خدای بزرگ و مهربان را سپاس که ناجی بزرگی به نام حسین دژاکام را در زندگی ما قرار داد. سلام بر مهندس، چراغ راه گمشدگان، در راهماندگان و دلشکستگان؛ سلام بر بزرگمردی که همراه خانواده در جهت خدمت به خلق میکوشند و معنای هستان و نیستان را به زیبایی آموزش میدهند؛ چگونه با این همه مهر و عشق، سپاسگزار رب خود باشم!! قبل از کنگره۶۰، غرق در رنج و ناراحتیها، در دیار معرکهگیری و لجبازی زندگی میکردم، هنگامیکه راه کنگره۶۰، برای من باز شد، وارد وادی آموزشها شدم.
در سفر اول، اولین کاری که انجام دادم، خواندن کتاب۶۰ درجه زیر صفر بود که بسیار به نظرم جالب آمد؛ فهمیدم سختیها همیشه و برای همه است؛ افراد با بهترین تحصیلات هم این تاریکیها را تجربه کردهاند. همیشه فکر میکردم چون سطح سواد ما کم است، روزهای تاریک و تلخی را تجربه کردیم، اما وادی دوم بود که گفت: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمیگذارد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» خدا را شکر با آموزشهای ناب کنگره۶۰، آشنا شدم، سپاس بیکران از آقای مهندس و استاد جهانبینی، استاد امین دارم که هر یک از سیدیها راه را برای من باز میکند؛ پس باید بسیار قدردان باشم.
دائم دعا میکردم: خدایا حاضر هستم هیچ نداشته باشم، در چادر زندگی را سپری کنم، اما آرامش در زندگیام باشد، کافی است؛ حال که مسافرم به درمان رسیده و به لطف خدا همه چیز دارم، به آرامشی هم که میخواستم رسیدم؛ پس وادی ششم را باید اجرا کنم. قوهٔ عقل را به کار بیندازم، مثل یک فرمانبردار، سپاسگزاری را به درستی اجرا کنم؛ به وسیلهٔ لژیون سردار و کنگره۶۰، پیمان ببندم و خدمت کنم. هنوز کسانی هستند که مثل گذشتهٔ من در تاریکی و عذاب زندگی میکنند؛ با کمک ما راهی برای درمان این افراد باز خواهد شد، زیرا کنگره۶۰، به خود متکی است و آقای مهندس به هیچ ارگان دولتی اجازه کمک ندادند؛ کنگره۶۰، من را به حال خوش رسانده است، پس باید تا حد توان خود قدردان باشم؛ خوشا به حال افرادیکه میدهند و به دنبال پس گرفتن نیستند؛ بیدریغ همچون قدرت مطلق الله.
در سفر اول عضو لژیون سردار شدم، در سفر دوم آرزو داشتم دنور شوم که تا روز جشن گلریزان توفیق حاصل شد دنوری خود را اعلام کنم؛ انشاءالله بتوانم ذرهذره دنوری خود را تسویه کنم، در شهر زابل زمینی داشتیم که خداروشکر آقای مهندس اجازه دادند در این زمین، شعبه برپا کنند. به امید اینکه همهٔ شهرهای ایران شعبهای از کنگره۶۰، داشته باشند تا در این مسیر سبز به درمان برسند. آرزوی من، آرزوی آقای مهندس است که میگویند: «انشاءالله کنگره۶۰، جهانی شود.» در نهایت، دعا میکنم مهندس عزیز ما همیشه سلامت، عمری باعزت و طولانی داشته باشند، تا سایهٔ پر از عشق ایشان بالای سر ما کنگرهایها باشد. ممنون از گروه پرتلاش سایت
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر نیلوفر رهجوى راهنما همسفر معصومه (لژيون یکم)
ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
160