قدردانی یعنی چه؟ یعنی ارزش و اهمیت آنچه که دریافت کردهایم را درک کنیم و از آن تشکر و سپاسگزاری نماییم. چرا در اینجا کلمه قدردانی به جای سپاسگزاری آمده است؟ زیرا ابتدا من باید اندازه نعمتها، محبتها، لطفها و خدماتی که به من داده شده است را بدانم، بعد بتوانم در راستای حفظ آن، تعالی خودم و مجموعه و حتی سپاسگزاری از آن تلاش نمایم.
چند نوع قدردانی داریم؟ سه نوع: (قلبی یا ذهنی، زبانی، عملی)
جهان هستی بر مبنای صوت، نور و حس پایهگذاری شده است و با القای این سه در حرکت است؛ قلبی یا ذهنی جایگاه حس، زبانی جایگاه صوت و عملی جایگاه نور را دارد. اگر این سه مؤلفه در کنار هم قرار نگیرند، کامل نخواهند شد و عمل ما ناقص است و سپاسگزاری صورت نمیگیرد. در مرتبه قلبی یا ذهنی من باید متوجه چیزهایی که به من داده شده است باشم؛ یعنی مبدا را بیابم، بعد برای جبران آن برنامهریزی داشته باشم و در مسیر آن حرکت نمایم. در مرحله زبانی خداوند قدرت بیان و صحبت کردن را برای انسان قرار داده تا بتواند با جهان اطراف خود ارتباط برقرار کند.
کلمات بار منفی و مثبت دارند و نمیدانید حسهای پشت آن چه اثراتی میتواند بر روی مخاطبان خود داشته باشد، هم میتوان زندگی را نجات دهد یا ویران کند. در مرحله عملی، حال که من به این باور رسیدم که نعمتهایی به من داده شده و زبانی هم از آنها قدردانی کردم؛ حال باید به صورت عملی هم آن را انجام دهم. عملی چگونه است؟ یعنی با پرداخت هزینهای یا انجام خدمت کوچکی بتوانم سپاسگزاری خود را نشان دهیم! حال در کنگره چگونه قدردانی میکنیم؟ به نظر من دستور جلسات کنگره۶۰ به یکدیگر زنجیروار متصل هستند. دستور جلسه هفته گذشته که بنیان کنگره۶۰ بود، آقای مهندس فرمودند که اجازه نمیدهم کسی از من در این هفته قدردانی انجام دهد و جشن تولدی را برای من برگزار نماید؛ پس چرا این دستور جلسه در لیست دستور جلسات گنجانده شده و اجرا شد؟ اینجا میخواهد چیزی را به من یادآوری کند و برای من تلنگری باشد که بدانم کنگره از کجا شکل گرفته و به کمک چه بزرگوارانی به اینجا رسیده است و چطور من خیلی راحت به عنوان یک رهجو، صندلی کنگره۶۰ مینشینم و به سفرهای خود میپردازم و آموزش میگیرم.
آقای مهندس اولین چیزی که به من آموختند، بخشندگی بود و حال من چگونه میتوانم؟ اگر حرکتی و یا کلامی که به نظر من زننده و دل آزار است، از آن بگذرم و ببخشم و نکات قوت و مثبت شخص و یا آن عمل را در نظر بگیرم و محبتهای آن را درک نمایم و از او سپاسگزاری انجام دهم و با قدرتی که از کنگره و آموزشهای آن میگیرم، این عمل برای من خیلی راحت میشود. حال که متوجه یک سری از موضوعات شدم، باید قدردانی را انجام دهم؛ اما چگونه؟ ابتدا باید به آن باور و ایمان قلبی برسم که کنگره چه محبتها و خدماتی را به من داده است و بعد به صورت زبانی که در کنگره مشارکت کردن در جلسات مرسوم است؛ من با غلبه بر ترس خود و با مطالعاتی که انجام میدهم و آموزشهایی که میگیرم، بتوانم یک پیام کوتاه را انتقال دهم و یک جرقه کوچک یا نوری را در دل کسی روشن نمایم؛ میدانید که چه کار بزرگی انجام میشود و این خود نوعی سپاسگزاریست! چون برای من هم این عمل انجام شده و من از آن بهره بردهام و حال نوبت من است که به نشان قدردانی این کار را انجام دهم، چه در صور ظاهر و چه در صور پنهان که من متوجه قضیه شدهام که چه کسانی این عمل را انجام دادند و پیام آوران من بودند؛ حال من میتوانم زبانی از آنها تشکر کنم و بار مثبت کلام را انتقال بدهم.
شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند
حال به مرحله عملی میرسیم که در کنگره۶۰ خدا را شکر آقای مهندس این را برای ما جا انداختند و بسترش را فراهم کردند که سپاسگزاری عملی را انجام دهیم آن هم با پاکت، حالا چگونه است؟ محتوای اصلی آن یک دلنوشته با نام در کاغذی است که داخل یک پاکت قرار میگیرد، بعد با مقداری پول که بسته به توان هر شخص و آن میزان قدردانی که میخواهد انجام بدهد؛ یعنی حساب میکند به طور مثال: یک راهنما بدون منت یک سال از عمرش را در اختیار من قرار داده است تا من در هر لحظه از او یاری جویم، این زمان چقدر ارزش دارد و من با پرداخت مبلغی ناچیز میتوانم این عمل را جبران نمایم؛ البته نه به همان میزان و بسته به توان مالی که اینجا قاضی وجدان هر شخص میباشد. عملی به گونه دیگری هم نیز میتواند باشد که من رهجوی خوبی برای کنگره باشم و فقط اسم آن را یدک نکشم؛ فرمانبردار راهنمای خود باشم.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر مریم
رابط خبری: مرزبان همسفر آمنه
ارسال: همسفر شیدا رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
58