English Version
This Site Is Available In English

پایه های مستحکم کنگره 60

پایه های مستحکم کنگره 60

یازدهمین جلسه از دور سی و هشتم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای شنبه، به استادی دیده بان محترم آقای صداقت، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر امیر با دستورجلسه: درکنگره 60 چگونه قدردانی می‌کنیم؟ در تاریخ 22 آذر 1404  ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
در مورد قدردانی از کنگره ۶۰، من همیشه در طول این سال‌ها گفته‌ام حتی زمانی که لژیون داشتم در لژیون خودم مطرح می‌کردم که بزرگ‌ترین قدردانی از کنگره ۶۰ توسط تازه‌واردانی انجام می‌شود که قدم در این مسیر می‌گذارند؛ وقتی یک تازه‌وارد سفرش را شروع می‌کند و درست سفر می‌کند، درواقع از کل کنگره ۶۰ قدردانی کرده است.
خیلی وقت‌ها ممکن است یک سفر اولی از خودش بپرسد: چطور باید قدردانی کنم؟ آن قدردانی که در هفته راهنما با دادن پاکت و تشکر انجام می‌شود، کار بسیار خوبی است؛ اما قدردانی واقعی آن چیزی نیست که فقط در ظاهر انجام شود؛ قدردانی واقعی این است که من درست سفر کنم؛ چون راهنما و اعضا کنگره ۶۰ برای من زمان صرف می‌کنند؛ هزاران نفر در جایگاه‌های مختلف، ازجمله ایجنت، مرزبان، راهنما و دیگر خدمتگزاران، از وقت و انرژی خود می‌گذرند و تلاش می‌کنند تا فقط یک نفر درمان شود؛ این‌همه تلاش برای چیست؟ برای این است که من تازه‌وارد درمان شوم.
پس من چگونه باید قدردانی کنم؟ تنها راهش این است که درست سفر کنم و به درمان برسم؛ راهنما می‌گوید پله را تغییر بده، می‌گویم چشم، می‌گوید سی‌دی بنویس، می‌گویم چشم؛ هر چه راهنما می‌گوید باید گفت چشم.
اگر بعد از مدتی، مثلاً یک یا دو ماه از سفر، با خودم فکر کنم که دیگر بلدم و خودم می‌دانم چه‌کار باید بکنم، دقیقاً همان‌جایی است که سقوط اتفاق می‌افتد.
من قبل از کنگره آرایشگر بودم و یک همکاری داشتم که استادم بود و آرایشگری را به من یاد داده بود و او مصرف‌کننده تریاک بود؛ من او را به کنگره دعوت کردم؛ سه جلسه آمد و بعد دیگر نیامد؛ از او پرسیدم چرا نمی‌آیی؟ گفت: من فهمیدم باید چه‌کار کنم و خودم خودم را درمان می‌کنم و متأسفانه چند ماه بعد سکته کرد و فوت شد و فرصت درمان را از دست داد.
من افراد زیادی را دیده‌ام که بعد از مدتی فکر می‌کنند خودشان همه‌چیز را یاد گرفته‌اند و می‌توانند خودشان درمان شوند و این همان نیروهای بازدارنده‌ای است که باعث سکون و سقوط انسان می‌شود.


من سال 1380 وارد کنگره شدم و در طول این سال‌ها، کمتر از ۱۰ جلسه غیبت داشته‌ام، هنوز هم روزهایی که می‌خواهم به کنگره بروم، باذوق و عجله آماده می‌شوم؛ گاهی حتی لوازمم را در خانه جا می‌گذارم، خیلی به این موضوع فکر کردم که چرا بعد از ۲۴ سال هنوز ذوق کنگره رفتن را دارم و به این نتیجه رسیدم که چون کنگره به من لذت می‌دهد؛ فرقی نمی‌کند در کدام شعبه باشم یا در چه جایگاهی، شال خدمت داشته باشم یا نداشته باشم؛ امروز به این باور رسیده‌ام که خدمت کردن درکنگره شرایط خاصی می‌خواهد و خداوند به من لطف کرده که این شرایط را برایم فراهم کرده است و در هر نقطه و هر جایگاهی که باشم، قدردان هستم.
جناب مهندس کنگره را به‌گونه‌ای بناکرده‌اند که همه اجزای آن به هم متصل‌اند و همه افراد پاسخگو هستند، برای مثال: من دیده‌بان انضباطی هستم و پاسخگو هستم؛ نمی‌توانم هر کاری که دلم می‌خواهد انجام بدهم و باید طبق قوانین عمل کنم؛ هر وقت فکر کنم من از قوانین بالاترم، همان روز دیگر به درد کنگره نمی‌خورم و سیستم کنگره به‌صورت طبیعی و آرام‌آرام من را کنار می‌گذارد.
در روزهای اول، بسیاری از این نظم‌ها وجود نداشت؛ امروز هر شعبه بسیار شیک، تمیز و منظم است. افراد باانضباط کامل و با امکانات رفاهی مناسب در شعب حضور پیدا می‌کنند؛ افراد درمان شده سیگار نمی‌کشند، حتی لژیون جونز راه‌اندازی شده، تناسب‌اندام و نظم اهمیت دارد و هر کاری مسئول خودش را دارد، اما چون هرروز در این فضا حضور داریم، این نظم‌ها برایمان عادی شده و به چشم نمی‌آید.
یک‌خانه چهار نفره معمولاً دائم به‌هم‌ریخته است؛ هرکس کار خودش را می‌کند؛ اما اینجا روزانه حدود ۳۰۰ نفر رفت‌وآمد دارند و هیچ‌چیز به‌هم نمی‌ریزد، چرا؟ چون پایه‌ای که آقای مهندس بناکرده‌اند، پایه‌ای محکم و حساب‌شده بوده است و امروز هر باری که به کنگره وارد می‌شود، این پایه‌ها توان تحملش رادارند و کنگره ۶۰ به زیباترین و به‌روزترین شکل در حال حرکت است؛ و این ممکن نبود مگر با محاسبه و برنامه‌ریزی دقیق آقای مهندس از همان ابتدا.
در اوایل کار، کل کنگره ۳۵ نفر بود و نیمی از آن‌ها سقوط آزاد بودند؛ سفرها کوتاه بود و چیزی به نام سفر ۱۰ یا ۱۱ ماهه وجود نداشت. افراد می‌گفتند: سفر یعنی چه؟ ما خودمان بلدیم؛ روزی آقای مهندس فرمودند: برای انتخاب راهنما باید امتحان بدهید و یکی از اعضا گفت: مهندس من عملی شدم که امتحان ندهم و شما می‌خواهید از ما امتحان بگیرید؟ امتحان نداد و از کنگره رفت.
آن زمان، راهنما از رهجوها برای برنامه دادن، نفری یک بسته سیگار می‌گرفت؛ اما با همه این شرایط، کنگره ناخدایی داشت که می‌دانست فرمان را کجا بچرخاند، کجا گاز بدهد، کجا ترمز کند و حتی کجا کاملاً بایستد.


من در این سال‌ها دیده‌ام هر اتفاقی که به‌ظاهر بد و نگران‌کننده بوده، درنهایت باعث جهش کنگره شده است. هر خبر به‌ظاهر بدی، زمینه‌ساز چندین پله رشد بوده است.
در ابتدا، در نشریات کنگره فقط یک کتاب «۶۰ درجه» چاپ اول وجود داشت اما آقای مهندس می‌دانستند چه مسیری در پیش است. وادی‌ها، کتاب‌ها، کاست‌ها، سی‌دی‌ها و درنهایت اپلیکیشن نشریات دژاکام، همه در زمان مناسب و به‌تدریج شکل گرفتند؛ تا امروز که این منابع به‌صورت جهانی در دسترس همه قرار دارند.
من خیلی خلاصه این مسیر را گفتم تا بدانیم کنگره ۶۰ همیشه به این شکل نبوده و در آینده هم به این شکل نخواهد ماند و تغییرات زیادی در پیش است.
کنگره هنوز بسیار جوان است و تمام افرادی که امروز اینجا حضور دارند، از پیشگامان آن هستند، مطمئن باشید با مسیری که کنگره در پیش‌گرفته، در سال‌های آینده بسیار بزرگ‌تر و اثرگذارتر از امروز خواهد شد و در سراسر جهان رشد چشمگیری خواهد داشت.
در پایان، من باید یاد بگیرم از هستی سپاسگزار باشم.
یاد بگیرم از هرکسی که به من کمک می‌کند، چه خانواده و چه غریبه، تشکر کنم؛ از کنگره و تمام افرادی که برای من وقت گذاشتند و کمکم کردند قدردانی کنم؛ چون هستی این قدردانی را بازتاب می‌دهد؛ مطمئن باشید اگر سپاسگزار باشیم، روزگار، تفکر و رفتار ما تغییر خواهد کرد.

تایپ، ویرایش و ارسال به سایت: مسافر امیرحسین، لژیون سوم

عکاس: مسافر محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .