کنگره شصت است دارد اعتبار
از دژاکام است این ره یادگار
پیرما کرده در این ره موسفید
خون دلها خورد بنیان شد پدید
چیست بنیان معجز عیسی کند
مردها بسیار او احیا کند
مردهای گورِ جهل و اعتیاد
رفته بودن جملگی از ذهن و یاد
دست ماها را خداوند غفور
داد در دست دژاکام صبور
چون که دست اوست در دست خدا
میشود روزی جهان پر زین ندا
بارالها بر مسیح امداد کن
نام نیکش را در جهان فریاد کن
چهار ده وادیست از طور امده
کلهم نورا علی نور امده
چهارده وادی محبت امده
چهار ده راه شرافت امده
چهارده وادیست آبادت کند
چون ز بند خمر آزادت کند
اندر این دنیا که مردانش ز کور
جمله میدزدند عصا را زیر نور
لژیون دارد تمامی سر به دار
پهلوانانش باشند بی شمار
کنگره داده به من لوح قلم
در دلم کرده ندای حق علم
ای مسافر مثل کوهی استوار
سر به حکم عقل ده شو رهسپار
من یقین دارم پی فرمان یار
حق بود خشنود ما هم رستگار
(نوزده) خواهد کنون از کردگار
کنگره تا روز محشر برقرار
شعر از مسافر علی لژیون ۱۹
- تعداد بازدید از این مطلب :
142