همسفر اسما و مسافرشان علی، با آخرین آنتیایکس اپیوم و شیره وارد کنگره شدند، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت ۱۲ ماه و ۹ روز زیر نظر راهنمایان بزرگوار مسافر محسن و همسفر شکوفه سفر کردند، الان هم به مدت ۳ سال و ۹ ماه به لطف خداوند و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش خودشان در کنگره والیبال و ورزش مسافرشان والیبال.
در کنگره میشنویم که آقای مهندس هم بنیان کنگره هستند هم بنیانگذار، در این مورد توضیح بفرمایید:
آقایمهندس در کنگره از کلمات کاملی استفاده کردهاند که ذهن ما از آنها پاک است از جمله کلمه بنیان که خود ایشان هستند به معنی ریشه چون اولین کسی که به این روش علمی برای درمان اعتیاد رسیدند خود آقای مهندس هستند؛ یعنی همه چیز این پروسه درمانی از آغاز، اجرا و پایان، همه و همه را یک نفر انجام داده است و این یعنی بنیان؛ اما بنیانگذار به معنی پایهگذار و مؤسس است؛ یعنی کسی که جایی را تأسیس می کند و آن را بهوجود میآورد. مثلاً بنیانگذار بیمارستان کسی است که آن بیمارستان را تأسیس کرده است؛ اما روش های درمان بیماران را که بهوجود نیاورده و اینها از قبل وجود داشته است و او تنها اقدام به تأسیس محلی برای ارائه این خدمات کرده است. با توجه به این تعاریف آقای مهندس هم بنیانگذار هستند و هم بنیان ایشان مؤسس جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ هستند که علاوه بر تأسیس این مجموعه، روش درمان DST را نیز به دنیا معرفی کردهاند و کنگره۶۰ با استفاده از همین روش به درمان بیماران اعتیاد میپردازد.
از نظر شما اهمیت و اثر هفته بنیان کنگره۶۰ چیست؟
ما در کنگره مناسبتهایی مثل جشن هفته بنیان، جشن هفته دیدهبان، جشن ایجنت و مرزبان و جشن همسفر را داریم که تمامی این جشنها مربوط به کسانی هستند که در درمان من و مسافرم تأثیرگذار بودهاند و من باید قدردان آنها باشم و در رأس همه بنیان کنگره هستند که اگر آقایمهندس نبودند معلوم نبود زندگی ما به کجا رسیده بود. این دستورجلسه تداعیگر خیلی چیزها میباشد یکی اینکه میخواهد به من بگوید که تو نباید فراموش کنی زندگی تو از کجا به کجا رسیده؛ چون انسان موجود فراموشکاری است و دیگری اینکه باید قدردان باشی همان قدردانی در پندار، گفتار و کردار. این دستور جلسه برای این است که حقیقتها را ببینیم وقتی دقت میکنم در تغییرات وسیعی که در زندگی و در تکتک افراد کنگره بهوجود آمده است، یک عامل مشترک وجود دارد و آن ردپای شخصی است که با محبت وارد قلبها شده و چون همه گفتهها و یافتههایشان عین حقیقت است بر دل همه مینشیند شخصی به نام مهندس حسین دژاکام و این شاید قسمتی از معنای کلمه بنیان باشد.
به نظر شما هر یک از ما اعضای کنگره چهطور میتوانیم به جناب مهندس دژاکام که بنیان کنگره هستند، در راه رسیدن به اهدافشان کمک کنیم؟
کنگره۶۰ به من نیاز ندارد، بلکه من هستم که به آن نیاز دارم. آقای مهندس دژاکام بنیان کنگره گفتهاند که: «کنگره۶۰ هیچ طلبی از هیچکس ندارد؛ اما این دلیل نمیشود من خود را بدهکار ندانم» من تمام آرامش و حالخوش مسافرم، خودم و فرزندانم را از کنگره دارم. بزرگترین کمک را کنگره۶۰ به من کرده است؛ پس من وظیفه دارم حرکت کنم، فرمانبردار باشم، در جلسات عمومی و لژیون حاضر باشم، بهموقع سیدی بنویسم، از نظر مالی هم کنگره۶۰ را حمایت کنم و یک خدمتگزار واقعی باشم. قیاس کنم که کنگره برای من چه کاری کرده و من برای کنگره چه کاری انجام دادهام. هر کس با گامهای کوتاه و بلند خودش میتواند در رسیدن آقای مهندس به اهدافشان یاریرسان باشد مهم نیست که چه خدمتی باشد و چه میزان باشد مهم این است که ادامهدار باشد.
با توجه به اینکه شما اولین پهلوان کرمان بودهاید از تجربه شخصی خودتان بگویید لحظهای که تصمیم گرفتید پهلوان شوید و مبلغ تعهدی قابل توجهی بپردازید چه احساسی داشتید؟
استاد امین میفرمایند: «خواسته مثل یک بذری است که کاشته میشود؛ اما زمان میبرد که این بذر به ثمر بنشیند» زمان به ثمر نشستن خواسته پهلوانی من خیلی کوتاه بود. من همیشه وقتی پهلوانان را میدیدم یک حس خوب و یک آرامشی را در آنها میدیدم به همین دلیل خواسته پهلوان شدن را داشتم. این یک قانون است زمانی که خواسته من در کائنات مطرح میشود در سیستم کائنات همه چیز دست به دست هم میدهد که من به خواستهام برسم حالا به هر شکلی و به دست هر کسی و رسیدن من به خواسته پهلوانی به لطف مسافرم بود. ایشان اول خودشان اعلام پهلوانی کردند و چون خیلی دلشان میخواست که با هم شال پهلوانی را از آقای مهندس بگیریم کارهای پهلوانی من را انجام داده بودند و من خبر نداشتم که خیلی غیرمنتظره متوجه این موضوع شدم و حس خیلی زیبایی بود وقتی که عزیزان در نمایندگی با شنیدن این موضوع اشک شوق میریختند اشکها و خندههای خوشحالی در هم تنیده شده بود لحظه به یاد ماندنی را رقم زد.
آقای مهندس فرمودند در هفته بنیان تعریف کنید که کنگره از کجا به کجا رسیده، اگر خاطرهای دارید لطفاً بیان کنید.
ما زمانی وارد کنگره شدیم که همه چیز سرجای خودش بود و کارها با وجود یک سقف برای آموزش، شربت OT و اپلیکیشن دژاکام به جای سیدی آسان شده بود؛ اما آقایمهندس و دیدهبانها همیشه در صحبتهای خود از خاطرات اوایل کنگره و سختیهای آن صحبت میکنند؛ اما چیزی که برای من هم جالب بود و هم تکاندهنده اینکه زمانی عزیزانی یک غسالخانه پیدا کرده بودند برای کنگره و زمانی که به آقایمهندس گفتند چنین جایی پیدا کردهاند آقایمهندس گفته بودند؛ حتی یک قبر هم به شما دادند قبول کنید؛ یعنی هدف آقای مهندس اینقدر بزرگ بود که هیچ سدی وجود نداشت. کنگره و هر کدام از نمایندگیها حاصل زحمات افراد بسیار زیادی است که این سنگ بزرگ آسیاب را چرخاندند و به حرکت درآوردند و این مسیر برای ما خیلی سادهتر شد.
کلام آخر:
انسانها وقتی به گنج میرسند چون به گنج اعتقاد ندارند خیلی راحت از کنار آن رد میشوند امروز ما به گنجی رسیدهایم که بیپایان است و بر اساس خواسته خودمان از آن برداشت میکنیم از طرفی راه گنج بر همه کس آشکار نیست؛ پس قدر بدانیم و بهره لازم را ببریم.
تشکر میکنیم از پهلوان همسفر اسما که وقت خود را در اختیار ما گذاشتند که ما آموزش بگیریم.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
عکاس: همسفر مکرمه رهجوی راهنما همسفر سیما(لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
79