قدردانی در کنگره ۶۰ از جنس حرفهای قشنگ و شعارهای تکراری نیست؛ بیشتر شبیه یک تمرین روزانه است که آرام و بیسروصدا تفکر انسان را تغییر میدهد. وقتی نگاه انسان تغییر میکند، برخورد او با سختیها، آدمها و مسئولیتها هم شکل تازهای به خود میگیرد. این مصاحبه با پهلوان همسفر غزل، روایت تجربهای است که نشان میدهد قدردانی چگونه از یک مفهوم ذهنی فراتر میرود و در عمل، در رفتار، انتخابها و ماندن در مسیر خودش را نشان میدهد. خواندن این مصاحبه میتواند نگاهی واقعیتر به مفهوم قدردانی در کنگره ۶۰ بدهد.
همسفر غزل و مسافرشان مهدی با بیش از ده سال تخریب آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند. به مدت یازده ماه و بیستویک روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر مهدی سفر کردند. در حال حاضر به مدت یک سال و چهار ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر والیبال و رشته ورزشی همسفر در کنگره والیبال است. همسفر غزل در جایگاه خدمتی میکروفون گردان و مهماندار خدمت کردهاند و در حال حاضر در جایگاه پهلوانی در حال خدمت هستند.
وقتی از قدردانی در کنگره ۶۰ حرف میزنیم، به نظر شما ریشهایترین تغییری که در انسان ایجاد میشود چیست؟
ریشه تمام تغییرات در تفکر انسان است و وقتی اندیشه و تفکر تغییر کند، رفتار و صفات انسان هم تغییر میکند و این تغییر باعث میشود که هرلحظه در کنگره قدردانی و شکرگزاری کنیم.
همسفر بودن شما در کنار مسافرتان چطور معنای قدردانی را برایتان واقعیتر و قابل لمستر کرد؟
همسفر پشتیبان و حمایتکننده مسافر است و اگر مسافر سفر خود را در کنار همسفر خوب شروع کند بسیار لذتبخش است. اینکه میبینم مسافرم در مسیر درست و خوب حرکت میکند بهترین قدردانی است.
بعضی افراد قدردانی را فقط یک ادب ظاهری میدانند. چه تجربهای دارید که نشان بدهد قدردانی در کنگره یک نیروی واقعی برای تغییر است؟
قدردانی واقعی فراتر از یک کلمه است و ما باید در عمل آن را نشان دهیم. من زمانی که وارد کنگره شدم، فهمیدم که تشکر کردن این نیست که فقط بگویم متشکرم؛ بلکه باید آموزشهایی که از کنگره گرفتهام را در عمل به اثبات برسانم.

در سفر اول یا دوم، چه موقعیتی بود که فهمیدید قدردانی میتواند سختترین لحظهها را هم قابلتحمل کند؟
در زندگی اکثر موقعیتها سخت است و تحمل سختیها نیاز به انگیزه دارد. انگیزه من رها شدن مسافرم از تاریکیها بود به همین دلیل با تمام سختیهایی که داشتیم برای قدردانی از جناب مهندس و افرادی که برای رهایی مسافرم زحمت کشیدند، اعلام پهلوانی کردم.
بهعنوان یک پهلوان، چطور بین قاطعیت، مهر و قدردانی تعادل ایجاد میکنید؟
قاطعیت همراه با مهربانی و قدردانی انسان را به یادگیری و آموزش سوق میدهد، ارتباط بین افراد با مهر و محبت بیشتری تداوم پیدا میکند و قوانین و انتظارات محترمانه میشود؛ به همین دلیل آموزش هم لذتبخشتر است.
آیا لحظهای بوده که احساس کنید کسی از شما قدردانی کرده و همین موضوع مسیر فکر یا عمل شما را تغییر داده باشد؟
بله بسیار زیاد، قدردانی کردن حتی در سختترین روزها باعث نور امیدی میشود که ذهن را از استرس خالی میکند و مغز را دوباره راهاندازی میکند.
قدردانی چه نقشی در تبدیل حال آشوب به حال خوش دارد و چرا این موضوع برای تازهواردین حیاتی است؟
ازآنجاکه راهنما تماموقت و تجربههای خود را در اختیار رهجو قرار میدهد؛ مثل چراغی میشود در دل تاریکی و رهجو با رعایت کردن تمام قوانین و حرمتها، به آرامش میرسد. به نظر من قدردانی کردن یعنی سر ساعت حاضر شدن سر جلسه و لژیون، سیدی نوشتن، خدمت کردن بلاعوض و چشم گفتن به راهنما و این یعنی به آرامش رسیدن و رها شدن از تاریکی.
به نظر شما چه چیزی باعث میشود بعضی افراد درک عمیقتری از قدردانی پیدا کنند و برخی کمتر؟ تجربه خاصی دارید؟
قدردانی به دید و نگرش فرد به درون خودش بستگی دارد. انسانهای قدردان راضیتر و خوشبختتر هستند؛ چون دید آنها مثبت است و قدردان لحظهلحظه زندگی خود هستند، ولی بعضی افراد نکات منفی زندگی را میبینند و جهات مثبت را نادیده میگیرند و همیشه گلهمند و ناامید هستند.
وقتی همسفرها درباره سختیها صحبت میکنند، شما چطور از زاویه قدردانی به آن نگاه میکنید؟
زمانی که من وارد کنگره شدم و مشارکتهای همسفران دیگر را میشنیدم، بیشتر از خدای خود قدردانی و شکرگزاری میکردم؛ چون متوجه میشدم سختیها و رنجهایی که من کشیدم در مقابل سختیهای دیگران هیچ است و امیدواری من بیشتر و دید من به زندگی مثبت میشد.
اگر قرار باشد معنای قدردانی در کنگره را در قالب یک رفتار عملی و روزمره تعریف کنید، آن رفتار چیست؟
قدردانی یعنی تشکر کردن از تمامی نعمتهایی که خداوند در اختیار من قرار داده است. خداوند را شاکرم به خاطر نعمت کنگره، همیشه قدردان هستم، ارزش آن را میدانم و اینکه سروقت در جلسات حضور داشته باشم و به همه اعضا و خدمتگزاران کنگره ۶۰ احترام بگذارم و همه قوانین کنگره ۶۰ را رعایت کنم و همچنین سیدیها را گوش دهم و بنویسم و این یعنی قدردانی.
در پایان از جناب مهندس و خانواده بسیار محترم ایشان و همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ کمال تشکر و قدردانی دارم که این بستر را فراهم کردند تا من همسفر از آموزشهای ناب کنگره استفاده ببرم و در زندگی خود کاربردی کنم.
آنچه در این مصاحبه خواندید، حاصل مسیر طی شدهای است که با صبر، تعهد و ماندگاری شکل گرفته است. بیان این تجربهها میتواند یادآور این نکته باشد که رشد و آرامش، نتیجه انتخابهای درست و ادامه دادن در مسیر صحیح است، حتی زمانی که شرایط سخت میشود. امید است این گفتوگو برای همسفران و اعضای کنگره ۶۰ قابلتأمل و کاربردی باشد. از اینکه با دقت و توجه این مصاحبه را تا پایان دنبال کردید، صمیمانه سپاسگزاریم.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم)
عکاس: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
67