همسفر معصومه از رهجویان لژیون نوزدهم نمایندگی آکادمی در خصوص دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی کنیم»؟ اینگونه نوشتند:
همسفر معصومه:
روزی که برای همراهی با مسافرم به کنگره آمدم مانند مادری که نگران فرزند بیمارش است، حال بسیار بدی داشتم و با کوهی از غم و افسردگی وارد کنگره۶۰ شدم. وقتی همسفران و راهنمای تازهوارین را با روی گشاده و حال خوب دیدم، با خودم گفتم: «خدایا! چگونه میشود حال کسی اینقدر خوب باشد»؟
در پایان جلسه که برای دعا دستهای یکدیگر را گرفتیم به طرز عجیبی حالم خوب شد. حسی که چهار سال به دنبال آن بودم و از من دور بود را تجربه کردم. دلم میخواست بدون هیچ خجالتی زانو بزنم و زمین این مکان آرامشبخش را ببوسم. خدا را شکر می کنم، امروز من و مسافرم به لطف آقای مهندس در این مکان مقدس حضور داریم.
لباس و شال سفید همسفران تأثیر عمیقی بر روحیه من گذاشت. وقتی مسافرانی را دیدم که مرتب و سرحال، شبیه به دکتر یا مهندس بودند، با تعجب از پسرم پرسیدم: «این افراد نیز مصرفکننده هستند»؟ پسرم پاسخ داد: «چطور»؟ گفتم: «چون شبیه مصرفکنندههایی که میشناسم، نیستند». او گفت: «یا رها شدهاند یا دارو مصرف میکنند». به او گفتم: «بهتر از این مکان برای بهبودی پیدا نمیکنی؛ اینجا دنیای عشق بیمنت است».
همهچیز در این مکان برایم عجیب بود. راهنمای خود را با عشق انتخاب کردم و با یاری خداوند، مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، راهنمایم و تمام افرادی که با عشق در کنگره خدمت میکنند روزبهروز از غم، غصه و افسردگی رها شدم و در زندگیام آرامش بیشتری به وجود آمده است. اکنونکه حال خودم خوب است، وظیفهدارم این محبت را با خدمت کردن در کنگره۶۰ جبران کنم.
من باید با فرمانبرداری از ایجنت، مرزبانان و کسانی که در مقامهای بالاتر هستند، قدردانی خود را نشان دهم. برای مثال سروقت به کنگره بیایم و به قوانین و حرمتها احترام بگذارم. این چرخه باید بچرخد و همانطور که ما دریافت کردیم، دیگران هم دریافت کنند و همانگونه که حال من و مسافرم خوب شد، حال دیگران نیز به یاری خدا و کنگره خوب شود. روزی بر زمین کنگره برای شکرگزاری بوسه خواهم زد.
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نوزدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
117