آقای مهندس در ابتدای سیدی شب فرمودند: هر مسیری که انسان طی مینماید باید تغییر کند، بدون تغییر طی کردن مسیر امکانپذیر نیست؛ زیرا بدون تغییر هیچ تبدیلی صورت نمیگیرد. تغییر یعنی؛ اول باید بدانید، علم و دانش کسب و سپس حرکت نمایید. تنها حرف زدن کافی نیست. زمانیکه انسان تغییر کند و در صراط مستقیم حرکت نماید انوار به طرف او حرکت میکنند. در ادامه آقای مهندس فرمودند: صحبتهای من در مورد کتاب قرآن مذهبی نیست؛ زیرا من مفسر نیستم، شما به این کتاب به عنوان کتاب علمی نگاه کنید.
کلام الله در کل، بیانگر سه نکته مهم است؛ موضوع اول در مورد زمان گذشته و زمان آینده میباشد. دوم در مورد طبیعت، گیاهان، فصول و باران... و سوم قوانین هستی را بیان میکند؛ مثلاً در سوره والفجر، فجر یعنی؛ انفجار. در ادامه سوره به صبح و شبهای دهگانه، طاق و جفت قسم یاد میکند؛ صبح تمثیل نور و روشنایی، شبهای دهگانه نماد ده تاریکی است. شفع به معنی جفت، وتر به معنی فرد است.
تمام یادگیری انسان بر اساس شفع و وتر است و زمانی انسان مورد شفاعت قرار میگیرد که طبق اصول و قوانین عمل نماید؛ مثلاً در کنگره برای اینکه ما از تاریکی خارج شویم قطعاً احتیاج به شفیع داریم و این شفیع ممکن است راهنما، پدر، مادر یا هر شخصی باشد همانگونه که راهنما شفیع رهجو میگردد رهجو نیز با راهنما جفت میشود یعنی؛ هر آنچه راهنما بگوید رهجو عمل میکند و شبیه راهنما میشود. زمانیکه راهنما به نتیجه (درمان قطعی اعتیاد) رسیده است حرف او در رهجو اثر دارد و میتواند در وجودش نفوذ کند؛ زیرا به آموزشهای دریافت شده عمل نموده است.
زمانیکه اطلاعات دریافت شده قوی و صحیح باشد میتوان به آن عمل نمود؛ زیرا برای باورها هیچ ارزشی نیست زمانیکه به باورهای خود عمل نکنیم به نتیجه نمیرسیم و هیچ ارزشی ندارد. اطلاعات از دو طریق انجام میگیرد اول از طریق حس (القاء و الهام) و مشاهدات، دوم از طریق مکتوبات و نوشتهها. برای ادامه حیات یک قانون کلی حاکم است که حکم الهی است و بایستی مرحله به مرحله اجرا گردد؛ مانند کشت گندم که مرحله به مرحله انجام و رشد میکند و پس از طی کردن زمان مناسب به برداشت محصول میرسد.
زمانیکه انوار به طرف انسان هدایت میشود یعنی الهام انجام میگیرد. که الهامات میتواند مثبت یا منفی باشد؛ بایستی مواظب نیروهای منفی باشیم؛ زیرا این نیروها همیشه در هستی در حال فعالیت و جنبوجوش هستند و هر موضوعی قبل از به انجام رسیدن در ذهن انسان شکل میگیرد و ذهن خیلی زود از مسیر اصلی خارج میشود در این صورت انسان با یک حرکت میتواند کانال و مسیر حرکت خود را تغییر بدهد. در این هنگام که انسان مسیرش را اصلاح کرد بایستی از خسارتهایی که وارد کرده است جبران خسارت کند؛ ابتدا از خود، خانواده، جامعه و هستی.
انسان در هر جایگاهی که قرار دارد قبل از اینکه موفق به انجام کاری شود، عقل حکم میکند که اول بایستی جایگاه خود را محکم نماید سپس حرکت کند. من به عنوان همسفر، مادر و... اول باید جایگاه خودم را محکم، ثابت و قوی بسازم تا اینکه در ادامه مسیر به مشکل برخورد ننمایم؛ چراکه هر جایگاهی به آسانی و راحت در اختیار من قرار نمیگیرد. اگر در جایگاهی بدون تلاش و کوشش قرار بگیرم قطعاً نیروهای تخریبی و ضدارزشی بیکار نمیمانند چه بسا که در روند کار من خللی ایجاد میکنند؛ حال هر قدر من براساس اصول، قوانین و حرمتها حرکت نمایم طبق ضربالمثل معروف و صحبتهای ارزشمند آقای مهندس که بیانگر این موضوع است (خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج) اگر انسان جایگاهش را در هستی محکم و قوی پایهگذاری نمود؛ ولی بر مبنای صراط مستقیم حرکت نکرد و بر مبنای ظلم و جهل بود به اهدافش رسید آن موقع طبق فرمان خداوند، دستور تخریبش با زلزله یا بلاهای آسمانی داده میشود.
زمانیکه من در جایگاه خدمتی قرار میگیرم، ابتدا آموزش و سپس خدمت میکنم تا به حال خوش و آرامش برسم؛ مهم خدمت کردن طبق اصول، قوانین و حرمتها است؛ حتی خدمت نگهبان نظم، مهماندار یا نظافت سالن، در این صورت بهتر است من در جایگاه خدمتی قرار بگیرم یا همیشه در کنگره تماشاچی باشم؟! نه قطعاً باید بازیگر و وارد صحنه بازی شوم عبای کهنه و مندرس مهم نیست، اگر عبا نباشد بدتر است؛ بنابراین چیزی که در زندگی متعلق به ما است کم، زیاد و کهنه بودن آن مهم نیست بودنش مهم است. طبق صحبتهای دیدهبان محترم آقای حکیمی: ما در کنگره جایگاه بالاتر نداریم، مهم خدمت صادقانه و عاقلانه است نه حسابگرانه در این صورت قطعاً بار معنوی بار مادی با خودش به همراه میآورد.
منبع: سیدی شب (بنیان کنگره۶۰: مهندس حسین دژاکام)
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر مریم
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
194