دهمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی دکتر علیرضا (مبارکه)، با استادی دیدهبان محترم مسافر اصغر ، نگهبانی مسافر یحیی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه: « بنیان کنگره 60»روز پنجشنبه 20 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، اصغر هستم مسافر؛ مثل همیشه خداوند را سپاسگزاریم که این وصلها را برقرار میسازد و ما را از آموزشهای آقای مهندس سیراب میکند، بسیار باید شاکر باشیم که در کنگره ۶۰ حضور داریم و به ادامه حیات میپردازیم؛ هفته بنیان را به همه تبریک میگویم، هفتهای بسیار بزرگ برای ما و برای تمام بشریت، نه تنها برای جامعهای که با اعتیاد درگیر است بلکه برای کسانی که در خواب غفلت هستند، زیرا از روز الست تا امروز چنین روشی وجود نداشت اما وقتی به کنگره آمدیم و آموزشها را دریافت کردیم و به کار بستیم، فردی آمد و لذت آموزشها، لذت قرآن و قوانین را به ما چشاند، چرا که خداوند میفرماید: ای انسان، من هیچگاه برای شما بدی نمیخواهم؛ ما همیشه همچون کلافی درهم پیچیده بودیم و آیات را میشنیدیم که خداوند برای ما بدی نمیخواهد، پس این بدیها از کجا آمده و چرا آمده؟ بسیاری از این چراها در کنگره ۶۰ و آموزشها و جهانبینی درست آقای مهندس پاسخ داده شد: که هر عیبی از خود ما بوده و تغییردهنده آن نیز خود ما هستیم،

اینها را پیشتر کسی به ما نگفته بود: زیرا همیشه به ما میگفتند: صفت زشتی که داری همیشه با تو خواهد بود، اما مردی آمد و گفت: «صفت گذشته در انسان صادق نیست: چون جاری است» قدرت تغییر را به ما آموخت و نشان داد که هیچ خبری بیرون نیست و هرچه هست درون خود ماست، یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم؛ نمیدانستیم دینورفین کجاست؟ اگر میدانستم در بدنم دویست برابر تریاک دینورفین وجود دارد هرگز به سراغ یک برابر نمیرفتم، وقتی درمان شدم گفتم: بندهای دیگری به پای من هست گفت: همهاش درون خودت است، آدرس خودم را به خودم داد؛ درود بر دانشمندی که نه تنها اعتیاد را درمان کرد بلکه راه زندگی و بیدار شدن را به ما نشان داد؛ امروز و دیروز نیز روز بزرگی بود، روز مادر، روز و روز زن را به همه مادران و زنان تبریک میگویم! بسیار نیکوست که این جشنها را پاس بداریم و شکرگزاری را بیاموزیم، زیرا خداوند در قرآن میفرماید اگر میخواهید روزی شما زیاد شود از یکدیگر تشکر کنید، رحمت خداوند نیز امروز جاری شد، تا سه روز پیش میگفتیم خدایا آیا ممکن است باران ببارد، امروز بارید و باید بسیار خوشحال باشیم، زیرا همین شکرگزاری است. بنیان یعنی ریشه، آقای مهندس میفرمایند: من ریشه کنگره هستم.

بچهها چه در سفر اول باشیم، چه در سفر دوم، چه همسفر باشیم، چه مسافر: اگر ریشه نداشته باشیم مانند یک درخت میافتیم. با آقای مهندس صحبت کردم که من چه کار کنم تا جبران کارهای شما بشود، گفت: به آموزشهایی که به شما میدهم عمل کنید. کسانی که سیدی ننویسند و قوانین را انجام ندهند، آرامآرام روی سطح میآیند و از ریشه جدا میشوند. داریم در کنگره 60 کسی با تریاک آمد، درمان شد و اکنون شیشه مصرف میکند. خیلیها پنهانکار شدند؛ یک علم و دانشی را اینجا یاد گرفتند، سپس بیرون میروند و آن را پنهان میکنند. من همیشه در پی حال خوب هستم. همه انسانها در جستجوی حال خوباند. تمام پیامبران نیز در پی حال خوب بودند و به سوی نور رفتند. ما که مصرفکننده شدیم، در پی یک حال سرخوش بودیم؛ اما اینجا آمدیم و حال بهتری یافتیم. شما اینجا نمیآیید برای من یا آقای مهندس، بلکه به این دلیل میآیید که چیزی دریافت کردهاید. از من پرسیدند: چرا آقای مهندس را اینقدر دوست داری؟ گفتم: چون برای من سود دارد.

آموختیم که هیچ ماده مخدری همانند درون انسان نیست. آموختیم که کوتاهترین راه به بهشت: صراط مستقیم است. آقای مهندس نیز مثالی زد: از اینجا تا انتهای سالن سی متر است؛ اگر اندکی پای خود را کج بگذاری، مسیر سی متر و نیم خواهد شد. ما هنر زندگی کردن را نمیدانستیم. ما ارتباط برقرار کردن را بلد نبودیم. کسی نبود که به ما آموزش دهد که مواد مخدر از انرژی درون تو استفاده میکند و از خود ما خرج خود ما را میدهد. اینها را نمیدانستیم. چه کسی اینها را به ما آموخت؟ مردی به نام آقای مهندس، ریشه و بنیان کنگره 60. باید قدر او را بدانیم و این قدرشناسی تنها با الگو شدن ممکن است.
تایپ: همسفر پیمان مسافر حسین از لزیون یکم مسافر احمد مسافر حسین از لژیون هفتم
عکس و ویرایش: مسافر احسان
تنظیم و ارسال: مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
234