English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده- قدردانی یک آگاهی است که بهتر از دیروزم باشم

گروه خانواده- قدردانی یک آگاهی است که بهتر از دیروزم باشم

زمانی‌که وارد کنگره شدم از همان روزی که روی صندلی تازه‌واردین نشسته بودم، اشک می‌ریختم. نمی‌دانم، ولی انگار زمانی‌که اشک می‌ریختم هیچ‌کس با نگاه پر از سؤال نگاهم نمی‌کرد. انگار در تازه‌ای برایم باز شده بود که پشت آن نوری بود که سال‌ها از من دور مانده بود.
هنوز روزهای اول را خوب یادم هست، که چقدر حال‌وهوایم سنگین بود، پر از ترس، نگرانی و... اما کم‌کم با حاضر شدن در جلسات، با هر کلام و آموزش، چیزی درون من شروع کرد به تغییر کردن. حس می‌کردم دارم به خودم نزدیک می‌شوم. یک آرامش، حس تازه که نمی‌دانستم اسمش را چه بگذارم. فقط می‌دانستم حالم خوب است و نسبت به تمام افراد در کنگره حس خوب دارم، بدون نگرانی و ترس.
بارها پیش خودم فکر کردم چطور ممکن است جایی که این همه آموزش، این همه تغییر و این همه رهایی را به آدم می‌دهد، رایگان باشد؟ این سؤال در ذهنم بود بدون اینکه از کسی بپرسم. تا اینکه راهنمایم، خانم فاطمه عزیز، بی‌آنکه از سؤالم خبر داشته باشد، جوابی گفت که تا عمق وجودم نشست:
«کنگره رایگانه نه چون بی‌ارزشه... چون هیچ‌کس نتوانسته برایش قیمت بگذارد.»
چقدر قشنگ... چطور می‌شود برای نور بزرگی که زندگی آدم را عوض می‌کند قیمت گذاشت؟
اما هنوز یک سؤال هست که با وجود این همه برکت، من چطور قدردانی کنم؟ قدردانی یعنی همان‌طور که کنگره به زندگی من عشق داد، من هم عشق بدهم. هر روز با حال بهتر واردشوم، آموزش‌ها را در زندگی‌ام جاری کنم، خدمت کنم.
کنگره به من اجازه داد تا حال خودم را خوب کنم، در صورتی که دارم خدمت می‌کنم. روی جهان‌بینی خودم کار می‌کنم تا حس و حال خوب خودم را پایدار کنم. و این یعنی قدردانی و البته کمک مالی در حد توان خودم، با اینکه هیچ چیز در کنگره اجباری نیست. تمام این‌ها یک سپاسگزاری بزرگ است.
من امروز می‌دانم که کنگره یک خانه است، یک آغوش امن است. و من می‌توانم با زندگی کردن درست، خدمت، رشد و با حفظ کردن حال خوب خودم قدردانی کنم.
کنگره به من یاد داد که قدردانی را از خودم شروع کنم؛ یاد داد اول باید ارزش خودم را بفهمم. آرامشم را ببینم، تغییراتم را حس کنم و برای کوچک‌ترین قدم‌هایی که به سمت بهتر شدن برمی‌دارم خودم را تحسین کنم. فهمیدم تا وقتی خودم را نبینم، نمی‌توانم زیبایی‌های دیگران را هم درست ببینم. تا وقتی برای حال خوبم احترام نگذارم، قدردانی از دیگران هم نیمه‌کاره خواهد ماند.
کنگره به من یاد داد قدردانی از خودم یعنی مراقبت از ذهن و احساساتم. وقتی یاد گرفتم قدر خودم را بدانم، تازه توانستم معنای واقعی قدردانی دیگران را بفهمم؛ قدردانی از خداوند، از راهنما، از آموزش‌ها، از خدمتگزاران و از تمام کسانی که در این مسیر هستند.
از خدایی که وقتی در تاریکی بودم مرا در مسیری قرار داد تا بتوانم نور را ببینم. حالا بیشتر این را می‌فهمم که هر نفسی که به من داده می‌شود هدیه‌ای از سمت خداوند است. زندگی را بیشتر دوست دارم و زیبایی‌های خداوند را بهتر درک می‌کنم. انگار چشم‌هایم بیشتر باز شده. من در گذشته فقط اتفاقات بزرگ را می‌دیدم، اما حالا می‌گویم چقدر زندگی کردن زیباست؛ نفس کشیدن، بیدار شدن، دیدن خنده‌های کسانی که دوستشان دارم و حتی یک فنجان چای داغ برای خود ریختن.
کنگره به من یاد داد چگونه از خودِ کنگره قدردانی کنم؛ یاد داد قدردانی فقط به زبان و تشکر نیست، بلکه با عشق، حضور، نظم، با آموزش گرفتن و عمل کردن است. یاد داد که خدمت، هر چقدر هم کوچک باشد، یک نوع سپاسگزاری است. فهمیدم که کمک مالی در حد توان، قدمی است برای زنده نگه‌داشتن این خانه‌ی امن و مهم‌تر از همه، بهترین قدردانی تغییر کردن و ماندن در راه درست است.
آموختم که قدردانی یک روش زندگی است؛ یک آگاهی برای اینکه هر روز بهتر از دیروز باشم. نگاه کردن به دنیا با چشمانی که زیبایی‌ها را می‌بیند، نه کمبودها را. یعنی اینکه در سخت‌ترین روزها هم چیزی برای سپاس وجود دارد.
کنگره به من یاد داد این سبک زندگی را انتخاب کنم؛ سبکی که در آن سپاس، آرامش، خدمت، عشق و رشد کنار هم جریان دارد.
از خداوند سپاسگزارم که در این مسیر هستم؛ مسیری که شاید روزی سخت و ناشناخته بود، اما امروز برایم به جاده‌ای تبدیل شده که هر قدمش روشن‌تر، امن‌تر و پربرکت‌تر از قدم قبل است.

سپاسگزارم که در میان همه راه‌هایی که می‌توانستم گم شوم، مرا به سمتی هدایت کرد که در آن امید زنده است، آرامش جریان دارد و تغییر واقعی ممکن می‌شود. شکرگزارم که اجازه داد در مسیری قدم بگذارم که نه‌تنها مسافرم به رهایی رسید، بلکه خودم نیز هر روز بیشتر از قبل ساخته می‌شوم؛ می‌فهمم، می‌آموزم و رشد می‌کنم.
از خداوند سپاسگزارم که من را لایق دید تا در مسیری باشم که نور، عشق، خدمت و دانایی در آن ریشه دارد.

نویسنده: همسفر مهتاب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر مدینه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون دوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اندیشه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .