همسفر صدیقه به همراه مسافر حمید با 16 سال تخریب آنتیایکس مصرفی شیره، تریاک، متادون وارد کنگره شدند. به راهنمایی مسافر علی و همسفر فاطمه به مدت ۱۰ ماه سفر کردند. در حال حاضر ۶ سال و ۴ ماه و ۱۵ روز است که آزاد و رها هستند. در ضمن یک سفر نیکوتین هم داشتند. رهایی از بند نیکوتین ۴ سال و ۴ ماه است. ورزش هر دو در کنگره دارت و والیبال میباشد.
لطفاً برای ما بگویید خدمت کردن در این جایگاه خدمتی چه دستاوردهایی برای شما داشته و دارد؟
در ابتدا باید بگویم که کنگره از روز اول برای من دستاورد بود. از همان روزهای ابتدا که وارد کنگره شدم پذیرفتم که یک همسفر هستم و دردی دارم و پذیرفتم که مشکلاتی دارم که هیچ کسی برای من راه حلی نداشت و کسی نمیتوانست به من کمک کند و کنگره برای من مسیری را هموار کرده، راهی را نشان داده بود که انتهای آن آرامش و آسایش بود و این پذیرش برای من بسیار با ارزش بود؛ یعنی پذیرفتم که مشکلاتی دارم، قبول کردم که نقصهایی دارم، باید روی خودم کار کنم، این بزرگترین دستاورد بود که در ادامه من خواب بسیار راحتی را تجربه کردم، سالها بود که درست نمیخوابیدم. جایگاههای خدمتی کنگره از ابتدا برای همه به عنوان دست آورد میباشد، از کوچکترین خدمتها، کوچکترین که میگویم منظورم این است که از اولین خدمتهایی که به فرد، به یک رهجو، به یک همسفر میدهند مثل: مسئول پذیرایی، مسئول سایت، مسئول حضور و غیاب همه اینها در واقع برای من یک کلاس آموزشی بوده است، یک کلاس خصوصی بوده که در آن فقط و فقط توانستم ارتقاء درونی پیدا کنم. نه ارتقاء درونی؛ که بگویم خیلی اتفاقهایی افتاد؛ اما کم کم ظرفی که نداشتم تشکیل شد، ذره ذره ظرف وجودی من بزرگتر شد و من یاد گرفتم که در مسائل و مشکلات خودم چگونه صبر کنم و زمان را در نظر بگیرم؛ که همه آنچه که هست زمان است؛ و باید یک سری از مسائل زمانش طی شود؛ تا آن مسائل حل شود. خوب هر جایگاهی یک باغ و بیشه مخصوص به خودش را دارد؛ به نظر من انسان در هر جایگاهی که قرار میگیرد یک گرههایی دارد که خداوند به او فرصت میدهد، طی یک زمانی بتواند آن گرهها را باز کند و به مرحله بعدی برود. برای من تمام این جایگاههایی که تجربه کردم الهی هزار مرتبه شکر، خداوند و آقای مهندس لایق دانستند، این اتفاق افتاده و امیدوارم از خدا میخواهم که هر آنچه که باید بردارم، بردارم و خدمتگزار خوبی باشم. در کل دستاوردهای کنگره برای همه ما آرامش، آسایش و آن خیال راحت است و امیدی هست؛ که دل همه ما انسانها، همه ما رهجوها میآورد که فردای روشن در انتظار همه ما است و امیدوارم که لیاقت این را داشته باشیم که در این چرخه سبز بمانیم و خدمتگزار انسانهای دردمند باشیم.
نظر خود را در مورد این جمله بفرمایید. ساکنین آباد میتوانند یک بنای ویران را آباد کنند و ساکنین ویرانگر میتوانند یک بنای آباد را به ویرانه تبدیل کنند؟
در مورد این پیام استاد سردار، در آخرین مصاحبهای که روز درختکاری از استاد امین شده بود فرمودند: انسانهایی که به حال خوش میرسند انسانهایی هستند که از درون آبادی دارند بر طبق قانون تعادل، قانون فیزیک که قانون تعادل است نمیتوانند ویرانی را بیرون از خود تحمل کنند در نتیجه آنها هم شروع میکنند به آبادانی یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی من روی خودم کار میکنم به آن آرامش و حال خوش میرسم و به آن انضباط میرسم، ظاهرم را نمیتوانم ویران کنم. این را در کنگره۶۰ میبینم؛ وقتی که افراد وارد میشوند در مدت زمان کوتاهی لباس پوشیدنها تغییر میکند همه این تغییرات به دلیل تغییراتِ درونی آنها میباشد، زمانی که تغییرات در درون آنها ایجاد میشود، اولین شهری را که آباد میکنند شهر وجودی خودشان است، وقتی یک فردی انضباط و آرامش دارد به حال خوش برسد نمیتواند در بیرون، محیط کارش، در محیط زندگی آن آشفتگی را تحمل کند در نتیجه شروع به کار و آبادانی میکند، در ابتدا از خودش و از محیط اطرافی که در آن زندگی میکند شروع میکند. برای ما کنگرهایها نیز به همین صورت است؛ وقتی که از درون خود شروع به آباد کردن میکنیم در ابتدا ظاهر ما آباد خواهد شد و در ادامه جایی که در آن زندگی میکنیم؛ اما برعکس آن هم وجود دارد و میبینیم افرادی که از درون آشفتگی دارند و از درون به هم ریختگی دارند نمیتوانند تعادل ایجاد کنند، آنها ظاهر آشفته هم خواهند داشت و در ادامه نیز به هم ریختگی را در بیرون از وجودشان و در اطراف آنها خواهیم دید.
.jpg)
یک توصیه به سفر دومیها و راهنماها بفرمایید؟
من که نمیتوانم توصیهای برای کسی داشته باشم؛ اما بزرگترین چیزی که خودم در کنگره خیلی دوستش دارم و خیلی به آن ایمان دارم؛ این است که یک هدف و مقصدی را چه در کنگره و چه در بیرون از کنگره برای خود تعیین کنیم. یک مقصدی را تعیین کنیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم، گاهی ممکنِ است ما آن هدفی را که در ذهن خود داریم رها کنیم، یک روزهایی به آن فکر نکنیم؛ اما وقتی در آن راه صراط مستیم قدم برمیداریم؛ قطعاً به آن نتیجه خواهیم رسید، صراط کنگره۶۰ صراطی است که ما را به همه آنچه که میخواهیم چه در درون و چه در بیرون میرساند و فقط و فقط همت، تلاش و ندیدن بدیها، نشنیدن بدیها و نگاه کردن به نعمتهای خدا نگاه کردن به چیزهایی که خداوند به ما داده و قدر دانستن لحظهها، ما را به آن چیزی که میخواهیم میرساند.
ارتقاء و رشد همسفر به چه عواملی بستگی دارد؟
ارتقاء و رشد همسفر به خواسته خود او بستگی دارد اینکه از همان ابتدا جمله بسیار معروفی که دوربین را روی خودت زوم کن دقیقاً همین است؛ وقتی یک همسفر وارد کنگره شود و بپذیرد این کنگره است که این همه انسانها را از دام اعتیاد آزاد و رها کرده؛ پس برای من هم امکانپذیر است؛ پس هر آنچه که کنگره میگوید من عمل کنم، در واقع ایمان بیاورد به راهی که کنگره برای او چراغانی کرده و جز این مراحل، جز این قوانینی که کنگره گفته انجام ندهد و وارد حاشیه نشود، قطعاً به نتیجه خواهد رسید.
رها کردن مسافر در طول سفرش یعنی چه؟
ببینید رها کردن مسافر یک کلمهای است که اگر درست آن را متوجه نشویم ممکن است از آن طرف بوم بیفتیم، بعضی وقتها مسافر که وارد کنگره میشود همسفر فکر میکند که الان باید دفترچه OT مسافرش را در دستش بگیرد، باید همه چیز از جمله رفت و آمدش را کنترل کند و گاهی اوقات فکر میکند که وقتی مسافر وارد کنگره میشود یک معجزه اتفاق افتاده و به یکباره باید در فرد تغییر روش، تغییر نگرش ایجاد شود که چنین چیزی اشتباه است. ببینید ما ۱۰ ماه سفر داریم از مصرف مواد تا قطع آن، همین، قرار است یک دارویی جایگزین مواد مخدری باشد که سالها مسافر ما استفاده کرده و ما باید آن زمان را در نظر بگیریم و یقین داشته باشیم که مسافر ما وارد یک مکان امن شده است، چرا که راهنماهایی وجود دارند، مرزبانهایی هستند، ایجنت هست و در ادامه دیدهبانها هستند که این مسیری را که ما تازه ابتدای کارمان است آنها سالیانِ سال گذراندهاند، تجربه برخورد با افراد مصرف کننده بسیار زیادی دارند و قطعاً بیشتر از ما میدانند و قطعاً اطلاع دارند که مسافر ما کجا درست عمل کرده و کجا نادرست عمل کرده است. این ایمان را در درجه اول باید داشته باشیم که مسافر ما جای خوبی آمده است. اگر من کنترل کنم و وارد روند کاری مسافر و راهنمای او شوم قطعاً خراب میکنم؛ پس منِ همسفر باید این ایمان را داشته باشم که مسافر من به درستی سفر میکند؛ چون به سیستم کنگره ایمان دارم، وقتی این ایمان برای من ایجاد شد من آن عمل سالم را انجام میدهم، یعنی وارد روند کاری خودم میشوم، درست میخوانم، درست مینویسم و سعی میکنم رفتار خودم را درست تغییر بدهم تا یک پرستار بسیار مناسب و یک بال پرواز خوبی برای مسافرم باشم.
.jpg)
سخن آخر (اگر نکتهای به عنوان سخن آخر دارید برای ما بیان کنید)؟
خداوند را هزاران بار شکر میکنم که به ما حال خوش بخشیده، به ما کنگره۶۰ را ارزانی داشته ما را وارد کنگره۶۰ کرده که ما آموزش ببینیم و خود را آماده کنیم برای جهانهای بعد.
مصاحبهکننده: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
تایپ و ویرایش: همسفر سیده هما رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مینا مرزبان خبری
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گرگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
395