میکنند، اما همسفر ساناز یک همراه با عشق که دارای پتانسیل بالایی میباشند، یکی از ویژگیهای ایشان این است که به درون خود خیلی توجه می کنند و به نقاط ضعف و قوت خود دقت میکنند و تلاش بسیاری میکنند تا به تزکیه و پالایش برسند و این بسیار با ارزش است، به قول استاد امین هرکس بتواند مچ خود را بگیرد و زیر ذره بین قرار دهد، قطعا رستگار میشود، خیلی به ایشان تبریک می گویم امیدوارم به جایگاههای بالای خدمتی هم برسند، در حیات یک قانونی وجود دارد که هر چه قدر به سمت نور و روشنایی حرکت کنم حال من بهتر میشود و هر چه قدر به سمت تاریکیها حرکت کنم و از نور فاصله بگیرم استرس و ترس نصیبم خواهد شد و اگر این قانون را متوجه نشوم بهای سنگینی را باید پرداخت کنم، امیدوارم تمامی اعضای کنگره ۶۰ بتوانند ارزش جایگاه خود را در این مجموعه بدانند و از آن بهرهمند شوند، از همه شما سپاسگزارم که به صحبتهای من توجه کردید.
.jpg)
صحبتهای همسفر ساناز:
سلام دوستان ساناز هستم، یک همسفر، مسافر نیکوتین،امروز برای من خیلی ارزشمند می باشد، شاید چون من هیچ وقت همسفر نبودم دو بار مسافرم برگشت خورد، یادم هست سال ۹۵ یکبار به شعبه ستارخان رفتم و در ذهنم یک راهنما را انتخاب کردم که متاسفانه در همان روز تودیع شدند و من دیگر به کنگره نیامدم، از راهنماهای مسافرم آقای افشاری و آقای ایرانپور تشکر میکنم، خیلی برای مسافر من زحمت کشیدید و مطمئنا با کمک شما وارد پروسهِ خدمت شد، ان شا الله هر چه که از خداوند می خواهید به شما بدهد و اما راهنمای عزیزم خانم سارا، از شما بابت اینکه من را به عنوان رهجو پذیرفتید و همیشه با آرامش، مسیر درست رو به من نشان دادید خیلی سپاسگزارم،مطمئنا باید از ابتدا یک راهنمای صبور می داشتم تا آرامش درونی خودش را به من رهجو القا میکرد، تمام سعی خودم را میکنم تا آموزش بگیرم و به آرامش درونی برسم و مطمئنم این اتفاق در کنار راهنمای عزیزم می افتد، از خانم نسترن ممنونم که کمک کردند تا نیکوتینم را درمان کنم و به حال خوش برسم، و در آخربه نظر من همسفر داشتن خیلی مهم است ولی همه چیز نیست، امیدوارم همه سفر اولی ها و سفر دومی ها این تولد ها را تجربه کنند، از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.

.jpg)
تایپ : مسافر حمید، مسافر میثم
عکس : مسافر حمید
ویرایش و بارگذاری : مسافر بهمن
مرزبان کشیک : مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
766