همسفر طاهره
بهراستی من چگونه میتوانم از کنگره۶۰ قدردانی کنم؟ مکانی که به من زندگیکردن را آموخت و با خود و خدای خود آشنا کرد؛ اکنون با این همه لطف و محبتی که به من شدهاست، آیا میتوانم قطرهای از این اقیانوس را سپاسگزاری کنم؟
استاد امین میفرمایند: قدردانی از روی دانایی، آگاهی و بیداری انسان است که متوجه باشد در زندگی، چهکاری برای او انجامشده و چه تغییراتی در او بهوجود آمده است.
اول از خدای بزرگ سپاسگزارم که به من توفیق بودن در چنین مکان پرباری را داد تا هرروز بر دانش و آگاهی خود بیفزایم و سپاسگزار آقای مهندس و خانواده ایشان هستم که از زندگی خود گذشتند تا آموزشها را در اختیار ما بگذارند، آن هم از نوع بسیار کمیاب.
انسان برای قدردانی اول باید از درون، نعمت را درک و حس کند تا به ارزش آن پیببرد و بتواند آن را بیان کند و بعد در عمل، جبران کند.
اگر نتوانم بهطور شایسته قدردان این نعمت بزرگ باشم؛ قطعاً این نعمت را از دست خواهم داد. امروز که آگاهی و دانش را تا حدودی کسب کردهام با قبل که نمیدانستم بسیار فرق است؛ باید آنچه را آموختهام در خود و زندگیام به اجرا دربیاورم، این یکنوع قدردانی است؛ یعنی فرمانبرداربودن، اطاعتکردن، گوشدادن و عملکردن به آنچه آموختهام و مطمئن هستم اگر اینگونه باشد رفتار، کردار و عمل من فریاد میزندکه این فرد آموزشدیده کنگره۶۰ است و عمل من است که پیام کنگره را به گوش انسانها میرساند؛ همچنین احترامگذاشتن به حرمتها، قوانین، رعایت اصول کنگره۶۰ و احترام به تکتک افراد؛ یعنی قدردان آنچه دارم هستم و مهمتر از همه تا جاییکه از توان من برمیآید خدمت مالی داشته باشم که ذرهای از این همه لطف و محبت را جبران نمایم. إنشاءالله بتوانم فرد مفیدی برای کنگره۶۰ و تمام هستی باشم.

همسفر مریم
فردی بودم که با حال آشفته و نگرانی فراوان وارد کنگره شدم، گوشهایم را به آموزشها و صحبتهای آقای مهندس سپردم تا شاید روزنهای از نور و امید برای آرامش و حرکت در مسیر درست گشوده شود و حال خدا را شکر که عضو کنگره هستم.
در روزهای نخست، ماتومبهوت بودم و فقط نظم و اصول کنگره را مینگریستم تا اینکه کمکم حسهایم بیدار شد و تازه متوجه شدم؛ چهقدر نمیدانستم و تا چه اندازه با خودم دشمن بودم و دیگران را دشمن میپنداشتم و در مسیر نادرست بدون آنکه آگاه باشم قدم برداشته و به بنبست رسیده بودم، بدون تفکر عمل میکردم و گمان داشتم که فکر کردهام؛ چهقدر مقلد گذشتگان بودم و راههای تکراری را میرفتم، درحالیکه زندگی جاری است و هرروز قوانین تازه و بهروز را نیاز دارد تا راه را اشتباه نروم.
در کنگره دیدگاه من باز شد و آگاهی من بالا رفت، قدرت تکلم درست و تفکر صحیح را آموختم و اکنون با وجود آموزشها و تعلیمات فراوان، هنوز خود را درابتدای راه میبینم و میخواهم آغاز دوبارهای داشته باشم. امروز که خودم را با دیروزم مقایسه میکنم، شگفتزده میشوم که چه راههایی رفتهام و چگونه ناباورانه اشتباهات و خطاهای خود را میبینم و میسنجم! من امروز، من دیروز نیست؛ بسیار باارزشتر و پویاتر شدهام و در خود تغییرات زیادی میبینم.
آری، از وقتی که با کنگره و آموزشهای آن همراه شدهام غرق در امید و آرزو هستم و اکنون که خود را بررسی میکنم، میفهمم که من اشرف مخلوقات، نباید از دیگر آفریدههای خداوند کمتر باشم؛ چراکه همه مخلوقات هرچه دریافت میکنند، بهتر و گرانبهاتر از آن را بازمیگردانند و من حقیر که از کنگره دریافتهای بسیار ارزشمند داشتهام، چه پرداختیهایی میتوانم داشته باشم؟
پرداخت من، پیش از هرچیز، معنوی است؛ اینکه آموزشهای کنگره را فرابگیرم و به یاری تازهواردین و دردمندان بشتابم و روزی که جای آنان بودم را فراموش نکنم تا آنها هم امید و آرامش دل بیابند. درمرحله بعد، حتی کمک مالی اندک نیز میتواند در امور کنگره مؤثر و گرهگشا باشد و دین خود را به کنگره ادا کنم؛ این شرط انسانیت من است. إنشاءالله اگر عمری باقی بود و توفیق الهی من را یاری کرد، از اعضای راستین و خدمتگزار کنگره خواهم بود.
ویرایش: رابط خبری همسفر اعظم و همسفر فاطمه رهجویان راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر ناعمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فروزنده رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
108