"به نام نامی اولین عاشق که اوست"
چهارمین جلسه از دور چهل و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی(شهرکرد)، به استادی اسیستانت محترم همسفر آرزو، نگهبانی مسافر حبیب و دبیری مسافر فریدون، با دستور جلسه "هفته بنیان" در روز پنجشنبه ۲۰ آذرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه صحبتهای استاد:
سلام دوستان، آرزو هستم؛ یک همسفر.
خداوند را شاکرم که امروز این توفیق را پیدا کردم در این جایگاه باشم، خدمت کنم و آموزش بگیرم.
هفتهٔ بنیان را در حالی برگزار میکنیم که رحمت الهی در قالب بارش باران بر ما نازل شده و شاهد «رقصندههای آسمانی» هستیم. انشاءالله این بارشها ادامه داشته باشد و از خشکسالی جلوگیری شود.
تشکر میکنم از جناب مهندس که به ما فرصت آموزش و خدمت دادند؛ همچنین سپاسگزارم از ایجنت محترم نمایندگی مسافران، آقای فربد؛ خانم سودابه عزیز، مرزبانهای بخش خانواده و مسافران، و از نگهبان و دبیر جلسه که امروز این فرصت را به من دادند تا در کنار مسافران و همسفران عزیز نمایندگی عمان سامانی حضور داشته باشم.

هفتهٔ بنیان
دستور جلسه جاری «هفته بنیان» است.
عرض تبریک دارم خدمت بنیان کنگره۶۰ جناب مهندس دژاکام عزیز، خانم آنی بزرگوار، آقای دکتر امین، خانم آنی کماندار و خانم شانی گرامی؛ چرا که استقامت، ایمان و پایداری این عزیزان موجب شده که امروز، ما بتوانیم روی این صندلیها بنشینیم، از آموزشهای ناب کنگره بهرهمند شویم، تغییر کنیم و زندگی بهتری بسازیم.
معنای بنیان
بنیان یعنی ریشه و پایه. همانطور که یک درخت بدون ریشه قادر به رشد نیست، کنگره۶۰ نیز بدون بنیان مستحکم آن نمیتوانست به این جایگاه برسد. قوانین، حرمتها، ساختارها، کتابها و مسیر درمان، همگی بهواسطهٔ تلاشهای شبانهروزی جناب مهندس تدوین شد تا ما بتوانیم از تاریکیهای وجودی خود فاصله بگیریم.
مسیر کنگره از گذشته تا امروز
جناب مهندس دژاکام در آذرماه ۱۳۷۶ به درمان رسیدند و این روش را برای خود نگه نداشتند، بلکه آن را به دیگران هدیه دادند. کنگره ۶۰ در سال ۱۳۷۸ با حضور هشت نفر آغاز به کار کرد.
در سال ۱۳۸۴ نمایندگی اصفهان با حضور آقای خدامی، آقای مهدی حسینی، آقای جمال کبیر رضایی و خانم سودابه کبیر رضایی شروع به فعالیت کرد. جلسات ابتدا در ساختمان بهزیستی برگزار میشد؛ مکانی که برای مدتی حدود یک ساعت و نیم در اختیار کنگره بود؛ پس از آن لژیونها در فضای باز تشکیل میشدند. کمکم مکانها تغییر کردند تا اینکه یکی از اعضا، آقای کردگاری، ساختمان خود را در اختیار کنگره قرار دادند.
در سال ۱۳۸۶ آقای کامران به درمان رسیدند و تصمیم گرفتند نمایندگی شهرکرد را تأسیس کنند. پس از گذراندن دورههای خدمت در اصفهان، در تیرماه ۱۳۹۰ اولین لژیون مسافران در شهرکرد با حضور ایشان تشکیل شد.
در آبانماه سال ۱۳۹۰ با اجازه مهندس، همسفران نیز در جلسات شرکت کردند. آن زمان جلسات در پارک ملت شهرکردبرگزار میشد و سپس نمازخانه بیمارستان علیاصغر سابق در اختیار کنگره قرار گرفت؛ فضای کوچکی در اختیار بچهها بود و مانند شروع کار نمایندگی اصفهان، لژیونها در فضای باز و در هر شرایط آبوهوایی تشکیل میشدند.
از دوستان عزیزی که در آن دوران حاضر بودند میتوانم از خانم اشرف و خانم عاطفه عزیز یاد کنم؛ آقای فریدون، خانم ندا و آقای محمد جواد، خانم زری و آقای اسکندر، خانم زهرا و آقای مهدی ابراهیمی که از بوئین تشریف میآوردند، خانم پروانه عزیز که روحشان قرین رحمت باد و آقای فرزاد، آقای محمد رضایی، آقای فرهاد و خانم فریده، آقای علی و خانم باران، خانم نسرین، آقای آرش و خانم مهسا، آقای اصغر رحمتی و همسفرشان و بسیاری دیگر از عزیزانی که حضور داشتند، یاری رساندند و این مسیر را هموار کردند.
در ادامه، با افزایش اعضا، مکانها یکی پس از دیگری تغییر کرد تا اینکه با تلاش و همیاری بچهها، کنگره توانست از «اجارهنشینی» بیرون بیاید و ساختمانی مستقل بنا کند؛ یک نمایندگی جدید تأسیس شد و «جهانبین» نام گرفت. از همه عزیزانی که در ساخت آن ساختمان زحمت کشیدند تشکر میکنم.
سالها افرادی از زمان، مال، انرژی و حتی آرامش خانوادهشان گذشتند تا امروز من در روزی برفی زیر سقفی گرم بنشینم و در روزهای گرم در فضایی خنک آموزش بگیرم؛ برای اینکه تغییر کنم و تبدیل به انسان دیگری بشوم.
اگر آن رنجها و سختیها نبود، اگر آن انسانها نمیآمدند و ادامه نمیدادند، قطعاً شرایط امروز برای ما فراهم نمیشد. خیلیهایشان امروز کنار ما نیستند، اما ثمرهٔ تلاششان در زندگی ما پیداست.
در آن زمان هم، مثل امروز هر کاری که بچهها انجام میدادند با عشق بود. شاید حالا وقتی از رنج و سختی میگوییم، برایمان تلخ باشد؛ اما آن روزها سختی احساس نمیشد؛ چون همه چیز با عشق انجام میشد. کاری که با عشق انجام شود، طبق فرمودههای آقای امین، محکوم به پیروزی است.

اهمیت تغییر
طبق صحبتهای آقای مهندس در سیدی «شب»، بدون تغییر هیچ اتفاقی نمیافتد. من باید تغییر کنم تا شرایط زندگیم تغییر کند. کسانی که وارد کنگره شدند، انسانهایی بودند که تغییر را پذیرفتند و الگوهایی داشتند؛ راهنماهایی که فرمانبرداری و تسلیم در برابر آموزشهایشان، مسیر خروج از تاریکی را برایشان هموار کرد.
اهمیت ساختار و مکان
باز هم آقای مهندس در سیدی شب اشاره میکنند که سالها در حال عوض کردن مکان بودند، چون زمین کنگره محکم نبود. اما وقتی زمین خریداری شد و ساختمان ساخته شد، پایهها محکم شد. امروز نیز خدا را شکر، کنگره ۶۰ در شهرکرد از یک نمایندگی به چهار نمایندگی رسیده است.
همهٔ اینها نتیجه تلاش جمعی است؛ نه تلاش یک نفر. همانطور که دیگران شرایط را برای ما فراهم کردند، امروز ما موظفیم برای دیگران فراهم کنیم.
نمایندگیهای استان بهمرور زمان زمیندار شدند؛ یکی از نمایندگیها ساختمان مستقل دارد، ساختمان گوجان در آستانه افتتاح است، نمایندگی بروجن زمین خریداری کرده؛ اما نمایندگی عمان سامانی که شعبه مادر است هنوز ساختمان مستقل ندارد. انشاءالله با کمک همهٔ ما این بنیان نیز محکم خواهد شد تا افراد بیشتری از تاریکیها فاصله بگیرند و تغییر کنند.
درس مهمی که آموختم
اولین چیزی که من در کنگره یاد گرفتم «نظم» بود. اینکه نظم نشاندهندهٔ حال خوش من است. اگر بهموقع در جلسات حاضر میشوم و به درستی خدمت میکنم یعنی حالم خوب است. اگر دیر میرسم، اگر اولویتهای دیگری را جایگزین آموزش خودم یا درمان مسافرم کردهام، احتمالا حال خوشی ندارم و نخواهم داشت.
اولویت من در طول سفر اول و دوم، باید خودم و درمان مسافرم باشد. مهندس همیشه میفرمایند حتی کسانی که نمیخواهند بمانند، بهتر است تا یک سال بعد از رهایی در کنگره بمانند تا آموزشها تثبیت شود و مسیر زندگیشان بیرون از کنگره هم درست پیش برود.
من همیشه چند نکته را به خودم یادآوری میکنم؛ که در کنگره، سرم پایین باشد، کار خودم را انجام بدهم، تجسس نکنم، قضاوت نکنم، و فقط وظیفهام را به بهترین شکل ممکن اجرا کنم.
چه رهجو باشم، چه راهنما، چه مسافر، چه همسفر؛ در هر جایگاهی که هستم باید تمام توانم را بگذارم.
در پایان تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان، تشکر میکنم از آقای کامران و خانم مرجان عزیز، و همهٔ پیشکسوتانی که زحمت کشیدند تا من امروز اینجا باشم.
و در پایان از مسافرم و دخترم ممنونم؛ برای تمام سالهایی که همراه من بودند تا بتوانم وظیفهام را انجام بدهم.
از همه شما سپاسگزارم که به صحبتهای من توجه کردید.

عکسبرداری: مسافر میلاد لژیون هشتم
نگارش: مسافر کاظم لژیون پنجم و مسافر حامد لژیون بیستویکم
ویرایش و ارسال: مسافر حمید لژیون نوزدهم
با احترام مرزبان خبری مسافر وحید
(29)(7)(32)(3)(2)(5)(4).gif)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1279