English Version
This Site Is Available In English

همه در بند ریاحیم

همه در بند ریاحیم

زیرِ گنبدِ کبود

یکی بود، یکی نبود

غیر از خدای مهربون

جز ظلمات و تاریکی، هیچی نبود

همه درگیرِ بلا

همه از عشق جدا

همه انگار که نزدیکِ خدا

چه دُورند زِ خدا

همه گویی که مشغولِ صفا

و چه غافل که همه غرقِ گناه

همه انباشته از قهر و جفا

همه خودخواسته در رنج و بلا

همه خود عاملِ گم کردنِ راه

که در این جولانگاه

نه نگاه و نه صدا و نه ندا

همه در بندِ ریاحیم

همه مشغول به اعمالِ خفائیم

همه از خویشتنِ خویش به دوریم

همه در مکافات، زِ سوریم

همه با دیدهٔ بینا

ولی انگار که کوریم

همگی بندهٔ شیطان شده‌ایم

در سیاهی همه پنهان شده‌ایم

نظر کن

این‌چنین دنیای آلوده

که با سختی

چنین راهِ مشقت‌بار پیموده

نه حتی ذره نوری

که روشن سازد این ظُلمت

نه جسمِ سالمی

نه حال و احوالی چُنان راحت

فقط لبریز از بیماری

و سرشار از رِخوت

همه بخل و همه نفرت

پر از جهل و پر از غیبت

سراسر زندگی لغزش

پر از ارزش‌های بی‌ارزش

فقط در جُستنِ مالیم

چُنان غافل زِ اعمالیم

همه بیگانه با بخشش

چرا دورند زِ آموزش؟

در این دنیایِ ناسامان

که بینایان نابینا

عصا از کور می‌دزدند

که می‌بینی چنین انسانِ فهمیده

که سختی‌های دورانِ سیاهی را به جان دیده

بدون نیت و مزدی

فقط از روی دانایی

فقط از عشق و بینایی

گرفته دستِ انسان‌های درمانده

که در بیراهه‌ها مانده

به والله باورش سخت است

خداوندا

بده پاداشِ خوبی‌های بنیان را

به لطف و عشقِ خود

بی‌حد و اندازه

 

سراینده: راهنما همسفر اکرم
ارسال: نگهبان سایت

همسفران نمایندگی شهباز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .