به بهانه رهایی مسافر سامان که درگیر بیماری اعتیاد و همچنین بیماری پارکینسون بودند مصاحبه ای ترتیب دادیم با ایشان تا از تجربه سفر و درمانشان استفاده کنیم.
به رسم کنگره ابتدا خودتون رو معرفی میکنید ؟ با ذکر آنتی ایکس و مدت سفر .
سلام دوستان سامان هستم مسافر،انتی ایکس:انواع قرص اعصاب و روان،مدت سفر اول:بیست و هفت ماه و نیم،مدت رهایی:هشت روز.
حس و حالتون بعد از رسیدن به رهایی رو برامون تعریف کنید
گویی زندگی را به گونه ای دیگر میبینم،امروز که به گذشته ی خود نگاهی می اندازم واقعا” حیران هستم که خداوند کدامین دعای مرا شنید که اذن ورود به کنگره را صادر کرد،من در کنگره به باوری در ناباوری رسیدم و آنچنان اموزشهایی در کنگره گرفتم که مطمئن هستم در هیچ جای دنیا چنین اموزشهای نابی وجود ندارد،حس و حال من خیلی عالیست و بیماری اعتیادم که سالهای طولانی درگیرش بودم درمان شده است و همچنین بیماری پارکینسون شدیدم هم درمان شده و معنی زندگی کردن را در کنگره آموختم و هر روز هزاران بار خدای خود را شکر میکنم که به حال خوش درونی رسیده ام،خدایا شکرت.
آیا سفرتون سختی خاصی به همراه داشته با توجه به بیماری خاصی که وجود داشت ؟ درمورد برامون بگید
من خیلی با عشق سفر کردم و من در سفرم با فراز و نشیبهای بسیاری مواجه شدم اما در این سفر بسیار لذت بردم،با اینکه با بیماری پارکینسون وارد کنگره شده بودم که پزشکان واقعا” از درمان من عاجز بودند،هیچگاه ان لحظه را فراموش نمیکنم که دکتر به من و خانواده ام گفت که شما به یک عمل جراحی نیاز دارید که باید باتری در مغز شما جایگزین شود اما در سفری که در کنگره داشتم به هیچکدام از اینها احتیاج نشد و من بسیار عالی در کنگره درمان شدم.
قبل از این که وارد کنگره بشید چه تصوری درموردش داشتید و واقعا فکرش رو میکردید که اینجا به درمان برسید ؟
از کنگره خوشم نمی آمد در سال ۱۳۹۹ به اصرار همسفر و خانواده ام وارد کنگره شدم و شنیده بودم که شربت تریاک میدهند،من به خاطر شربت شش ماهی در کنگره سفر کردم و اصلا”شخص فرمانبرداری نبودم و هیچگاه نخواستم که سی دی بنویسم و به خاطر ننوشتن سی دی راهنمایم از لژیون اخراجم کرد و من از خدا خواسته ارتباطم را با کنگره قطع کردم و سراغ روانپزشک و داروهای اعصاب و روان رفتم و این جدایی از کنگره چهار سال طول کشید ولی این داروها چنان بلایی سرم آورد که هرروز آرزو میکردم که ای کاش مصرف کننده ی مواد مخدر بودم و هیچگاه سراغ این داروها نمیرفتم تا اینکه در سال ۱۴۰۲ با ایمان قلبی وارد کنگره شدم.
در کنگره چه چیز هایی یاد گرفتید و تا امروز چه تاثیراتی روی زندگی خودتون گذاشته ؟
من در کنگره بسیار تا بسیار آموخته ام،عشق و محبت ورزیدن را از راهنمایم آموخته ام،انسانی زندگی کردن را آموخته ام،از ضد ارزشی ها دور بودن را آموخته ام و از جان و مالم بخشیدن را آموخته ام،صبر و تحمل و توکل کردن به خدا را آموخته ام و چند بار معجزه ی کنگره را با گوشت و پوست و استخانم لمس کرده ام و به وضوح مشاهده نموده ام،امروز هر چه که دارم متعلق به کنگره ی شصت هست.
چه توصیه هایی برای افرادی که هنوز با کنگره آشنا نشدن دارید ؟
از خداوند می خواهم و آرزو دارم کسانیکه هنوز در رنج و عذاب هستند هر چه زودتر با کنگره ی شصت آشنا بشوند و اذن ورودشان به کنگره توسط قدرت مطلق صادر شود و آنها هم بیایند و به حال خوش برسند و در کنار خانواده ی خود از این موهبت الهی وکنگره ی شصت بهره مند شوند که واقعا” خانواده ها هم به این اموزشها و در کنار همدیگر با عشق و محبت و آرامش زندگی کردن نیاز دارند.
اگر خاطره ای در کنگره دارید یا مطلبی هست که دوست دارید بیان کنید بفرمایید
کنگره برای من پر از خاطره های ناب و قشنگ هست و هر روز خدا یک خاطره ی زیبا در کنار دوستان محبت برای من رقم خورده است،کنگره دو بار زندگی و حیات مرا نجات داده و من بهترین هدیه های زندگی ام را از آقای مهندس و کنگره ی شصت دریافت کرده ام و لطف خدا شامل حال من شده،منکه یک روزی در تاریکی ها و قعر جهنم بودم عده ای انسان با محبت مثل راهنمای عزیز و بزرگوارم دست مرا گرفتند و تحت آموزشم قرار دادند و زندگی کردن را به من آموختند،انشاالله من نیز به لطف خداوند خدمتگزار لایقی برای کنگره باشم تا بتوانم قدمی در راه خدمت به خلق خداوند بردارم،از آقای مهندس حسین دژاکام و از دیده بانان و از مرزبانان و راهنمایان کنگره ی شصت به خصوص راهنمای خودم کمال تشکر را دارم که در به حال خوش رسیدن درونی من بسیار تا بسیار کمک حالم بودند و هر روز خدای خود را هزاران بار شکر میگویم که توانستم به کمک این عزیزان از تاریکی به سمت نور و روشنایی حرکت کنم و انشاالله فرزند لایقی برای کنگره باشم.
تهیه مصاحبه: مسافر سعید
ارسال مطلب:همسفررضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
29