English Version
This Site Is Available In English

حس مادرانه

حس مادرانه

به مناسبت دریافت شال راهنمایی توسط پنج همسفر مهربان و پرتلاش نمایندگی کوروش آذرپور همسفران لیلا، فاطمه، زهره، ناهید و شمسی گفتگویی صمیمانه با این عزیزان ترتیب داده‌ایم تا از حس‌وحال خود برایمان بگویند. با ما در این گفتگوی دلنشین همراه باشید.

همسفر لیلا مسافر نیکوتین و مسافرش با چندین سال تخریب و آخرین آنتی‌ایکس تریاک وارد کنگره‌۶۰ شدند. به روشDST، داروی OT با راهنمایی مسافر احمد و همسفر فاطیما ۱۱ ماه سفر کردند. در حال حاضر ۴ سال و ۱۱ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند‌.

همسفر فاطمه و مسافر حامد با  ۶ سال تخریب و آخرین آنتی‌ایکس مصرفی قرص ترامادول وارد کنگره۶۰ شدند. به روشDST و دارویOT، با راهنمایی مسافر سعید و همسفر زهره ۱۰ ماه و ۳ روز سفر کردند. در حال حاضر ۶ سال و ۳ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر در کنگره۶۰ شنا است‌.

همسفر زهره و مسافرشان با سال‌ها تخریب وارد کنگره۶۰ شدند. به روش DST و داروی OT، با راهنمایی مسافر جلال و همسفر فوزیه ۱۱ ماه سفر کردند. در حال حاضر ۴ سال و ۴ ماه و ۴ روز است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی در کنگره۶۰ همسفر دارت و مسافرشان شنا است.

همسفر ناهید و مسافر رامین با بیش از ۵ سال تخریب و انواع آنتی‌ایکس وارد کنگره۶۰ شدند. به روش DST و داروی OT، با راهنمایی مسافر علی‌رضا و همسفر محبوبه، ۱۱ ماه و ۲۷ روز سفر کردند. در حال حاضر ۳ سال و ۸ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر کشتی و رشته ورزشی همسفر در کنگره۶۰ دارت است.

همسفر شمسی و مسافرش با سال‌ها تخریب و آخرین آنتی‌ایکس مصرفی هرویین وارد کنگره۶۰ شدند. به روش DST و داروی OT، با راهنمایی مسافر امیر و همسفر فاطیما ۱۲ ماه و ۱۵ روز سفر کردند. در حال حاضر ۱ سال و ۲۸ روز است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند.

حس‌وحال شما از لحظه دریافت شال نارنجی از دستان آقای مهندس چگونه بود؟

همسفر لیلا:

روزی که شال خود را از دستان پرمهر آقای مهندس دریافت کردم، هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. روی زمین نبودم و در آسمان‌ها پرواز می‌کردم‌. لذتی وصف‌ناشدنی در وجودم بود. حسی داشتم که قابل گفتن نیست.

همسفر فاطمه:

آن لحظه حس عجیبی داشتم. از یک نظر خوشحال بودم که بالاخره بعد از چندین سال حضور در کنگره۶۰ موفق به دریافت شال نارنجی شدم، اصلاً باورم نمی‌شد که قبول شدم؛ ولی به‌قول کنگره‌ای‌ها خدمت تو را انتخاب می‌کند، نه تو خدمت را. از یک لحاظ نگران بودم که آیا از عهده این مسئولیت سنگین برمی‌آیم یا خیر؟

همسفر زهره:

روزی که برای گرفتن شال به ساختمان ققنوس رفته بودم تا زمانی‌که آقای مهندس تشریف آوردند، صحبت‌هایی که انجام دادند، خواندن پیمان و درنهایت لحظه‌ای که برای گرفتن شال رفتم و آقای مهندس شال را بر گردن من انداختند، احساس شادی و شعف بسیاری داشتم، در عین حال از وظیفه سنگینی که به من محول شده بود و خداوند لیاقت خدمت به بندگانش را به من عطا کرده بود به خود می‌بالیدم و این حس آن‌قدر زیبا و قشنگ بود که نمی‌توان در کلام توصیف کرد، مثل بوییدن گلی خوشبو که نمی‌شود توصیف کرد که چه بویی می‌دهد.

همسفر ناهید:

زمان دریافت شال نارنجی، خیال می‌کردم خواب می‌بینم، یک رؤیای شیرین بود، باورم نمی‌شد در آزمون قبول شدم و شال نارنجی را دریافت می‌کنم. توصیف آن لحظه مانند توصیف کردن بوی یک گل است نمی‌شود آن را توصیف کرد؛ باید با تمام وجودت آن لحظه را حس کنی، لحظه‌ای که هرگز فراموش نمی‌شود.

همسفر شمسی:

حس‌و‌حال عجیب و پر شعفی بود؛ چون سال‌ها منتظر این لحظه بودم‌ و در کنار این حس خوب نگرانی و دلهره بابت مسئولیت سنگینی که باید انجام دهم.

به‌نظر شما رسیدن به تعادل و تبدیل شدن در مسیر کنگره۶۰ چگونه امکان‌پذیر است؟

همسفر لیلا:

برای این‌که به تعادل برسیم؛ باید از منیت، ترس و ناامیدی گذر کنیم؛ باید به جایی برسیم که جز عشق به مخلوق و خالق چیزی را حس نکنیم. این مسیری طولانی است؛ ولی به‌نظر من همین که مسیر را پیدا کنی، کم‌کم به تعادل خواهی رسید و به یک انسان عاشق تبدیل خواهی شد.

همسفر فاطمه:

در کنگره۶۰ رسيدن به تعادل از رعایت اصول و قوانین کنگره۶۰، همین‌طور گوش به فرمان بودن و حرکت در مسیر ارزش‌ها و دوری از ضدارزش‌ها حاصل می‌شود. با کار کردن روی جها‌ن‌بینی نهایتاً انسان تبدیل می‌گردد.

همسفر زهره:

در کنگره۶۰ هر کس به هر اندازه‌ای که توان و خواسته داشته باشد، مطالب زیادی برای آموزش گرفتن موجود است و همچنین سی‌دی‌هایی که هر هفته در اپلیکیشن دژاکام بارگزاری می‌شود، نشان می‌دهد که مطالب کنگره۶۰ به‌روز و علمی هستند. همان‌طور که آقای مهندس می‌فرمایند: علمی که تجربه شده باشد، سندی بدون نقص است.

همسفر ناهید:

بهترین روش، روش DST است؛ یعنی به‌وسیله آموزش‌جهان‌بینی یک پنجم دانایی کسب می‌کنیم و یک پنجم مواد، افکار و حس‌های منفی را کم می‌کنیم. با حرکت در مسیر سبز کنگره۶۰، گرفتن آموزش‌ها و کاربردی کردن آن‌ها به تعادل و در نتیجه تبدیل شدن می‌رسیم. مثلث درمان اعتیاد و به تعادل رسیدن جسم، روان و جهان‌بینی است.

همسفر شمسی:

در کنگره۶۰ گفته می‌شود که تعادل فوق درمان است. برای رسیدن به این امر باید فرمان‌بردار باشیم، فقط چشم بگوییم و در مسیر آموزش کوشا و خدمت‌گزار باشیم.

به‌عنوان یک راهنما، چه توصیه‌های کلیدی به رهجویان خود پس از تشکیل لژیون دارید تا بتوانند در مسیر درمان پایدار بمانند؟

همسفر لیلا:

به‌نظر من یک رهجو باید بخواهد تغییر کند و دنبال حال خوب باشد تا بتواند در کنگره۶۰ بماند و درمان شود. در حقیقت به آن‌ها خواهم گفت که ناامید نشوید که راهی را که در آن قدم گذاشته‌اید، بهترین راه است.

همسفر فاطمه:

حضور به‌موقع در جلسات و لژیون، تا حد امکان غیبت نداشته باشد، پایبندی به حرمت‌های کنگره‌۶۰، نوشتن سی‌دی‌ها، برای رهایی و درمان مسافرش عجله نداشته باشد و به درمان در کنگره‌۶۰ ایمان و باور داشته باشد.

همسفر زهره:

به‌عنوان یک راهنما (نشان‌دهنده راه) توصیه من به رهجویانم، اجرای قوانین کنگره۶۰، انجام تمام حرمت‌های کنگره۶۰، نظم و انضباط که نتیجه آن کشف متد DST در ماه مبارک رمضان توسط آقای مهندس شد، نوشتن سی‌دی‌های آموزشی، داشتن خواسته و برای رسیدن به تعادل و آرامش، تلاش و تلاش و تلاش‌.

همسفر ناهید:

اولین توصیه‌ام رها کردن مسافر است. دوم هر کسی برای این‌که حال خودش خوب شود به کنگره۶۰ بیاید و همسفران باید یاد بگیرند در کنار مسافرانشان باشند، نه در مقابل آن‌ها. سوم با صبر و حوصله در مسیر درست کنگره۶۰ حرکت کنند و آموزش‌هایی که می‌گیرند را کاربردی کنند.

همسفر شمسی:

نه‌ به‌عنوان راهنما، بلکه رهجو. از رهجوها میخواهم که مسافرشان را رها کنند و فقط به‌خاطر آموزش گرفتن و به آرامش و تعادل رسیدن خودشان حضور پیدا کنند.

به‌جز مطالعه منابع، چه عوامل دیگری مانند خدمت، تجربه شخصی درمان و نیت خدمت‌گزاری در قبولی آزمون راهنمایی و تکامل این نقش مؤثر بودند؟

همسفر لیلا:

سال‌های زیادی در کنگره۶۰ بودم؛ اما خواسته خدمت در وجودم نبود، روزی که مرزبان شدم، افرادی آمدند و گفتند: امروز لبخند تو حال ما را خوب کرد، این خواسته در وجود من شدت گرفت و با تمام وجودم تلاش کردم تا بتوانم با عشقی که در وجودم به بندگان خداوند دارم به آن‌ها خدمت کنم. خدمت کردن در وجود من مثل نور بود که راهم را روشن کرد.

همسفر فاطمه:

اولاً خدمت در جایگاه‌های مختلف به‌خصوص راهنمای تازه‌واردین به من کمک زیادی کرد. آموزش‌هایی که در این جایگاه خدمتی دریافت کردم خیلی مؤثر بود؛ یعنی اگر نیت واقعی خدمت باشد، انرژی لازم برای قبولی را کسب می‌کند.

همسفر زهره:

علاوه بر مطالب آموزشی کنگره‌۶۰، استمرار و تکرار مطالب و خواسته قوی بود. خیلی دوست داشتم به آن‌هایی که وارد کنگره۶۰ می‌شوند و حال خوبی ندارند، کمک کنم؛ چرا که دیگران کاشتند و ما خوردیم؛ پس ما هم باید بکاریم تا دیگران بخورند تا این زنجیره عشق و تکامل تداوم داشته باشد و همچنین دوست داشتم در این بُعدی که هستم اثری از خودم به‌جا بگذارم، فقط یک موجود تک‌بعدی و مصرف‌کننده نباشم.

همسفر ناهید:

در این چند سالی‌که در کنگره‌۶۰ بودم، دو مرتبه آزمون راهنمایی شرکت کردم، مرتبه اول شال سبز قبول شدم و مرتبه دوم شال نارنجی. در این سال‌ها سعی کردم که گوش به فرمان باشم و نیت من خدمت کردن بوده است. به اندازه آزمونی که در شعبه هر ماه برگزار می‌شود مطالعه نداشتم. به‌نظر خودم از ۱۰۰ درصد ۹۰ درصد خواست خداوند بوده است که در آزمون قبول شدم و خودم را لایق این جایگاه نمی‌دانم. با خدای خود زمزمه می‌کنم: ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده. امیدوارم سربلند از این نقش بیرون بیایم.

همسفر شمسی:

اوایل ورود با کنگره۶۰ سازگار نبودم و در طول سفر متوجه شدم برای رسیدن به حال خوب باید خدمت بگیرم و برایم مهم نبود که خدمت چه چیزی باشد. مطیع راهنمایم بودم و آموختم این خدمت است که ما را انتخاب می‌کند نه ما.

با انداختن شال نارنجی و تشکیل لژیون، حس و مسئولیت جدید شما چیست و این تغییر نقش چگونه نگاهتان به درمان را متحول می‌کند؟

همسفر لیلا:

اول از همه تمام تلاشم را خواهم کرد که با تزکیه و پالایش به‌جایی برسم که خود را خدمت‌گزار رهجوهایم بدانم نه آقا و سرور آن‌ها. با مهرومحبت تلاش کنم و به آن‌ها کمک کنم تا به روشنایی‌ها برسند.

همسفر فاطمه:

حس من این است که از این به بعد مسئوليت سنگینی به‌عهده دارم و این‌که هم رهجو هستم، هم راهنما، یعنی هم باید آموزش بگیرم، هم آموزش دهم. رهجو امانتی است که باید این امانت را صحیح، سالم و تا حدودی متعادل به کنگره۶۰ برگردانم. قرار است با کمک من انسان‌ها از تاریکی نجات پیدا کنند و این حس بسیار عالی است.

همسفر زهره:

احساس می‌کنم که خانواده‌ام بزرگ‌تر و همچنین مسئولیت‌هایم بیش‌تر شده است و در مقابل این خانواده احساس مسئولیت بیش‌تری می‌کنم. امیدوارم که بتوانم در این جایگاه مسئولیت خود را به‌درستی انجام دهم. ان‌شاءالله این آزمایشی را که خداوند در مسیر زندگی من قرار داده است بتوانم به بهترین شکل انجام دهم و سربلند بیرون بیایم.

همسفر ناهید:

حس مادرانه دارم، خودم را مانند مادری که باردار است و خودش را برای نوزادش آماده می‌کند، آماده می‌کنم تا قبل از دریافت شال حس یک فرزند در لژیون را داشتم، بعد از دریافت شال حس مادرانه دارم و باید با نیروی عقل، ایمان و عشق فرزندانم را که همان رهجویانم هستند، راهبری کنم. دیگران کاشتند، ما خوردیم، ما هم بکاریم، دیگران بخورند. من آموخته‌ام که زندگی یعنی بخند هر چند که غمگینی، ببخش هر چند مسکینی و فراموش کن هر چند دلگیری‌.

همسفر شمسی:

هر چه‌قدر جایگاه بالاتر برود، مسئولیت بیش‌تر می‌شود؛ باید در نظر داشته باشیم، شاید با کلامی که از زبان خارج می‌شود، باعث تغییر مسیر زندگی افراد شویم؛ پس باید بیش‌تر فکر کنیم، کم‌تر سخن بگوییم و رفتارهای ما نسبت به قبل سنجیده‌تر و عاقلانه‌تر باشد که تأثیرگزار باشد.

ویژگی‌های ضروری یک راهنمای شال نارنجی چیست و فلسفه انتخاب آزادانه رهجو (براساس حس) پس از سه جلسه اول چه اهمیتی دارد؟

همسفر لیلا:

یک راهنمای شال نارنجی به‌نظر من باید عاشق باشد تا بتواند رهجوهایش را بدون هیچ قید‌وشرطی دوست داشته باشد. به‌نظر من اگر خود رهجو قرار نبود راهنما انتخاب کند و این انتخاب راهنما تحمیلی بود، شاید آن‌قدر حال خوب نمی‌توانست از لژیون خود دریافت کند.

همسفر فاطمه:

ویژگی‌های یک راهنمای شال نارنجی این است که اول عشق، ایمان و محبت و همین‌طور تعادل نسبی در ۳ ضلع جسم، روح و جهان‌بینی داشته باشد. دانش کنگره‌ای، یعنی در روش DST، جهان‌بینی و متون دیگر داشته باشد. حرمت‌ها را رعایت کند؛ چون راهنما یک الگو است و اهمیت آن براساس احساس است. کنگره۶۰ معتقد است که راهنما و رهجو باید به هم‌دیگر حس دهند و این حس برمبنای اعتماد است؛ اگر رهجو، راهنما را به اجبار انتخاب کند، درمان کامل اتفاق نمی‌افتد و رهجو گوش به فرمان نخواهد بود.

همسفر زهره:

به‌نظر من یک راهنما علاوه بر علم و آگاهی به‌روز کنگره۶۰، باید مثل یک پدر محکم باشد و مثل یک مادر مهربان. این خیلی مهم است که رهجو با حس خود راهنما را انتخاب کند؛ چون اگر بین رهجو و راهنما هیچ رابطه حسی مبادله نشود، رهجو نمی‌تواند آموزش بگیرد.

همسفر ناهید:

ویژگی ضروری یک راهنما عشق و محبت است. همیشه دو حس مشترک همدیگر را جذب می‌کنند، وقتی با حس آزادانه انتخاب شود، صددرصد هم‌حس خود را انتخاب می‌کند؛ چون هم‌حس هستند، همدیگر را بهتر درک می‌کنند.

همسفر شمسی:

از نظر من ویژگی مهم راهنما، رهجو بودن است، این‌که بداند که چیزی نمی‌داند، تشنه‌ آموزش و یادگیری است، فرمان‌بردار قوانین و حرمت کنگره۶۰ باشد و الگوی عدالت، عمل سالم و معرفت را همه جا اجرا کند.

چرا بدون راهنما، درمان ممکن نیست و کلید اصلی موفقیت آقای مهندس در درمان اعتیاد و بیماری‌ها چه بود؟

همسفر لیلا:

مگر می‌شود در تاریکی بدون چراغ راه رفت. راهنما حکم نوری را دارد که کمک می‌کند یک رهجو از تاریکی‌ها گذر کند و به حال خوب و روشنایی برسد. به‌نظر من آقای مهندس یک عاشق بود. این عشق او  به‌هم نوعش بود که توانست به این موفقیت روز افزون برسد.

همسفر فاطمه:

زیرا در کنگره۶۰ تنها کم کردن OT کارساز نیست؛ باید روی جسم، روان و جهان‌بینی هم‌زمان کار شود و این بدون حضور راهنما امکان‌پذیر نیست؛ اما آقای مهندس اعتیاد را بیماری سيستم‌ایکس و جهان‌بینی تعریف کردند. این بیماری باید با علم و روشDST با نظم و زمان درمان شود. کشف روش DST، تنظیم دقیق پله‌های ۲۱ روزه، کاهش تدریجی OT، درک عمیق از ماهیت جسم و روان یک مصرف‌کننده و نگاه آقای مهندس به بیماری اعتیاد بود که ساخت معجزه‌ای به‌نام OT، کنگره۶۰ و روش DST بود.

همسفر زهره:

آقای مهندس هم استادانی داشتند که در این راه راهنمایی‌های لازم را به ایشان می‌کردند و در کنار آن‌ها تلاش‌، مطالعه زیاد و همچنین خواسته ایشان برای این‌که به درمان برسند و راه درمان اعتیاد را پیدا کنند، همه این‌ها باعث شد که آقای مهندس متد DST را کشف و انسان‌های زیادی که در رنج بسیار بودند را کمک کنند. ان‌شاءالله روزی برسد که کنگره۶۰ از مرزهای ایران عبور کند، جهانی شود و انسان‌هایی که در رنج هستند و نیاز به درمان دارند، اذن ورودشان به کنگره۶۰ صادر شود.

همسفر ناهید:

ما انسان‌ها در اثر پیدا نکردن راه درست درمان اعتیاد گرفتار اعتیاد شدیم‌. راهنما کسی است که راه درمان اعتیاد را یاد گرفته است و به دیگران هم این راه را نشان می‌دهد. علمی که تجربه شده باشد، سندی بی‌نقص است، حکم همان راهنما را دارد. علمی که تجربه شده است همان راهنمایی است که درمان شده است. کلید موفقیت آقای مهندس در این است که هم صور آشکار و هم صور پنهان انسان را کاملاً شناخته است.

همسفر شمسی:

کلید اصلی درمان اعتیاد و بیماری‌ها پیدا کردن صورت مسئله آن است. آقای مهندس به روش DST و با آموزش منابع کنگره۶۰ برای ما مشخص کرده و بدون راهنما امکان پذیر نمی‌باشد آن را پیدا کرد. ما در هر مقطع آموزشی نیاز به راهنما داریم، خصوصاً مسافران که در جسم آن‌ها عمل جایگزینی اتفاق افتاده است‌.

«با تشکر از همسفران لیلا، فاطمه، زهره، ناهید و شمسی که فرصت این گفتگو را در اختیار ما قرار دادند».

طراحان سؤالات: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم) و همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)
مصاحبه‌کننده: همسفر مهتاب رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کوروش آذرپور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .